همفکری آقایان

Blog title

# در این بخش میتونید از برنامه ها و اهداف آیندتون بگید، و با دوستانتون در این زمینه همفکری کنید.

# طرح مشکلات اخلاقی و رفتاری که با آنها مواجه هستید، بلا مانع است.

# این بخش جهت همفکری کاربران با همدیگه است. و چه بسا پیامها از سوی مدیران، بدون پاسخ بماند.
لذا با توجه به این مساله و نیز زیادی حجم پیامها، مواردی که نیاز به پاسخ مدیران دارند را در دیگر بخشهای مربوطه مطرح نمایید.

# مشکلات مربوط به خودارضایی رو در بخش «درخواست کمک» نیز میتونید مطرح کنید، و اونجا هم میتونید در کنار مدیران، به دوستانتون کمک کنید.

 

برگرفته شده از وبلاگ توبه 94 :: همفکری آقایان

نظرات این مقاله

برای ثبت نظر خود وارد حساب خود شوید . ورود به سایت

خاک🌱

24 بهمن 1402 ساعت 23:08

منشی: آقای.....(اسم و فامیلم)؟

من: بله؟

منشی: مریض اومد بیرون شما برید داخل

من: باشه ممنون

.

.

‌.

دکتر: خب آقا نوید🙂 این چند وقته چطور بوده؟ حالت خوب بوده؟ بهتر شده؟🙂 ( دکترم مهربونه)🙃

من: نه زیاد :)

دکتر:چطور؟ بیشتر توضیح بده...

من : خیلی فشار رومه...خیلی دارم به سختی روزامو میگذرونم...شبا راحت نمیخوابم :) یه شب هم رفتم لبه پشت بوم ولی برگشتم🙂💔

دکتر: لبه پشت بوم...یعنی میخواستی خودتو بکشی؟

من : 🙂🥺... تموم دست و پام میلرزید..نتونستم🥲

دکتر با لحن جدی‌ : خب...برات دارو بنویسم دارو هاتو میخوری تلاش میکنی که بهتر بشی یا نه؟ همین الان نامه بنویسم بری تیمارستان؟

من: (با لبخندی که میخواست کل دردامو بپوشونه و اشکی که توی چشمم جمع شده بود) نه...نه..میخورم..داروهامو میخورم..اونجا نمیرم

دکتر: مطمئن باشم؟؟

من با همون لبخند و اشک: بله...بله...حتما🙂🥲

دکتر: باشه...دارو برات مینویسم...حیف نیست جوونی مثل تو فکر خودکشی باشه؟ کلی استعداد داری...اول جوونیته و ....

شروع کرد نسخه رو نوشتن...همونجوری که نسخه رو مینوشت با لحن جدی گفت یه نامه هم برات مینویسم برای بیمارستان(.....) هر ساعتی از شبانه روز بری این نامه رو بدی بستریت میکنن یه شب...اگه هر موقه فکر خودکشی زد به سرت این نامه رو ببر اونجا پذیرشت میکنن

من با همون اشک و لبخند: باشه🙂

دکتر: البته که این نامه رو میدم که خیالم راحت باشه کاری با خودت نمیکنی

من با همون اشک و لبخند: باشه🙂

یه کاغذ کاربن گذاشت زیر برگه...شروع کرد به نوشتن برای بیمارستان...گفت بیا امضا کن زیرش بنویس نامه دریافت شد :)

امضا کردم..نوشتم نامه دریافت شد....نسخه اصلی رو داد بهم...نسخه کاربنی رو برداشت برای خودش🙃

 

مامانم میدونست دارو میخورم...هِی بهم میگفت برو بگو داروهاتو قطع کنه🙂💔 خب مامان بیا بشین حرف بزنیم چند کلمه ببین چه مرگمه...البته که هر وقت خواستیم حرف بزنیم بحثمون شد :) 

انقدر آدم پیچیده و بیخودی‌ام که هیچکس نمیتونه باهام حرف بزنه :)...میدونم تحملم برای همه سخته...ولی خب اون مادرمه🥺

اوایل بهمن هم که نوبت داشتم برای تراپیست به خاطر مشکلات مالی که پیش اومده نمیشد برم.. به منشیشون گفتم دیگه کلا نمیام...

فرداش به مامانم گفتم : مامان دیگه نمیرم پیش مشاورم...

مامانم: کار خوبی میکنی :)🙃💔

بدون اینکه حتی بپرسه چرا؟...🙂 چرا دیگه نمیخوای بری...

حداقل الکی میپرسیدی چرا نمیری :)

 

🙂🙂 بغضم گرفته...قرصم رو هم خوردم خوابم گرفته :) 

خدا رو صد هزار بار شکر که خواب رو بهمون داد...تنها جایی که آرومم موقع خوابه :)🖤 

نمیدونم چی شد اینارو نوشتم :) شاید چون برای هیچکس نگفتم خواستم یه کم برون ریزی کنم :))💔

نمیدونم...اگه میبینید وایب منفی داره یا بچه هارو اذیت میکنه تاییدش نکنید :) هیچ عیبی نداره🙂🫂

شبتون بخیر :)🖤✨️

منتظر

25 بهمن 1402 ساعت 13:39

سلام آقا نوید

لطفا تراپی رو ادامه بدین حتی اگه مجبور باشین تعداد جلسات رو کم کنین🙂
خودتون که میدونین براتون مفید و لازمه🌱

*************

اینو گفتم که بدونین خیلی از خونواده‌ها همینطورین وقتی اسم روانپزشک و روانشناس میاد سریع گارد میگیرن
فقط به حال جسم اهمیت میدن و روح رو در نظر نمیگیرن درحالیکه روح چه بسا مهمتر از جسمه🙃

میفهمم که عشق و محبت از طرف خونواده یک نیازه ولی حداقل شما خودتون عشق رو از طرف خودتون به خودتون دریغ نکنین🤍
تکه‌های قلبتون رو که جمع کردین با عشق خودتون و خدا بهم وصل کنین🥲❤️‍🩹

باور کنین همه چی یه روز که دیر نیس درست میشه ، کسی که لایق عشق پاکتونه میاد تو زندگیتون و مرهم زخمای همدیگه میشین🥰🌱

لطفا ، توروخدا مواظب خودتون باشین🙏🕊

 

پ‌ن: ویرایشش کردم چون هدفم این بود شما بخونین که خوندین

پسری در مسیر آدم شدن!

24 بهمن 1402 ساعت 20:21

سلام 

******************************************************************************

 لطفا هرچه زودتر پاسخ این پیام خصوصی بنده رو بدید...

غدیر خون

24 بهمن 1402 ساعت 22:32

سلام به شما، در ابتدا ما قصد داشتیم که پاسخ پیام های شما رو در ایمیلتون ارسال کنیم، اما بنده سعی میکنم در همین پیام بصورت مختصر دیده گاه مدیریت سایت رو، بعد از خوندن پیام های خصوصی چند روز اخیر شما براتون در اینجا ارسال کنم،فعالیت شما از این لحظه تا اطلاع ثانوی در سایت بلامانع است، اما لازم به ذکر است که این نکته را حتما به یاد داشته باشیم که رعایت قوانین سایت برای همه کاربران و ادمین های عزیز سایت ضروری میباشد و دیگر جای اغماض نمی باشد، همچنین امیدوارم که اینبار شاهد فعالیت مفید و در حد ضرورت کاربران عزیزی همچون شما در سایت باشیم، چون بدین شکل فعالیت شما دوستم خوبم در سایت سبب عاقبت به خیری شما خواهد شد، امیدوارم که پیام بنده حقیر برای شما دوست خوبم در این زمینه گویا بوده باشد. موفق باشید. 🙏🙏🙏  

پاكي باارزش

24 بهمن 1402 ساعت 18:51

سلام دوستان

چندوقته كه اعتقادات من بدليل گشتن تو سايت  هاي مخالف اسلام خيلي ضعيف شدن

به وجود خدا شكي ندارم ولي درمورد اسلام جديدا شك كردم اساسي اصن انگار شدم صفر صفر

ميتونيد من رو راهنمايي كنيد؟

ܩܢܚࡅ߳ߊ‌ࡅ߭ܘ

25 بهمن 1402 ساعت 10:13

سلام به شما 🌹🌹🌹

اولا شما باید این رو بدونید که این سایت ها و شبکه های اجتماعی تغذیه مالی میشن و هدفشون همینه که بچه شیعه ها رو شک دار کنن. و متاسفانه تا حدودی موفق بودن ☹️😑

ولی ازونطرف ببینین چه آدم های بی دین که اون سر دنیا مسلمان شدن 🏆

همین نشون میده اثر تبلیغات چه قدر مهمه 

چند کتاب خیلی خوب در این زمینه معرفی میکنم 

 کتاب های خوبی در رابطه با شناخت صحیح و استدلالی دین اسلام نگاشته شده 

1- شناخت اسلام اثر دکتر شهید بهشتی

2- چرا دین چرا اسلام چرا تشیع اثر استاد حمید رضا شاکرین

3- اسلام شناسی برای نوجوانان اثر استاد قرائتی

4- تعالیم اسلام علامه طباطبایی

5- اصول عقاید آیه الله مصباح یزدی

6- شیعه در اسلام اثر علامه طباطبایی 

 

در پناه حق 🌱🌹

 

 

 

امید خدا

24 بهمن 1402 ساعت 18:16

امید هیچ معجزی ز مرده نیست، زنده باش.

ܩܢܚࡅ߳ߊ‌ࡅ߭ܘ

25 بهمن 1402 ساعت 10:09

امید همچون پرنده‌ای است که بال و پر دارد، در روح ما لانه می‌گزیند، بدون گفتن هیچ کلمه‌ای، آواز می‌خواند و هرگز متوقف نمی‌شود

🌱✨💎

خاک🌱

24 بهمن 1402 ساعت 16:48

neko

تو چه میدونی شاید من تظاهر کردم...ولی الان دیگه نمیتونم تظاهر کنم :)

۵ ۶ سال...هرموقع گریه کردم..هرموقع دلم گرفته بود...هر موقع دلتنگ میشدم..هرموقع داشتم زجر میکشیدم...

ولی نذاشتم بفهمن...هیچکس..تو اتاقم گریه میکردم صدام زدن برای نهار...اشکامو پاک کردم رفتم نشستم سر سفره کسی هم نفهمید :)

خم به ابروم نیاوردم :)❤️‍🩹

تظاهر کردم...فایدش چی بود؟ فقط یه عقده شد...یه بغض شد :)

با اینکه مادر و آبجیم میدونن دارو میخورم ولی.... :)😄💔

هرجایی این زندگی تموم بشه...حرفی ندارم🙂

هرکی رسید فقط آزار رسوند :)...

قبلا بهش گفتم حاضرم هر کاری کنم حال تو خوب باشه...وقتی یه هفته نبودم فهمیدم داره با یکی دیگه حرف میزنه🙂

من دوستش داشتم...خیلی زیااااد :)... ولی نمیدونستم اونجا هستم ، باهاش حرف میزنم که فقط با یکی حرف بزنه...یکی باشه که تنها نباشه :) دیر فهمیدم اینو :) هرکاری از دستم براومد برای خوب شدن حالش کردم ولی...🙃 حرف زیاده بخوام راجع به این موضوع بگم :) بگذریم

هیچکس پیش من حالش خوب نیست🙂🖤✨️..من نباشم برای همه بهتره🙂🖤

مامانم بهم گفت یه دختره هست با حجابه خانوادش خوبن و....

ولی من گفتم نه :)...بیاد پیش من چی بشه؟🙂..حتما یکی پیدا میشه که برای اون دخترخانم هم خوب باشه🙂...حتی اصلا عکسشم ندیدم ولی خب خودمو که میشناسم🙃🖤✨️

تنها می‌مونم..میچسبم به کار و درس و ورزش و چیزای دیگه🙂

۳۰ ام این ماه پیش روانپزشکم نوبت دارم...فکر کنم دیگه داروهامو قطع کنه🙂❤️‍🩹

تنهایی میسازم :)...یه جوری میشه دیگه :)

وقتایی که خیلی فشار رومه گریه میکنم...بعدا هم اگه فشار اومد روم گریه میکنم سبک میشم دیگه🙂✨️🖤

از ۱۸ سالگیم اینجام ولی بیشترین روزای پاکیم ۲۷ روز بوده :)

بیخیال :)... درست میشه یه جوری بالاخره🙂

 

🙂🖤✨️

ܩܢܚࡅ߳ߊ‌ࡅ߭ܘ

25 بهمن 1402 ساعت 10:07

خیلی حس بدیه وقتی آدم عشق و علاقه رو از خانواده خودش احساس نکنه 

درک نشه . 

اما خیلی وقتا والدینی که نمی‌بینن، خودشون دیده نشدن !

این درک نشدن و عشق ندیدن آدم رو به هر راهی میکشونه از رابطه اشتباهی تا خدای نکرده اقدام به نابودی خود 

اما بدون که عشق حقیقی رو باید از خودمون دریافت کنیم. از خدای خودمون . خدا سرچشمه عشقه . اگر احادیث قدسی رو بخونی میبینی که چه قدر عشق بازی فشنگی با واژه ها کرده 

شما فکر میکنید بقیه تنها نیستن درصورتی که ظاهر زندگی رو نبین. دور آدما شلوغه ولی حس تنهایی رو دارن 

خودت رو متفاوت ندون .‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌تراپیست رو‌ ادامه بده .. 

کار خوبی کردی فعلا آمادگی ازدواج رو اصلا نداری . مبادا تن به ازدواج بدی برای تنهایی.. 

براتون دعا میکنم 

neko

24 بهمن 1402 ساعت 15:35

به نوید🌱:

سلامممم

یه حدیث هست فکر کنم که گفته شده اگد میخوای شبیه گروهی باشی،تطاهر کن مثل اونایی

تو هم اگر تطاهر به خوب بودن کنی،مطمینا تا یه جایی کمک میکنه،البته تظار ته صرف یه نقاب،واقعا کارایی که اوما برای خوب بودن انجام میدن،انجام بدی

از اونور هرچی بیشتر توی حالت بدت بمونی،سخت تر میشه برات

حالت بده،سخته زندگی و درس و همه چی،احساس تنهایی میکنی،ولی حداقل میتونی تظاهر کنی که خوبی؟میتونی که تظاهر کنی مثل کسایی که حالشون خوبه کارایی بکنی که حال آدم رو خوب میکنه؟

تو که حالت بده،حداقل اینکارو بکن،اگر فرق کرد وضعیت روحیت که خیلی خوبه،اگر تغییری ایجاد نشد ضرر که نمیکنی

با وجود همه اینایی که گفتم،میدونم میتونی،تواناییش رو داری

مواظب خودت باش💛🫂

ابجی مرضیه83

24 بهمن 1402 ساعت 15:54

ممنونم از اینکه تجربیاتتون رو در اختیار دوستان میزارید 🌈

از طرف شما یه صلوات هدیه میدم به امام حسین 

انشالله که امام حسین اون دنیا شفاعتمون کنه 🥰💗

امیرعلی ۵۲۶۸

24 بهمن 1402 ساعت 02:39

سلام درسته سخته ولی انجامش میدم 

ابجی مرضیه83

24 بهمن 1402 ساعت 15:09

سلام 

اول از همه براتون خوشحالم که تصمیم به ترک گناه گرفتید و میخواید روحتون رو درمان کنید 

چون با گناه حال اونو خراب کردید 

ترک گناه سخته ولی باید ادامه بدید و باید تلاش کنید 

این سختی هاست که کربن رو به الماس تبدیل میکنه 

امیدوارم شما هم بتونید از کربن وجودتون الماس بسازید

امیرعلی ۵۲۶۸

24 بهمن 1402 ساعت 02:26

سلام دوستان سخته ولی انجامش میدیم 

ܩܢܚࡅ߳ߊ‌ࡅ߭ܘ

24 بهمن 1402 ساعت 12:41

سلام 

همواره به خودتون یادآوری کنید 

سخته ولی من آدم سخت تری هستم . من ی انسانم اراده دارم اختیار دارم فرقم با سایر موجودات اینه . میتونم نیازمو به تعویق بندازم 🌹🌹🌹

امید خدا

24 بهمن 1402 ساعت 00:18

نوید🌱

ای جان ❤️ ولی چرا استیکر پوکر فرستادی؟ توهم رشته تو دوست نداری؟

ولی شغلش واقعاً شغل شریفیه 🙂

راستش منم از رشته ای که توش هستم زیاد راضی نیستم..نه به این خاطر که از پزشکی سطحش پایین تره و صرفا یه نگاه ظاهر بین. نه. پرستاری و رشته های پیرا پزشکی هم سختی خودشونو دارن و واقعاً شغل های شریفین. ولی مشکل من با خودمه... هرچند دارم مزایای این رشته رو میبینم اما از تلاشم تو گذشته راضی نبودم، وجدانم راضی نیست ازم.. از طرفی از نظر روحی حال انصراف دادن و صرفا برای کنکور خوندن هم ندارم هنوز. برای همین از درون انگار بهم الهام شد که حتی شده روزی یکساعت برای کنکور بخونم و در کنارش برای حال روحیم وقت بذارم و خودمو پیدا کنم و بیشتر تمرکزم فعلا رو پیدا کردن و ساختن خودم و دروس دانشگاه باشه. منم گفتم باشه 🙂

فعلاً هیچی...ذهنم پر از راهه و نمیدونم دقیقاً چه تصمیمی باید بگیرم و کدوم هدفمو برم پی اش... واسه همین فقط به صدای درونم که گام اول رو بهم گفت دارم گوش میدم. درونم بهم گفت با روزی ۵دقیقه خوندن دروس دانشگاه و کنکور و ورزش شروع کنم. درونم بهم گفت هرروز صبح یکم زودتر ساعت بذارم که بیدار شم... دید کلی ای از کل مسیری که باید طی کنم ندارم راستش...فقط دارم به اون صدا گوش میدم. دیروز بعد اینکه برنامه ریختم که با ترسهام روبه رو شم و فقط ۵ دقیقه درس بخونم ، دقیقا بعد پیامم رفتم کتاب باز کردم و ۵دقیفه واسه کنکور خوندم ، بعد زیستو بستم گذاشتم کنار، بعد یکی از دروس ترم قبل دانشگاهو ۵ دقیقه بار کردم خوندم بعد که تایمرو دیدم که ۵ دقیقه شد گذاشتم کنار ، بعد ۵دقیقه تو اتاقم راه رفتم، بعد ۱۰تا دراز نشست رفتم. دیدم به همه برنامم عمل کردم و ساعت هنوز ۱۲شب نشده بود.

بعد برای امروز برنامه ریختم. دوباره نوشتم ۵دقیقه ورزش و ده دراز نشست، ۵ دقیقاً خوندن دروس دانشگاه ، ۵ دقیقه خوندن کنکور و...

و وقتی امروز رفتم سرشون دلم نیومد ۵ دقیقه سرشون باشم... تقریباً هر برنامه رو سه برابرش اجرا کردم... یعنی حدود ۱۵ دقیقه ورزش کردم ، یع ربع درس دانشگاه خوندم ، یه ربع ورزش کردم و...

یه حس عجیب و زیبایی دارم

دوست داشتم با نوشتنش این حال رو باهات قسمت کنم 🙂😊

و میدونم توهم همینجور که من ذره ذره دارم گام برمیدارم برای اهداف بزرگم شما هم میتونی 

خاک🌱

23 بهمن 1402 ساعت 22:56

به neko

ظاهریه داداش :)

من دیگه حالم‌خوب نمیشه :)... به چی دلخوش باشم؟

اونموقع که میرفتم پیش روانشناس ازم پرسید الان چی خوشحالت میکنه؟ 

گفتم هیچی :)... چون واقعا هیچی خوشحالم نمیکنه :)

ولی خب‌ اگه یکی بود بغلم میکرد شاید یه کم آروم میشدم...یکی منظور یک انسانه جنسیت مهم نیست :)😄

برادرزاده و خواهر زادمو تا جایی که میتونم و اونا دوست داشته باشن بغلشون میکنم...البته خواهرزادم هنوز یکسالش نشده‌...چون دور هم هستن کمتر میبینمش...ولی برادرزادم رو بغلش میکنم تا جایی که دوست داشته باشه :) بذار حس کنه :) بذار بعدا که بزرگ شد منو رفیق خودش بدونه :)

البته اگه زنده بودم تا اونموقع😄

بگذریم...🙃😄

کاش میشد بغل رو با پول خرید ولی خب خریدنی نیست :)

همین چند روز پیش بود بیدار شدم از خواب دست و صورتمو نشسته رفتم مامانمو بغل کردم...ولی خب انگار خوشش نیومد :)

 

دیگه با این حقیقت دارم کنار میام که آدم دوست داشتنی ای نیستم و تحملم برای آدمای اطرافم سخته :) من لیاقت تنهایی رو دارم🙂😊

کاش هیچوقت به دنیا نمیومدم :) شاید اگه خدا به یکی دیگه جای من جون میداد و میومد توی این دنیا...میتونست خیلی کارا بکنه :)

بیخیال :)

نوشته بود...

شکوفه نداد ، فکر کنم خاکِ مناسبی براش نبودم :))))🙃🖤

شب حکایت غریبی داره...من ، پشت بوم ، آسمون ، ستاره ها ، ماه...

چی میگم😄🫠 قرص خوردم گیجم :)

یه بار یکی که میدونست دارو میخورم..برگشت با طعنه بهم گفت : قرصاتو خوردی؟؟!! من:🙂💔

شبتون آروم بچه ها :) بیشتر از این سردرد نمیدم :)

شب بخیر🙂🤍✨️

ܩܢܚࡅ߳ߊ‌ࡅ߭ܘ

24 بهمن 1402 ساعت 12:31

سلام آقا نوید. 

درسته که هر چی بگیم بازم همه جا رو تیره و تار میبینید 

ولی اعتقاد دارم وجود ما در این دنیا ی حکمتی داشته . ی رسالتی داریم 

چرا از بین میلیون ها سلول ما به وجود اومدیم و قرعه به نام ما افتاد ؟!

کتاب انسان در جست و جوی معنا رو بخون جواب سوالای ذهنیت او تو‌ هست ..:)

neko

23 بهمن 1402 ساعت 21:29

به یا مهدی:

سلام

درسته،یکی از بهترین راه ها جایگزین کردن یه چیز دیگه که باعث لذت میشه هست

ورزش هم که هم باعث خوشحالی میشه و از نظر غم کمتر میریم سمتش،خسته هم که میشیم و حال اون کارو کمتر داریم

البته باید یواش یواش عادت درست کنیم برای ورزش و یه دفعه مثلا ۴۰ دقیقه در روز پیاده روی نکنیم

مواظب خودت باش💛🫂

Ashkan.rus

23 بهمن 1402 ساعت 23:10

دقیقا👌

میتونید کتاب عادت های اتمی رو بخونید در این مورد

موفق باشید🙏🙏

neko

23 بهمن 1402 ساعت 21:27

به نوید🌱:

سلااامممم

خوشحالم حالت خوبه،حتی اگر ظاهری باشه

میدونم میتونی،لطفا با خودت دوست باش

مواظب خودت باش💛🫂

Ashkan.rus

23 بهمن 1402 ساعت 23:09

🙏🙏🙏🙏❤️❤️❤️❤️

neko

23 بهمن 1402 ساعت 21:26

به امید خدا:

سلاااممم

من یه جایی شنیدم برای یه مدتی هر روز ۵ تا کاری که مهمتره ب اتون رو بنویسین د هر روز انجام بدین،هرچقدر میتونین

کم کم عادت میشه و بعد میتونین پیشرفتشون بدین و یا عادت های دیگه اصافه کنین

روی من که خیلی خوب داره جواب میده خداروشکر،شده هی یه چیزایی رو انجام ندادم ولی از قبل بهتره

تو هم فکر میکنم همینو داری انجام میدی نه؟

در مورد نسبت دادن صفات به خدا هم،درسته هرکسی هرجور باشه بقیه رو هم همونطور میبینه،ولی بازم جالب نیست نسبت دادنشون😅

خدا جایگاهش بالاتر از چیزیه که حتی بدون قصد صفات رو بهش نسبت بدیم

مواظب خودت باش💛🫂

Ashkan.rus

23 بهمن 1402 ساعت 22:52

سلام خیلی ممنون بابت بیان تجربه هاتون

موفق باشید🙏🙏

یامهدی .

23 بهمن 1402 ساعت 12:20

سلام وعرض ادب 

سلام عزیزان...سلام به برادرها وخواهرای گلم..حالتون خوبه..شکرخدا.شکرخدا.الحمدالا .🤲🤲🤲🤲🤲دوستانم میخواستم یه نکته ای را اینجا بیان کنم..

هیچ میدونستیدیکی ازراه های منتهی به خ ا دیدن فیلم  فقط شهوت نیست...خوب دقت کنیدعزیزان..شهوت درمرحله اخرقرارداره..یعنی یه مرحله ای بایدطی بشه واخرین مرحله هم ختم میشه به خ ا و دیدن فیلم .🤔🤔🤔🤔

ونکته هم اینکه ماباخوشحال بودنمون وشادبودنمون ولذت بردن از زندگیمون باعث ترشح این هورمون شادی یاهورمون دوپامین یاهمون شهوت میشه...پس اززندگی راَضی باشید..شادباشیید..خوشحال باشید..دیگران رانیزخوشحال کنید...بریدورزش بدنسازی ..

توصیه میکنم تمام مطالب سایت مس به طلا راهم بخونید..

Ashkan.rus

23 بهمن 1402 ساعت 22:47

سلام دوست عزیز 

خیلی ممنون از مطالبی که فرمودید 

بله متاسفانه رفتن سمت خودارضایی در ۴ مرحله اتفاق میوفته و همین باعث میشه که فرد در چرخه گیر کنه

۱ پیش اشتغال ذهنی ۲ آماده سازی ۳ انجام عمل ۴ پشیمانی

و اینکه بله ما میتونیم با جایگزین کردن لذت حلال به جای لذت کاذب تا حدودی جلوی این کار رو بگیریم ولی مهم ترین راه حل قطعا حذف سرنخ ها هستش همونایی که فرد رو یاد خودارضایی میندازه

موفق باشید

 

خاک🌱

23 بهمن 1402 ساعت 09:13

به امیدخدا

ممنون :)... منم فعلا روزامو میگذرونم...

من دانشگاه فرهنیگان🫠😒 همون تربیت معلم بگم راحت ترم :) آموزش ابتدایی میخونم...الان دیگه ترم ۶ ام

میخوای برای کنکور دوباره بخونی؟ پزشکی قبول بشی؟

امید خدا

22 بهمن 1402 ساعت 23:14

راستش امروز اصلا اونجور که میخواستم پیش نرفت

نه صبح زود بیدار شدم نه درس خوندم نه ورزش کردم

یه سری کارای خوب دیگه کردم..ولی خب...ربطی به هدفایی که ریخته بودم نداشت

نمیخوام نگاه صفر و صدی داشته باشم، نمیخوام کمالگرایی کنم ، نمیخوام به اون صدای منفی درونم که میگه امروز نتونستی به هیچکدوم از برنامه هات عمل کنی پس اصلا نمیتونی و هیچی نیستی گوش بدم، نمیخوام باز غصه بخورم و ناراحتی و ناامیدی حمل کنم رو دوشم.

فردا میخوام فقط یه ربع زودتر از خواب بیدار شم، گوشیمو میذارم دورتر که زنگش خورد دیگه نخوابم

من هدفم اینه که به روزی یکساعت درس خوندن برای کنکور برسم، پس الان با ۵ دقیقه شروع میکنم

ورزش هم فقط ۵دقیقه راه رفتن و ۱۰تادراز نشست برنامم واسه فرداست

با ۵صفحه کتاب خودسازی خوندن

و ۵ دقیقه خوندن دروس دانشگاه

 

بریم که داشته باشیم 😉🙂💪

من میتونم

ما میتونیم 

 

ܩܢܚࡅ߳ߊ‌ࡅ߭ܘ

23 بهمن 1402 ساعت 10:38

این درسته 

برنامه ریزی ها باید طوری باشه در حد توان باشه و معقول 

برای همین تدریجی خوبه. چون عادت ها طول میکشن نهادینه بشن 

مثلا آدم هرروز نیم ساعت از دفعه قبل زودتر بیدار میشه تا برسه به سحرخیزی 

هرروز اگر قدمی برای موفقیت و در جهت اهداف بردارید کافیه 

You cannnnn

در پناه حق 🌹✨

 

امید خدا

22 بهمن 1402 ساعت 23:02

سلام کلی😊

 

مستانه

راستش من از نحوه ای که نوشتم راضی هستم و اتفاقا قبل نوشتن فکر کرده بودم که اونطور بنویسم یا نه.. ولی خب اگه شما اینطور فکر میکنین که مناسب نبود چاره ای نیست دیگه 😂... ولی واقعیته.. ما آدما اونجوری که راجبه خودمون فکر میکنیم خدا رو میبینیم... وقتی خودمون بی درکیم فکر میکنیم خدا هم اینجوریه، وقتی خودمون قضاوت میکنیم خودمون و دیگران رو فکر میکنیم خدا هم بد قضاوت میکنه، وقتی خودمون مهربونیم خدا رو هم همینطور میبینیم... واسه همین اگه یکی میگه خدا خیلی‌ نفهمه راست میگه، دروغ نمیگه. خدارو نفهم میبینه چون خودش نفهمه 🙃😂 ما نون طرز فکرمونو میخوریم و من قصدم فقط تفهمیم بود .

و بابت کتابی که معرفی کردین هم متشکرم 🌹

 

 

منتظر 

از پیام های دلگرم کنندتون ممنونم آبجی🌹و اینکه بابت اون روز که تو بخش همکلاسی گفته بودم برام دعا کنین خیلی ازتون متشکرم واقعاً خیلی خوشحال شدم و دعاهاتون مستجاب شد🙂

نکو

یه حسی درونم گفت چیزایی که واقعاً تو دلم بودو بنویسم منم صادقانه نوشتم.. خوشحالم که برات مفید بود داداش 🙂❤️

 

خاک🌱

دوست دارم خوب باشم داداش🙂

شما چطوری یا نه؟

عه پس دست بدیم 😅🤝 منم فعلا دارم پرستاری میخونم، تازه ترم یکو تموم کردم 😉 ۲۱سالمه

شما چه رشته ای میخونی؟ حالت بهتره؟

 

غدیرخون

چه دعاهای زیبایی برام کردی..ممنونم از محبتت داداش جانم❤️ حالمم بهتره خداروشکر.. سعی میکنم هرشب یکم اینجا بنویسم از این به بعد🙂 خوشبخت باشی داداش

ܩܢܚࡅ߳ߊ‌ࡅ߭ܘ

23 بهمن 1402 ساعت 10:34

بله من متوجه هدف شما شدم ولی کلا در مورد خدا صحبت میکنیم صفت های انسان هارو نمیاریم. میشه کلی تر منظور رسوند

طرز دیدگاه ما به خدا نباید ترسناک باشه اینطوری به پاکی کمکی نمیکنه 

ممنون از شما و همدلی تون با رفقا 🌹🌹🌹

خاک🌱

22 بهمن 1402 ساعت 17:53

به امیدخدا

سلام خوبی داداش؟ 

دانشگاه چه رشته ای میخونی؟ ترم چندی؟ چند سالته؟😅

منم آخه دانشجوام :)

غدیر خون

22 بهمن 1402 ساعت 20:07

❤️️❤️️❤️️😊😊😊💐💐💐

neko

22 بهمن 1402 ساعت 15:36

به امید خدا:

سلام

بهمون امید دادی

ممنون از پیامات🫂

خیلی خوب بودن

مواظب خودت باش💛🫂

غدیر خون

22 بهمن 1402 ساعت 20:06

❤️️❤️️❤️️🙏🙏🙏💐💐💐

امید خدا

21 بهمن 1402 ساعت 23:50

اگه سه ماه دیگه بیشتر زنده نباشم

دوست دارم و میخوام این سه ماه رو پاک از خودارضایی یا تلاش برای پاکی ازش سپری کنم 

دوست دارم و میخوام این سه ماه رو فیلم پورن نبینم و اگه هم چشمم به صحنه تحریک کننده خورد به دیدن ادامه ندم

دوست دارم و میخوام صبحها وقتی زنگ گوشیم صدا زد بشنومش و برای نماز صبح بیدار شم

دوست دارم و میخوام روزی دوتا سوره یس بخونم و دین نذری که کرده بودم رو ادا کنم

دوست دارم و میخوام تمام نماز هامو اول وقت بخونم 

دوست دارم و میخوام روزی حداقل ۱ساعت برای کنکور بخونم

دوست دارم و میخوام دروس دانشگاه رو مستمر هرروز بخونم و دیگه به فردا و بعدها موکول نکنم

دوست دارم و میخوام برم پیش یه روانشناس و ازش کمک بگیرم

دوست دارم و میخوام هرروز حداقل ده دقیقه ورزش کنم

دوست دارم و میخوام روزی حداقل یکساعت کتاب آموزشی و خودسازی بخونم و عیب های شخصیتیمو کاهش بدم

دوست دارم و میخوام فرزند خوبی برای پدر و مادرم باشم و باعث افتخارشون ، نه ناراحتی و غصه خوردنشون

دوست دارم و میخوام با ترس هام رو به رو شم

دوست دارم و میخوام از لحظه لحظه ی زندگیم لذت ببرم و لحظه ها رو همون لحظه زندگی کنم

دوست دارم و میخوام وقتی درس میخونم درس بخونم، وقتی تفریح میکنم تفریح بکنم ، وقتی میخندم بخندم ، وقتی میگریم بگریم ، وقتی میخورم بخورم ، وقتی نفس میکشم نفس بکشم و لحظه ها رو همون لحظه زندگی کنم ، نه اینکه وقتی یه کار میکنم فکرم جای دیگه باشه

دوست دارم و میخوام بیشتر تفریح های سالم داشته باشم

دوست دارم و میخوام باشگاه برم

دوست دارم و میخوام مهارتی که خیلی بهش علاقه دارم رو کشف کنم و فول یاد بگیرمش

دوست دارم و میخوام درآمد زایی بکنم

دوست دارم و میخوام شبها قبل دوازده بخوابم

دوست دارم و میخوام با خودم صادق باشم

دوست دارم و میخوام برای شناخت خودم و خدا تمام تلاشمو بکنم

 

غدیر خون

22 بهمن 1402 ساعت 19:46

سلام به دادشی امید عزیزم، شب تون بخیر، ان شاء الله که دادشی حالت عالی باشه؟ به به میبینم که چه پیام جذابی داخل سایت قرار دادین، ان شاء الله که سال های سال سایه تون در زندگی مانا باشه و ما شما رو  در صحت سلامتی در سایت ببنیم، خیلی خوبه برادر که چنین انگیزه هایی رو برای خودتون ایجاد میکنید، امیدوارم که با لطف خداوند و تلاش هاتون به چنین دستاورد هایی در زندگی برسید و خلاصه لذتش رو ببرید، مراقب خودتون باشید، یا علی. 😊😊💐❤️️🤲🤲😇😇😍😍

امید خدا

21 بهمن 1402 ساعت 23:35

میخوام جوری زندگی کنم که اگه امروز آخرین روز زندگیمه از عملکرد خودم راضی باشم.

اگه واقعاً من سه ماه دیگه بیشتر زنده نباشم باید چه کارهایی انجام بدم؟

میخوام از این لحظه به بعد اینجوری زندگی کنم.

باید بتونم خودمو ببخشم

چون عمر کوتاه و محدوده و گذر عمر سریع

باید دریابم که در شوم

منتظر

22 بهمن 1402 ساعت 15:28

من هروقت بریدم و خسته شدم و فکر کردم که دیگه نمیتونم ادامه بدم و فک کردم همه چی دیگه تموم شده

این یه جمله‌ منو نگه داشت که :
تو در پناه خدایی و خدا هرگز دیر نمی‌کنه :))😇🤍

باور کنین که همه چی قابل درست شدنه چون شما خدایی رو دارین که بیشتر از همه بیشتر از خودتون دوستون داره و حواسش بهتون هست و در پناه خودشین🤗

آقا امید این تصمیمتون درست‌ترین تصمیم ممکنه🙂👍

واقعا تحسینتون میکنم💐✌️

امید خدا

21 بهمن 1402 ساعت 23:29

Everything depend you 

ܩܢܚࡅ߳ߊ‌ࡅ߭ܘ

22 بهمن 1402 ساعت 09:40

ی کتاب بهتون پیشنهاد میکنم در رابطه با همین قدرت انتخاب و اراده انسان 

اگر خواستید بخونید 

تئوری انتخاب از ویلیام گلاسر ✨✨👏

امید خدا

21 بهمن 1402 ساعت 23:28

آخرین امید

 

همه چی به نگاه خودت بستگی داره.

تو ذهنت خدا کیه خدا چیه؟

یه پادشاه ظالم****

یا یک دوست پدر مادر دلگرمی و دستگیر و بادرک و قضاوت نکن؟

از خدا چی میدونی؟

 

باید به خودت بیای و خودتو بشناسی تا بتونی خدارو بشناسی

باید تلاش کنی تا خودتو بشناسی تا...تا...تا...

ܩܢܚࡅ߳ߊ‌ࡅ߭ܘ

22 بهمن 1402 ساعت 09:38

سلام به شما 

نعوذبالله این صفات حتی برای مثال آوردن  و تفهمیم هم درست نیست 

بهتره ی جور دیگه نوشته بشه 🌹🌹

بگیم خدا رو با صفات ترسناک می‌شناسی....؟

امید خدا

21 بهمن 1402 ساعت 23:23

آخرین امید

 

پس زندگی کن.

میخوای با همین وضع بمیری؟ میخوای با این حجم از عذاب وجدان نسبت به خودت و حال بد بمیری؟

خدا رو وللش. اصلا فکر کن نیست، ولی واقعاً حتی اگه اینکار گناه نبود و خدایی هم نباشه، خودت از خودت و نحوه زندگی کردنت راضی هستی؟ 

میخوای همینجوری زندگی کنی و بمیری؟

اشتباهه. حقت این نیست. تو لیاقتت خیلی بهتر از این وضعیت موقتیه که الان توش گیر کردی. به چشم یه وضعیت موقت بهش نگاه کن. تویی که تصمیم میگیری رفیق.

تو میتونی همه چیو تغییر بدی. میتونی افسار زندگیتو بگیری دستت و به اون صدای منفی درونت بی توجهی کنی. 

میدونم حالت بده. اما واقعاً میتونی وضعیتت رو تغییر بدی. 

بزرگتر از بهونه هات باش.

اگه واقعاً بخوای راه ها یک به یک برات باز میشه.

ما تا جاییکه بتونیم کمکت میکنیم. بیا اینجا و قول مردونه بده که تموم تلاشتو میکنی تا از این وضعیت در بیای.

منتظر

22 بهمن 1402 ساعت 15:16

سلام 

همه چی درست میشه همه چی ، فقط به خدا تکیه کنین و سرسخت تلاش کنین🥲🌱

امید آخرین اندوخته‌ی بشره ، امید راه نجاته بشریته😇

درست میشه ان‌شاءالله 🤲🙂

امید خدا

21 بهمن 1402 ساعت 23:07

سر تا پایم را خلاصه کنند می شوم "مشتی خاک"

که ممکن بود "خشتی" باشد در دیوار یک خانه

یا "سنگی" در دامان یک کوه

یا قدری "سنگ ریزه" در انتهای یک اقیانوس

شاید "خاکی" از گلدان‌

یا حتی "غباری" بر پنجره

اما مرا از این میان برگزیدند : برای" نهایت" برای" شرافت" برای" انسانیت"

و پروردگارم بزرگوارانه اجازه ام داد برای : " نفس کشیدن " " دیدن " " شنیدن " " فهمیدن "

و ارزنده ام کرد بابت نفسی که در من دمید

من منتخب گشته ام : برای" قرب " برای" رجعت " برای" سعادت "

من مشتی از خاکم که خدایم اجازه ام داده: به" انتخاب " به" تغییر " به" شوریدن " به" محبت "

 

وای بر من اگر قدر ندانم

ܩܢܚࡅ߳ߊ‌ࡅ߭ܘ

22 بهمن 1402 ساعت 09:36

خداوند می فرماید:

«ای پسر آدم گناه مردم، تو را از گناه خودت، و نعمتی که در دست مردم است، تو را از نعمتی که خداوند به تو بخشیده است،غافل نسازد. مردم را از رحمت خداوند نا امید مگردان، در حالی که خود بدان امید واری».

✨✨✨✨✨✨

 

neko

21 بهمن 1402 ساعت 22:18

به اخرین امید........:

سلام

میدونم سخته،میدونم ناراحت میشی

میدونم که هیچ کاری نکردن راحت تره و امید نداری

اما اینو بدون نا امیدی بزرگ ترین گناهه

پاشو و بجنگ

اگر هیچکاری نکنی چیزی درست میشه؟

مواظب خودت باش🫂💛

اخرین امید........

21 بهمن 1402 ساعت 18:03

سلام 

امیدوارم حال همتون خوب باشه ❤️

من خیلی حالم بده تقریباً زندگی نکرده مردم امدم معذرت خواهی کنم مدتی اینجا بودم فقط انرژی منفی دادم و شاید این اخرین پیام من باشه 😭😭😭

لطفاً همه این مشکل جدی بگیرید از ته توان تلاش کنید 

برای من دیگه دیر شده وقتی گوشیمو قایم میکنم یه جای که ترک کنم حال بدم که میرسه بلند میشم خونه رو بهم میریزم تا پیداش کنم اعتیادم خیلی شدید شده  😭😭😭😭

همه ای آرزو هام خاسته هام تنها دوست رو از دست دادم دیگه چیزی برام نمونده دیگه راهی نمونده که امتحان نکرده باشم قلبم درد میکنه سنگینی میکنه 😭😭😭😭😭😭

نمیدونم چرا خدا کمکم نکرد. نه  ببخشید تو کار خدا نباید چرا گفت شاید لایق نبودم میدونین وسط اینهمه حال بد چی ارومم میکنه اینکه این دنیا شاید بد بگذره اما وقتی مردم اون دنیا عذاب رو که مقصرش خودم بودم رو دارم که حقمه خدا عادل ترینه 👋👋

 

Ashkan.rus

21 بهمن 1402 ساعت 19:33

سلام

اولین مورد که باید بگم اینکه که خواهش میکنم بعد از لغزش خودتون رو سرزنش نکنید میدونم سخته شکست اونم بعد از کلی تلاش ولی کاریه که شده سرزنش فقط روحیتون رو خراب می‌کنه و اعتماد به نفس رو پایین میاره

در مرحله دوم لطفا علت شکستتون رو بررسی کنید یعنی یه کاغذ خودکار بردارید و بنویسید چی باعث شد که شکست خوردید و با استفاده از این روش حفره هاتون رو بنویسید و همشون رو پوشش بدید شاید حرف تکراری به نظر برسه ولی واقعا شاه کلید ترک همینه که گفتم باید حفره هارو پوشش بدید

و اینکه شما دوست عزیز باید یه نکته رو در نظر بگیرید اینکه اگه مدت زمان طولانی درگیر خودارضایی هستید میلیون ها نورون از مغز شما درگیر این موضوع هستن و زمان می‌بره تا پالس های خودارضایی به پالس های پاکی تغییر کنند واقعا شکست این الگو کار یک روز و یک هفته نیست و بخاطر همینه که بیشترین فشاری که بهتون وارد میشه در یک ماه اول خواهد بود

موفق باشید

 

neko

20 بهمن 1402 ساعت 12:55

به خادم توابین:

سلامممممممممم

من اولای راه افتادن سایت چند وقتی بودم،شاید دو سه ماه،چنتا اسم هم عوض کردم ولی نه همچین اسمی نداشتم،حداقل الان اینطور فکر میکنم،نمیدونم

مواظب خودت باش🫂💛

خادم توابین

19 بهمن 1402 ساعت 19:02

neko

سلااااممممممممم

عید شما هم مبارک سالار

شما همون امیر... سایت قبلیمون هستین؟

پیروز و پاک و نورانی باشین

ابراهیم

19 بهمن 1402 ساعت 17:14

سلام رفقا خوب هستین ؟ یه سوال داشتم ، من مدتیه که احساس می کنم شنواییم یه مقدار کمتر شده ،شاید البته خود قدرت شنوایی نباشه ، بیشتر در درک صحبتی که گفته میشه ،  در حدی که خب بعضی اوقات نیاز پیدا می کنم که از طرف مقابل بخوام که حرفش رو تکرار کنه ، 

 

حالا سوالم اینه که ممکنه این مربوط به خ ا باشه یا نه ، مخصوصاً کسایی که تجربه ترک طولانی مدت داشتین لطفاً بگین که آیا با گذشت مدتی از ترک «حواستون»، به عنوان مثال شنواییتون احساس کردین که تغییر کرده باشه و بهتر شده با نسبت به دوران درگیری ؟ 

ܩܢܚࡅ߳ߊ‌ࡅ߭ܘ

20 بهمن 1402 ساعت 12:34

سلام به شما 

راستش من مطالعات زیادی در زمینه عوارض خ.ا دارم 

با همچین چیزی برنخودم 

اما ی راهکار پیشنهاذ میکنم بهتون 

بعضی مراکز مشاوره ی تستی میگیرن برای اینکه عنصرهای شناختی حافظه رو سنجش کنن مثل درک فضایی، استدلال و..‌‌

فکر کنم اونا بتونن کمکتون کنن و اگر مشکلی باشه راهکار هم میدن 

یعنی به روان شناسی که گرایش  شناختی خونده رجوع کنید 

چون من یادمه چندسال پیش ی تست همچین شکلی دادم 

در پناه حق 

 

neko

19 بهمن 1402 ساعت 12:25

سلام

عید بر همه مبارک🎉👏🏼

غدیر خون

19 بهمن 1402 ساعت 22:43

سلام به دادش نکو، دوست مهربان و بزرگوار ما، امیدوارم که برادر حالتون عالی باشه، خیلی ممنونم از شما بابت تبریک، عید شما هم خیلی مبارک باشه.  🙏😊💐❤️️😍

اخرین امید........

19 بهمن 1402 ساعت 07:50

سلام 

امیدوارم حال همتون خوب باشه فرا رسیدن عید مبعث رو تبریک میگم. 

میگن روز پاکی هست منم که در به در بدنبال پاکی هستم گفتم بیام اینجا یه دعا رو بنویسم. 

پروردگارا یاریمان کن!

به فکرمان منطق

به قلبمان ارامش 

به روحمان پاکی 

به وجودمان آزادی

به دستهایمان قدرت 

به پاهایمان راستی 

به گوشهایمان تشخیص

به چشمهایمان زلالی

به زبانمان حقیقت

به سینه مان وسعت 

به ارزیابی مان انصاف

به زندگیمان عشق

به عشقمان تعهد

و به تعهدامان صداقت 

عطا بفرما 

امین🤍

غدیر خون

19 بهمن 1402 ساعت 13:45

سلام به شما برادر عزیزم، امیدوارم که حالتون عالی باشه، بنده هم روز عید مبعث رو خدمت شما و همچنین تموم بچه های عزیز سایت تبریک و تهنیت میگیم و ان شاء الله این روز مقدس سر اغازی باشه برای پاک شدن همه ی دوستان عزیزمون در سایت ، از جمله شما آقا پسر دوست داشتنی، از شعر بسیار زیبای شما خیلی ممنونم، ان شاء الله که همیشه در سایه رحمت الهی در صحت سلامتی و پاکی باشید. 🙏😊💐❤️️🤲🌱😇🌟

neko

18 بهمن 1402 ساعت 02:55

میخوام از خودم بگم،با اینکه دوست ندارم مشکلاتم رو جایی بگم،نمیخوام تاثییر بد بزارم،نمیخوام باعث ناراحتی بشم

و همچنین دلیل حالم رو میدونم،یه جورایی بیفایده میدونم از خودم حرف بزنم مگر اینکه بحثش پیش بیاد یا دوستای خیلییییی نزدیک باشن اونم بعضا میگم،مثل قدیم نیستم

اول هم بگم،اگر کسی اینطوریه،بدونه حل میشه،حداقل تو من همش از تلقین شروع شده و یکی از دوستام که از منم بدتر بود،الان ازدواج کرده و با خانومش مشکلی نداره،حرفام یه جورایی نق زدنه،وگرنه همه چی رو خودم میدونم،اگر خوب نبود منتشر نکنید،نمیدونم

اما خودم:

من ******!یعنی چی؟یعنی به ***** نظر دارم!

من تو بیشتر جمع ها اذیت میشم،چرا؟چون دور و برم کسایی هستم که **************میتونه کسی اینو تصور کنه؟

توی کلاس،تو مسجد،توی اتوبوس،تو استخر و کلی جاهای دیگه...

از خودم بدم میاد که اینطوریم،خیلی زیاد!چرا باید توی کلاس روی *********؟چرا باید همچین حسی داشته باشم؟چرا و چرا و چرا و چرا...[گرچه میدونم چرا،تقصییر خودم و چیزا دیگست]

*******

میترسم همه بفهمن و من دیگه خجالت بکشم از خودم،میترسم همین الان بقیه از نوشته هام چه تو واقعی چه مجازی فهمیده باشن من کیم و چطوریم

من بیشتر از ۷ ساله اینطوریم،۷ سال!چقدر اذیت شدم،چقدر دنبال جواب بودم،تا مرز بی دین شدن رفتم!داشتم خودم رو قانع میکردم که اصلا این کار درسته و از نظر اسلام مشکلی نداره:)

چقدر فکر میکردم چطور میتونم خودم رو بکشم؟چقدر همیشه ناراحت بودم و گریه میکردم،چقدر همیشه انگار سینم سیاه جاله شده بود و همه چی داست به سمت هیچی میرفت

حالا که میخوام حرف بزنم انگار چیزی نیست که بگم،شایدم واقعیت همینه،خیلی مساله ایی نیست ولی بازم همینشم دردناک بوده و هست

این حالا به کنار

بحث استرسم،بحث حمله عصبی،اینم یه چیز دیگس:)

نمیتونم جایی حرف بزنم به اون صورت،حرفامو هی مینویسم و پاک میکنم،از جاها و کارای جدید میترسم،همش فکر میکنم بقیه از من ناراحتن،همش فکر میکنم الان میمیرم اگر فلان بشه،خیلی وقتا نگرانم،استرس چیزایی رو دارم که اصلا مهم نیستن 

حمله عصبیم با اینکه مورد قبول جامعه است، و منو دیدن اینطوری میشم بازم خانوادم میگن تو میتونی کنترل کنی و ادا میاری و هیچیت نیست و تلقین نکن و غیره،خیلی این رو اعصابمه

دیدن به خودم چنگ زدم که صورتم خونی شده،دیدن گریم بند نمیومده،دیدن خودمو میزدم،بازم میگن نکن اینطوری چرا اینطوری میکنی ما هم مثل تو بودیم ولی خودمونو کنترل کردیم،از دستت عصبانی شدیم چرا اینطوری میکنی و چیزای دیگه

خودم میدونم مشکلم خیلی واقعی نیست،میدونم احتمالا شروعش با تلقین بوده،ولی الان که مشکل دارم!!!!!بنظرتون اینو یادآوری کنین و وقتی حالم بده بگین نکن و فلان و بهمان،حالم خوب میشه؟بنظرتون من دوست دارم همیشه اینطوری باشم؟

البته هر وقت حمله عصبی دارم خالی میشم و از این نظر دوست دارمش،ولی چه بهتر که از اول کلا اینطوری نباشم

کلا هم متفاوتم از دور و اطرافیانم،همیشه احساس میکنم اونی که شبیه من باشه نیست،احتمالا با تغییر جایی که هستم خوب بشه این حال ولی فعلا که اینطوری نیست،چقدر پیزایب هست که میتونم حرف بزنم و اطلاعات دارم ولی کسی اصلا نمیدونه چیه،چثدر میتونستم از نظر اینطور چیزا خوشحال تر باشم[گرچه خیلی از مسیری که میرم خوشم میاد،دیگه باید سختی هم کشید]

قبلا ها هم چندین بار اینطور چیزا رو یا نوشتم  و پاک کردم یا همون اول گفتم نمیخواد،ولی الان گفتم بگم

توی همه این مواقع،سعی کردم دنبال راه حل برم،هرچند کم کم و دیر ولی رفتم،با این حرف زدم،با اون حرف زدم،چنتا مشاورو روانشناس و روانپزشک رفتم،سعی کردم از نظر معنوی بهتر بشم

کم کم هم بهتر شدم،خداروشکر

خیلی الان بهترم از قبلا ها،ولی خب هنوز درد هست با این تفاوت که خیلی زیاد نیستو  میتونم کنترلش کنم و زندگیم مختل نمیشه،میتونم بهتر تصمیم بگیرم و حلش کنم

نمیدونم اصلا خوب بود گفتن یا نه،اگر خوب نیست تایید نکنید

ممنون خوندین

غدیر خون

18 بهمن 1402 ساعت 16:20

سلام به شما برادر عزیز جناب نکوی عزیزم، این مطلب شما مثل همیشه تامل بر انگیز  و مفید بودش، و اینکه دقیقا شما درست عرض میکنید هر کدوم از این مشکلات رو که ما داشته باشیم ، اگه خودمون واقعا بخوایم و مثل شما با استفاده از روان شناس و مشاوره قدم های جدی براش برداریم تا حد زیادی اون مشکلات به مرور علاج میشند یا حداقل مثل شرایط شما بهبود پیدا میکنند، پس خود این نفس تلاش واقعی برای حل مشکلات مون میتونه هر گرایش یا افسردگی رو با گذر زمان و با استفاده از متخصص درمان کنه، ان شاء الله که شما دوست عزیزم از همیشه حالتون در زمینه بهتر میشه و به اون ثبات مد نظرتون در این زمینه ان شاء الله خیلی زود میرسید، مراقب خودتون باشید. یا حق.  🙏❤️️😇🌱🌟🤲😊💐😍

neko

18 بهمن 1402 ساعت 02:21

اصلا فرض کنیم مشکل تو راه حل نداره،هییییییچ جوره درست نمیشه و طبق حرفای خودت همه چی بده و خیلی اذیت میشی

حالا که اینطوره،حداقل ادای خوب بودن و دنبال مشکل رفتن و حل شدنش رو دربیار،فرق خاصی که نمیکنه،میکنه؟

ضرر هم که نداره 

neko

18 بهمن 1402 ساعت 02:16

به نوید🌱:

سلام

همبشه تو ذهنم بود بهت بگم مثل اسمت و ایموجی جلوت هستی

خاکی هست که ازش یه جوونه بیرون اومده

لطفا از خودت مراقبت کن،میتونی درخت پربار بشی،یا نشی

با یکی دیگه از دوستام حرف میزدم،از نظر روحق مثل تو هست،میگفت خیلی حرفام شعاریه و بدش میاد از این طور حرفا

ولی به خدا قسم،همش همینه

به اونم گفتم که منم وقتی تو تاریکی بودم و وضعیتم بد بود،همینطوری فکر میکردم

میگفتم اینادو ببین دلشون خوشه چی میگن،من حالم بده!کی منو میفهمه؟اصلا گوش میدن من چی حرف میزنم؟؟!!!هیچ کسی منو نه میفهمه و نه درک میکنه!هیچ کسم دوستم نداره و من تا آخر تنها میمونم!

با این حال،سعی کردم از این و اون کمک بگیرم،با اینکه روانشناس فکر میکردم چرت پرت میگه،همون اول کاری جوابی که الان رسیدم رو گذاشت کف دستم گفت ببین!گرایش تو به خاطر تلقینه! ولی من گوش ندادم گفتم این چی میفهمه،جا منه مگه؟!دلش خوشه همینطوری حرف میزنه

بعد سال ها از اون جلسه فهمیدم بعلههههه،همین بود که اون گفته بود،همش همون بود

الان هم که بیشتر بیرونم از حال بد،میفهمم خیلی از حرفای کلیشه ایی و شعاری درسته،آره بعضباشون جزو روانشناسی زرد حساب میشن ولی حرفایی مثل کمک کردن به خودت و دوست بودن با خودت و تلاش بیشتر،درستن

من هنوزم حالم بد میشه،این حرفام برای این نیست که دیگه درد ندارم،چند شب پیش اینقدر فشار بهم اومده بود توی مدتی که دیگه نتوشنتم خودمو کنترل کنم،همینطوری گریه میکردم و گریه میکردم،یه جورایی بدون دلیل،فقط دلم گرفته بود،هم برای خودم هم چیز دیگه

همین الانشم دلم گرفته،اشک تو چشمامه،ناراحتم

ولی میدونم تا وقتی خدا رو دارم،تا وقتی با حال بد بازم برم سمت حلش،همه چی درست میشه،مثل تمام وقتایی که شده

مثل این حس خوبی که کسی که به دوستم گفته بود من چقدر دپرسم و چرا اینطوریم،بعد مدت ها که منو دید گفت چقدر عوض شدی،یکی دیگه شدی!

تو هم میتونی،دردت زیاده،هرکسی دردش برای خودش زیاده مطمئنا و نمیشه گفت نیست،ولی میتونی،من بهت باور دارم

لطفا تو هم به خودت باور داشته باش

مواظب خودت یاش🫂💛

غدیر خون

18 بهمن 1402 ساعت 16:08

🙏🙏🙏❤️️❤️️❤️️

خاک🌱

17 بهمن 1402 ساعت 22:11

خون میچکد از دیده در این کنج صبوری :)

این صبر که من میکنم اقشردن جان است..

...

ܩܢܚࡅ߳ߊ‌ࡅ߭ܘ

17 بهمن 1402 ساعت 23:39

داداش نوید صدامونو میشنوی؟ ☹️😓

چرا باید تحمل کنی ؟ کی گفته مجبوری به این تیره  و تار زندگی کردن؟

چرا سعی نمیکنی به جای تحمل و سوختن ، شرایط رو عوض کنی ؟ 

تغییر بدی روحیه تو . قوی بشی . راهکار بگیری . تراپی بری . 

این همه آدمه افسرده هستن که تا مرز نابودی رفتن ولی به زندگی برگشتن 

بواسطه رشته ای که خوندم آدمای زیادی دیدم 

نمیخوام دردتو کم جلوه بدم . درد هر کسی برا خودش بزرگه ولی ی نگاه بکن به اطرافت ، ببین چه قدر وضعیت بدتری هم وجود داره . کسانی رو میشناسم اژ نعمت مادر پدر و خانواده تو ی روز محروم‌شدن و تنهایی به معنای واقعی کلمه ولی بعد از ناامیدی بلند شدن و زندگیشون رو ساختن . با حمایت مشاور. و با تراپی رفتن 

کسانی هستن معلولن و شاید ۹۰درصد بدن کاز نمیکنه ولی امیدوارن و دارن با مردم ارتباط میگیرن. تولید محتوا می کنن و بالاخره به پذیرش رسیدن. 

کسانی رو میشناسم کودکی وحشتناکی داشتن .آزار جنسی و جسمی دیدن توسط پدرخوانده، اطرافیان محرم و ... و بعد از دوره ناامیدی روپا هستن و زندگی می کنند 

کسانی رو میشناسم که در اوج عشق و عاشقی به خاطر ی صانحه آسیب دیدگی یا سوختگی زیبایی رو از دست دادن ، عشق زندگی شون ترک شون کرده و موندن با قضاوت مردم و‌ترحم مردم . ولی الان امیدبخش دیگرانن 

یا کسانی که کارتن خواب بودن و درگیر اعتیاد که دیگه از این بدتر نداریم . بدترین تحقیر ها رو شدن و من خودم مشاوره اعتیاد رفتم دیدم . ولی الان امیدوارن و به زندگی برگشتن 

وووو... 

من نمی‌دونم مشکل اساسیت چیه که لاعلاجه بنظرت ولی بدون  

از ما درد بیشتر هم هست. فقط به جای تحمل کردن باید به خودت کمک کنی 

داداش نوید به خودت کمک کن. فراتر از گریه. لطفاً به مشاور رجوع کن . ما که حضور فیزیکی نداریم مجبورتون کنیم و مشاور بیاریم بالای سرتون :( 

پس خودتون‌دست به کار بشید لطفا 

به حرفام فکر کن ..‌‌‌‌‌‌‌

 بزار سال جدید حالت خوب بشه . شما میتونی 

درپناه حق  

خاک🌱

17 بهمن 1402 ساعت 22:08

اومدم بیرون پشت فرمونم...

اشکام بند نمیان.

دیگه نمیتونم...خیلی خستم...دیگه نمیتونم ادامه بدم :)🥹😭

منتظر

17 بهمن 1402 ساعت 22:39

سلام

چی بگم :))

متوجهم ، دارین درد میکشین میفهمم❤️‍🩹

اما لطفا دووم بیارین🥺

به خدا قسم سیاهی میگذره ، نور هست حتی در تاریک‌ترین لحظات هم نور هست🙂

توروخدا ، خدارو از ته دل صدا بزنین ، قول میدم جواب میگیرین🌱

میدونین میگن دعا فقط از همه جا بریده باشی و پناهت فقط خدا باشه حتما قبوله😇

با این حال برین تو آغوش خدا تا کمکتون کنه و مطمئنم میکنه🥲

یا ستار العیوب و

17 بهمن 1402 ساعت 21:50

سلام دوستان☺️

من یه خواهشی از مجموعه خوب شما داشتم که واقعا شکی در مدیریت بهتر این مجموعه اصلا وجود ندارد وباز می‌دونم که ما از قوانین سایت به اندازه مدیران اصلا اطلاعات زیادی نداریم؛ ولی یه خواهش کوچولویی از شما داشتم که باتوجه به اینکه برادر خوبمون آقا رضا تازه مادر محترموشون رو از دست داده اند؛ وخوشبختانه قبل از رحلت والده شون خیلی خوب به این مجموعه وبه راه پاکی وایمان انس گرفته بودند و حتی قصد ارشاد مادرشون رو هم داشتند که متأسفانه اجل مهلت نداد؛ همه اینا رو به فال نیک بگیریم وبه این برادر عزیزمون یه مقداردر برخی مسایلشون وحرفهاشون رو فقط در این موقعیت  حساسشون نادیده بگیریم و اجازه بدیم یه مقدار خودشون رو بیشرخالی کنند...البته این فقط نظر بنده حقیر بود ومدیران و مجموعه خیلی بهتر از بنده این مسایل رو میدونید...با تشکر از مجموعه خیلی خوب نزدیکی بخدا🙏🌹

غدیر خون

18 بهمن 1402 ساعت 13:23

سلام به برادر بزرگوار ما جناب یا ستار العیوب و عزیز ، خوبین شما برادر؟ میگم برادر عزیز پارسال دوست و امسال آشنا؟ خیلی دل تنگ پیام های شما در مجموعه بودیم و مدت زیادی بودش که از شما اطلاع نداشتیم، ان شاء الله که حالتون عالی باشه و کم سعادتی از بنده باشه که با شما در مجموعه در این چند وقت هم صحبت نبودم.💐❤️️😊
همچنین خیلی از شما مچکرم که بفکر بهتر شدن شرایط دوستان مون در سایت هستید، اما همان طوری که خدمت برادر عزیزم جناب نکو 2 روز پیش عرض کردم کاربر IRI  بدلیل گفتن مطالب خلاف واقع و ساخت اکانت های فیک و جعلی با تصمیم مدیریت مجموعه در سایت محدود شده اند تا بلکه ایشون از رفتارشون عبرت بگیرنند. و همچنین در این زمینه تیم مدیریتی مجموعه برای شناسایی افراد خاص تصمیماتی رو گرفتند که ان شاء الله به زودی با آشکار کردن نام کاربری این کاربر در سایت و همچنین معرفی این شخص به پلیس فتا شرایط رو به شکل بهینه ای ان شاء الله پیش خواهند برد، که محیط سایت زیبننده دوستان عزیزی همچون شما باشه. موفق باشید. 🙏💐😊🤲👍

neko

17 بهمن 1402 ساعت 00:57

به اخرین امید........:

سلامممم

باید ببینی مرجعت چی میگه و چطوریه

فکر میکنم اگر ضروری باشه روزه خواری عمدی حساب نمیشه و فقط باید قضاشو به جا بیاری

ولی بازم حتما نظر مرجع تقلیدتو ببین

از خمین الان هم روی خودت کار کن که اراده ات جوری باشه که نخ الان و نه در ماه رمضان مشکلی برات پیش نیاد

مطمئنم میتونی

مواظب خودت باش💛🫂

neko

17 بهمن 1402 ساعت 00:55

به غدیر خون:

سلامممم

من اصلا اینطور فکر نکردم که تو قصد بدی داشتی یا چیز دیگه ایی،برای همین گفتم من میشناسمت و میدونم همچین چیزی نیست صرفا طرز بیان کردن و رسوندن منظورت خوب نبوده

من دیدم نسبت به مجموعه خوب بوده و ان شاءالله خواهد بود

و اینطور که معلومه مسائلی فراتر از اینی هست که من میبینم

ان شاءالله هرچی هست خیر باشه

مواظب خودت باش💛🫂

غدیر خون

17 بهمن 1402 ساعت 01:20

با سلام و عرض ادب و احترام مجدد حضور شما، بله برادر جانم متوجه صحبت شیوای شما در این زمینه شدم و اینکه بله مسائلی در این بین وجود داره که ان شاء الله خیر هستش. قربانت دادشی،شما هم مراقب خودتون باشید و شب تون آروم و رنگین کمونی. 🙏❤️️😊💐🤲🌱