درخواست کمک

Blog title

دوستان این بخش صرفا برای این هست که از بقیه دوستان(مدیران و کاربران) کمک بخوایین !

 لحظه احساس کردید دارین تحریک میشین یا امکان داره لغزش کنین زود بیاین توی سایت و با مدیران یا کاربران صحبت کنید و ازشون کمک بخواین .

قوانین این بخش :

#از انجایی که اقرار به گناه(خودارضایی و...)جایز نیست و کار ناپسندیست لطفا از شکست خوردن خودتون حرفی نزنید و این مسئله رو بین خدای خودتون در میون بذارید و از این قسمت صرفا جهت کمک و راهنمایی گرفتن از افراد حاضر در سایت و مدیران استفاده نمایید.

مهم :

اگه الان شهوت بهت فشار آورده و داری تلاش میکنی خودارضایی نکنی در صورتی که ما نبودیم که بهت کمک

کنیم  به ربات زیر در تلگرام برو تا بهت بگه چیکار کنی :

...

ربات اوژانسی کنترل شهوت

...

ربات همیار ترک گناه

 

امام صادق(ع) به نقل از رسول خدا(ص) فرمود: صلوات فرستادن شما بر من باعث روا شدن حاجتهای شما است و خدا را از شما راضی و اعمال شما را پاکیزه می کند.

کمک !!!!! 

اگر الآن دچار وسوسه شدی، کافیه ی روی عکس زیر کلیک کنی تا مستقیم وصل بشی به حرم امام علی و اونجا میتونی گشتی بزنی تا تحریک ولت کنه 

حرم حضرت علی

👇دریافت کلیپ👇

آیا تصمیم خود را گرفته اید؟

 

منبع متن: وبلاگ توبه 94 | درخواست کمک

نظرات این مقاله

برای ثبت نظر خود وارد حساب خود شوید . ورود به سایت

جنگجوی درون

28 آبان 1403 ساعت 17:32

سلام 

به asdhkan.rus 

داداش ممنونم از پاسخگوییتون حتما شروع میکنم 

 

به آبجی منتظر 

آبجی بزرگه یعنی من خیالم راحت باشه که روح وجود داره و انسان جاودانه هست یعنی دنیای پس از مرگ واقعیع؟ 

آبجی من هنوز وسواس فکریم روی روز جمعه تموم نشده هنوز که هنوزه مغزم میگه جمعه ها میتونی ترک کنی میشه کمکم کنید من باید از این منجلاب در بیام چکار کنم چه تکنیکی بهم میدید

جنگجوی درون

27 آبان 1403 ساعت 11:30

سلام 

به منتظر 

آبجی من ایمانم به اینکه زندگی پس از مرگ وجود داره و انسان جاودانه هست کم شده میشه لطفا بهم ثابت کنید از نظر علمی که روح وجود داره و ما روحیم و انسان جاودانه هست میشه بهم ثابت کنید زندگی پس از مرگ وجود داره از نظر علمی میخوام بهم ثابت شه درسته قرآن گفته انسان جاودانه هست اما از علم می‌خوام ثابت شه بهم 

منتظر

28 آبان 1403 ساعت 11:59

سلام داداش کوچیکه 

علاوه بر دلایل عقلی در اثبات روح، دانشمندان علوم تجربی از راههایی مقل دور جنبانی، احضار روح، هیپنوتیزم و تجربه های نزدیک به مرگ وجود روح رو اثبات میکنن

کتاب متافیزیک و شناخت روح، تینا قیصری، ناشر نوید شیراز ؛ و زندگی پس از زندگی ، موردی ریموند که درباره تجربه های نزدیک به مرگه واثبات وجود روح نوشته محمد قضایی طباطبایی انتشارات عطایی رو هم میتونین مطالعه کنین

 

جنگجوی درون

27 آبان 1403 ساعت 11:27

سلام 

من دوباره شکست خوردم شکست من از ذهنمه الان که دانشگاه میرم باید پاک باشم خیلی دوست داشتم این خ.ا لعنتی از زندگیم بره بیرون خیلی حالم بده بدنم کوفته شده تمام شکست من از ذهنمع و فیلم پورن اول ذهن بعدش اون فییلمایی که دیدم نمی‌دونم چکار کنم کمکم کنید لطفا 

به آبجی منتظر 

سلام خوبی فکر کنم تنها راه خلاص شدن از خ.ا ازدواج باشه خیلی دلم تنگ شده برا اون زمان که پنج ماه پاک بودم بهترین حس دنیا رو داشتم قرصامو میخورم با اینکه قرصام کلی نیروی جنسی رو ازم میگیره اما هنوز که هنوزه درگیرشم بعد دو هفته دییرووز شکست خوردم اون تقصیر ذهنم و فیلم پورن شد نمی‌دونم دیگه باید چکار کنم دیروز و امروز بدن درد گرفتم موندم چطور برم دانشگاه خیلی اوضاع بد شده دیروز چهار بار انجام دادم 

Ashkan.rus

27 آبان 1403 ساعت 22:56

سلام و درود

خوشحالم که درک می‌کنید همه چی به ذهنیت خودتون برمی‌گرده 

و شاید اینم بدونید تلقین های منفی و سرزنش ها نه تنها کمکی نمیکنن بلکه شرایط رو بدتر میکنن و باعث لغزش های بعدی میشن 

از اونجایی که شما تجربه زیادی در این زمینه دارین فکر نکنم نیاز باشه دوباره موارد تکراری رو مطرح کنم پس لطفاً مجدد شروع کنید 

مشکل اصلی شما خودارضایی نیست فیلم پورنه،چیزی که باعث وسوسه در شما میشه فیلم پورنه،چیزی که شمارو سمت خودارضایی میکشونه فیلم پورنه 

بنظرم این دفعه الگوی تکراری رو بشکنید و تمرکز کنید روی ترک فیلم پورن ،قطعا و مطمئنا خودارضایی در شما به پایین ترین حد خودش میاد و به صفر می‌رسه 

موفق باشید 

منتظر

28 آبان 1403 ساعت 11:36

سلام داداش کوچیکه 

همونطور که خودتون گفتین و میدونین مشکل واضحه یعنی مسئله‌ی اصلی فیلم پ.و.ر.نه و باید تمرکزتون رو بزارین رو ترک این مشکل

خ.ا اولویت بعدیه که با ترک پ.و.ر.ن تا حد بسیار زیادی کاهش پیدا میکنه و میتونین خیلی راحت صفرش کنین 

بشینین خوب فکر کنین و زمان و مکان و شرایطی که بیشتر در اونها به سمت این فیلما کشیده میشین پیدا کنین 

و یک لیست از تفریحات مورد علاقه‌تون تهیه کنین 

و برنامه ریزی کنین در اون زمان‌ها حتی بدون اینکه تحریک شده باشین اون تفریحات رو انجام بدین

ببینین شما بیشتر دارین از سر عادت اینکارو انجام بدین و ذهنتونم شرطی شده

پس لازمه که این شرطی شدن رو کم کم از بین ببرین

یا صاحب الزمان 🤍

25 آبان 1403 ساعت 21:04

فقط یه ماه دیگه مونده...

۴ سال منتظر موندم ک با حقوق خودم برم پیش روانشناس تا هیچکس نفهمه چرا و کجا و چیشد ...

هنوزم ک هنوزه با تمام کنکاش هایی ک رو خودم کردم،نمیتونم بفهمم که چرا هربار از یک عامل میترسم،مثال اینکه:

چرا از داد و فریاد پدرم میترسم،با اینکه میدونم الکیه و دو دیقه بعد تموم میشه با اینحال چرا از خود بیخود میشم چرا ضربانم بشدت میره بالا و از شدت ترس بغض تو گلوم گیر میکنه،

اینم بگم ک اصلن شاید مخاطب فریاد و دعوا من نباشم،ولی وقتی اون صدای بلند رو میشنوم دیگه پدرمو نمیبینم،یهو اون اعتمادی ک میتونستم پیشش لبخند بزنم میشکنه،و یهو از خودم متنفر میشم ک بازم به همچین آدمی تکیه زدم ...

بعضی مواقع انقدر ازش میترسم ک اون ترس تو خوابام دنبالم میکنه و صبح ک بیدار میشم با اینکه شاید پدرم حالش خوب باشه و بخاد بهم نزدیک شه، من هنوز تو شوک خواب و اون ترسی ک تو وجودمه موندم و با ی حالت سردی ازش دوری میکنم...

 

یبار بهم گفت شما منو هیولا تصور کردین،

تو دلم گفتم پس حتما خبر نداری ک با کارات واقعا برام هیولایی.

مایه ی خجالته ک نامحرم ترین آدم روی زمین برای من ،پدرمه:)،

 

و اینا همش باعث میشه برگردم به اینکه از خودم متنفرم،چون نمیتونم هم زمان دوسش داشته باشم و ازش متنفر باشم،

در رابطه دختر پدری م،همش در چرخه ی تنفر و دوست داشتن گیر کردم،و حالت ثابتی نداره.

اینارو نوشتم ،چون حالم خوب نبود،

چون نوشتن خوبه،

چون حس میکنم بیشتر خودمو درک میکنم و الان بهترم.

 

 

ارزو میکنم ک کاش هیچوقت کسی ک لایق پدر یا مادر شدن نیست ،هیچوقت هیچوقت دختردار یا پسردار نشه...

حتی اگه اون آدم قراره خودم باشم:)

منتظر

26 آبان 1403 ساعت 20:09

سلام جانم❤️

ان‌شاءلله که یه روزی حال دلت خیلی عالی شه خیلییی🌱

ان‌شاءلله که رابطه‌ی هیچ پدر و دختری ، هیچ فرزندی با پدر و مادرش بد نباشه بلکه عالییی باشه🥰

ان‌شاءلله که با قدم‌هایی که واسه زندگیت برمیداری همه چی قشنگ شه🌻

 

رضاjk

25 آبان 1403 ساعت 20:46

سلا من 16 سالمه چطور از شر فیلم پورن خلاص شم ؟

انگاری توان و اراده از بین رفته و هر راهی رو تا نصفه برم نتونم تا اخر برم .

زندگی داره مرز نابودی میره کلا احساس خوبی ندارم همش تو فکر ، غصه آخه چرا من باید تو این سن غصه بخورم ؟

نه خنده ای بر لبانم هست نه شادی هیچ هیچ نه هدفی برای زندگی دارم ، نه بادوستی میرم بیرون ، نه حواسی در دنیا دارم کلا باهام حرف میزنند من انگار یه عالم دیگه هستم  کلا من این گناه رو ترک نکنم نابود میشم..

ببنید چونکه این گناه منو از هدفم که رسیدن به خداست دور میکنه این بلا رو سر من آورده من هرچی توبه میکنم ولی برمیردم میگم دیگه نمیکنم اما باز انجام میدم حتی خودم هم دیگه اگه توبه کنم فردا باز رفتم سراغش . برای من اعتیاد شده انگار نرم خمار میشم لذتی هم نداره فقط خماری از بین بره . 

کار و زندگی رو از مت گرفته این فیلم پورن وقتی به گذشته ام فکر میکنم چه زمدگی خوبی داشتم چه شادی چه لذتی از زندکی میبرم ولی حالا از این رو به اون رو شدم  نه احساسی دارم . 

ببین چون من میخام به خدا برسم شیطان مانع هست فک کنم یکی علت هایی که من این گناه میکنم مانع شیطانه چون معلوم نیروی درونی منو وادار به گناه میکنه و بر من غلبه میکنه و کنترل از من میگیره .

تروخدا بگین من چیکار کنم خودتون دیدین اگه من ترک نکنم نابود میشم 

منتظر

26 آبان 1403 ساعت 19:59

سلام مجدد

مهمترین قدمتون باید این باشه که یک هدف بزرگ واسه خودتون پیدا کنین که دلیلی باشه برای اقدام به ترک و یادتون باشه هرچقدر چرایی انجام یک کاری برامون قوی باشه به همون اندازه انگیزه و تلاشمون هم واسه ترک بیشتر میشه

برای ترک پ.و.ر.ن باید جایگزین داشته باشین، ترک هیچ کاری بدون جایگزین کردن کار دیگه‌ای براش خیلی سخت میشه

و حواستون باشه که حتما تو زندگیتون تفریح داشته باشین تفریحات سالم و مفید

استفاده از گوشی رو محدود کنین به زمان‌هایی که در جمع هستین و در غیر این مواقع گوشی رو بزارین جایی که جلو چشمتون نباشه

صفحه‌ی گوشیتون هم عکس تلنگری بزارین که هدفتون رو به یادتون بیاره

پاکیتون ابدی 

بنت المهدی

22 آبان 1403 ساعت 22:25

سلام
ولی واقعا ارزشش رو نداره حس خوب پاکی خیلی قشنگه:)😍
ممنونم از توضیحاتتون، لطف کردین
و همچنین ممنون از ادمین ب سوی هدف، ب عشق امام زمانم و منتظر جانم❤️
اجرتون با مادرمون زهرا(س)

به عشق امام زمانم

23 آبان 1403 ساعت 18:00

سلام 

ممنون از لطف و دعای زیبایتان

برای ما دعا کنید. 

بنت المهدی

22 آبان 1403 ساعت 20:11

سلام
نه منظورم این بود ک اون فیلم تو ذهنم مرور میشد و بهش فکر میکردم ولی الان اگه یه لحظه هم بیاد تو ذهنم زود میتونم پرش فکری بزنم
ممنون از لطفتون
اینبار یه چیزی رو فهمیدم تو چهره اون بازیگره احساس کردم ک با اجبار داره اینکارو میکنه حالش داشت بد میشد فقط برا اینکه لذت ببره  فک کنم ادامه داد
فک کنم یکی از دلایلش هم اینه ک دوس دارم بدونم تو اون موقعیت چ واکنشی نشون میده
واقعی باشه من هیچوقت حاضر نیستم اینکارو کنم
اون موقع ک بچه بودم و این چیزا رو فهمیدم گفتم خدا کنه این چیزا اصلا واقعیت نداشته باشه
اره دقیقا خیلی قشنگ توضیح دادین ممنونم ولی چطور میشه ک یه نفر از این هوس ها و لذت ها میگذره؟؟

Ashkan.rus

22 آبان 1403 ساعت 21:26

سلام 

ببینید نکته ای که وجود داره و نیازه که بهش اشاره کنم اینکه میل و هوس به پورن و خودارضایی هیچوقت در ما از بین نمیره و چه بسا با محدودیت های به درد نخور این مشکل تشدید میشه و هوس شدیدی در فرد به وجود میاد

حالا علتش چیه؟ بخاطر اینکه نیاز جنسی یکی از نیاز های اساسی انسان به شمار میره و ذهن هر کاری که به درد تولید مثل و حفظ بقا بخوره رو نیاز اساسی خودش می‌دونه

دلیل اینکه پورن انقدر مصرف کننده داره و به شدت وابسته کنندس هم دقیقا همینه،اونا میدونستن چیکار کنن دقیقا... مثل مافیایی که دست رو نیاز های اساسی انسان می‌زاره

اما کسی که می‌تونه در مقابل پورن وایسه و مقاومت کنه به این نتیجه رسیده که پورن به هیچ عنوان کمک کننده نیست و انزجار در ذهنش ایجاد شده و خب هرکسی وقتی بفهمه پورن یعنی عسل لبه تیغ دیگه نمیتونه به سمتش بره

موفق باشید 

بنت المهدی

22 آبان 1403 ساعت 13:15

یه چیزم یادم رفت اینکه من ارزش کارهای خوبم رو نمیدونم اینقد تلاش کردم ک خ.ا رو ترک کنم ولی دارم با اینکار همشو نابود میکنم
انگار همه چی برام بی اهمیته

به سوی هدف

22 آبان 1403 ساعت 19:27

طبق تجربیاتم مغز انسان منطق حالیش نیست ، در واقع هر چقدر با خودتون بگید من چقدر تلاش کردم تا به اینجا رسیدم یا به چه موفقیت های دست پیدا کردم یا برعکس چه ضرر های از اینکار دیدم ، شاید اوایل قانع بشید اما بعد یه مدت وقتی مغز شما حوس دوپامین می‌کنه دیگه تمام اون دلایل براش هیچ اهمیتی نداره ، و در نتیجه برای ما هم اهمیتی نداره و دوباره داستان از دوباره تکرار میشه .

بذارید یه تشبیه ساده راجب مغز بکنم ، مغز مثل بچه کوچک میمونه که اگه بهش بگی شیرینی ضرر داره ممکنه اون موقع قانع بشه و شیرینی نخوره ، اما بعد یه مدت وقتی حوسش میاد سراغش و بهانه می گیره دیگه اهمیتی نمیده که چه ضرری داره یا چه سودی رو از دست میده ، فقط اون شیرینی و لذت رو می خواد .

امیدوارم به خوبی مفهوم رو رسونده باشم

موفق باشید

بنت المهدی

22 آبان 1403 ساعت 13:08

سلام
نمیدونم شاید
من ک چن تا دوست خوب دارم ولی زیاد باهام حرف نمیزنن کتاب هم اگه حالم خوب باشه میخونم بیرون هم میرم گاهی
سختی هم زیاد کشیدم همیشه کارای سخت کردم
اینبار برام سخت بود ک از فکرش دربیام ولی خداروشکر تونستم فراموشش کنم همون شب  خوابم نبرد ولی دیگه نرفتم سراغش از دیروزم ک سعی کردم خودمو سرگرم کنم تا یادم بره
من اینو همیشه باور دارم ک هر روز یه فرصت جدیده و اگه یه روزمون خراب شد نباید بقیش هم خراب بشه برا همین میتونم زود فراموشش کنم
راستش زیاد حرفاتون درباره لذت و دوپامین یادم نبود رفتم بازم خوندم اوایل همین کارو کردم یعنی سعی کردم از چیزای کوچیک لذت ببرم ولی کم کم یادم رفته بود
اینبار میخام قبل از اینکه فیلم ببینم بهتون پیام بدم اینجوری فک کنم بهتر باشه
و یه سوال هم دارم چرا من ب خودم اجازه نمیدم ک ب نامحرم نگا کنم و خیلی چشمامو کنترل میکنم ولی این فیلم ها رو میبینم؟

به سوی هدف

22 آبان 1403 ساعت 19:13

سلام

اینکه می گید براتون سخت بود از فکرش در بیاید خودش می تونه از یه فکر شروع شده باشه مثل یه جرقه کوچک که یه آتش بزرگ درست می کنه ، اون فکر و عوامل و ریشه هاشو پیدا و بعد حذف کنید.

👍👏👏 آفرین این یه نقطه قوته و خیلی خوبه و کمک کننده.

بهتره چند وقت یه بار مرور کنید و اون اطلاعات رو حتماً بنویسید تا در ذهن ثبت بشه .

خوبه اما ممکنه دیر پاسخ بدم پس به یاد داشته باشید.

اولاً پارتنر ها و بازیگر هایی که در این فیلم ها نمایش داده میشه و شرایطی که دارن می تونه با افراد عادی فرق کنه یا ویژگی هایی که دارن ممکنه خارج از حالت طبیعی باشه ، بنابراین وقتی فیلم رو با افراد واقعی مقایسه کنید می بینید که از جذابیت بیشتری برخورداره ، علاوه بر این راحتی و دم دست بودن این فیلم ها نسبت به دیدن نامحرم هم می تونه یه دلیل دیگه باشه چون مغز چیز هایی که آسون بدست میاد رو بیشتر دوست داره ، راجب مسیر های عصبی در مغز و چگونگی شکل‌گیری اون ها هم یه مطالعه کنید شاید بهتر بتونید جواب سوالتون رو پیدا کنید.

موفق باشید

 

بنت المهدی

21 آبان 1403 ساعت 21:02

سلام جانم❤️
خب میدونم بخاطر چیه من حس میکنم هنوز دوس دارم خ.ا کنم ولی یه چیزی مانع میشه و برا اینکه یه حس تحریک داشته باشم یا حداقل یکم آروم بشم میرم سراغ این فیلم ها
من ب خ.ا خیلی عادت کردم گاهی دلم برا لذتش تنگ میشه

به عشق امام زمانم

21 آبان 1403 ساعت 22:20

سلام

خب به خاطر همینه که تا حالا نتونستید کامل خ‌.ا رو کنار بذارید.

باید برای این لذته جایگزین گذاشت

سفر، چهار تا دوست خوب، کتاب، تفریحات سالم و...

به سوی هدف

21 آبان 1403 ساعت 22:21

سلام

این ممکنه بخاطر این باشه که مغز شما راحت طلب شده ، باید بهش یاد بدید که برای رسیدن به چیزی با لذت زیاد نیاز به تحمل سختی هست ، مثلاً می تونید این روش رو امتحان کنید کار های سخت رو قبل از کار های آسون و لذت بخش انجام بدید اینطوری ممکنه مغز شما عادت کنه که برای رسیدن به چیزی سختی رو تحمل کنه ، البته این روش امتحان شده نیست اما امتحان کردنش ضرری نداره .

همچنین تلاش کنید صبر و نظم و مداومت در کار ها رو تمرین کنید ، برای صبر می تونید از روزه گرفتن استفاده کنید.

چیزای که قبلاً در مورد دوپامین و لذت به شما گفتم به یاد دارید؟ ایا طبق اطلاعات عمل کردید؟

در آخر باید بگم اگه راهنمایی های ما جوابگوی مشکلات شما نبود به یه روانشناس خوب و مذهبی مراجعه کنید.

موفق باشید

بنت المهدی

20 آبان 1403 ساعت 16:49

سلام
من بازم پورن دیدم نمیدونم چیشد
اصلا ب فکر این چیزا نبودم یهو بفکرم رسید از صبح دلم میخاس خ.ا کنم
چطوری باید ترکش کنم؟ حس میکنم هنوز ازش متنفر نشدم
تنها دلیلی ک فکر کنم بخاطر اون باشه اینه ک وقتی یه خواستگار میاد و جور نمیشه من بازم بفکر خ.ا میفتم شاید استرس دارم نمیدونم بخاطر چیه
و یه چیز دیگه هم اینکه تا فیلم نبینم آروم نمیشم میگم شاید با دیدن این فیلم ها اونقدر تحریک میشم ک زنای ذهنی میکنم ک دیگه بعدش دلم نمیخاد  تا مدت ها فیلم ببینم فک کنم از آخرین باری ک دیده بودم نزدیک دو ماه باشه
من فکر کردم دیگه ترکش کردم چرا دوباره رفتم سراغش🙁

منتظر

21 آبان 1403 ساعت 19:38

سلام

چرا رفتی سراغش؟؟ جواب این سوال پیش خودته و خودت باید پیداش کنی

و این جواب کمکت میکنه که راه رو محکم‌تر جلو بری

سعی کن قوی باشی و راه مناسب ترک خودت رو پیدا کنی

پاکیت ابدی 

خادم الشهدا

18 آبان 1403 ساعت 15:52

خطاب به یا صاحب الزمان عج

 

ببینید اصلا دور این فکرا نرید، وسواس فکری پیدا میکنید 

 

شما خودت خوب باش ، یک آدم با ایمان برات پیدا میشه 

 

خدا عادل است، اگر خودسازی خودت کار کنی یکی هم پیدا میشه که مثل خودت خودسازی دارد 

اما اگر تو زندگی ات احساس خلاء داری که باید طوری جبران اش کنی 

به سمت امام حسین علیه السلام حرکت کن، من از حرفاتون متوجه شدم که خلاء تو زندگی دارید 

به اهل‌بیت پناه ببر، اونها این خلاء برات جبران می‌کنند 

و از اونها خواسته هات بخواه، یک انسان درواقع نمیتونه خواسته ها کسی برآورده کنه 

ما همگی نهایتا به سوی خدا می‌رویم ، فقط خدا که میتونه خواسته ها ما برآورده کنی 

ارتباط دلی با امام زمان عج داشته باشید ، برای فرج اش دعا کنید 

کاراتون نذر فرج اش انجام بدهید 

دعا امام زمان عج در زندگیتون اثر داره ، همین گناه میتوانید نذر فرج اش ترک کنید 

ببینید چه خیر و برکتی وارد زندگیتون می‌شود 

برای ما هم دعا کن بتونیم تو این زمانه حفظ بشیم

اصلا به هیچ وجهه سراغ ارتباط با نامحرم نروید ، 

کلی عواقب و آثار بَد روحی می‌بینید اما خدا توبه پذیر است

برای ما و ادمین ها دعا کنید امام زمان عج مارو حفظ کند 

 

به سوی هدف

18 آبان 1403 ساعت 18:17

کاملاً درسته 👌 👏 احسنت ، تو زندگی خدا و اهل بیت علیهم‌السلام رو هیچوقت نباید فراموش کنیم و با احادیث و سخنانشون باید مأنوس باشیم.

خیلی ممنون که راهنمایی های ارزنده ای به دیگر اعضا می کنید ، خدا شما رو پاداش خیر عطا کنه.

موفق باشید

یا صاحب الزمان 🤍

15 آبان 1403 ساعت 23:30

به منتظر،

مشکل اینجاست ک من نمیدونم چی درسته یا غلط یعنی باور قلبی ندارم واس همین در هردوحالت مضطربم...

صرفن فقط بخاطر اینکه ملاک پاکی ای ک بقیه برام تعریف کردنو داشته باشم ،در عذاب بودم پس گناه بدتری مرتکب شدم ک رهاش کنم که بهم بگن پاکم... 

چیزی نیست ک از درون خودم بهش رسیده باشم،

هنوز به نظر من فعلی اگ با کسی قصد ازدواج داری چت کنی مشکلی نداره چون آخرش و تهش یارته...و صرفن نبودن باهاش وقتی ازش مطمئنی عمر رو هدر دادنه.این عقیده منه فعلیه، 

 

ولی از طرفی میدونم خانوادم ک من مادی رو به این دنیا آوردن راضی نیستن ،خدایی ک بعد معنوی مو گذاشته برام تعریف کردن که اونم به این روش راضی نیست...

ولی من راضی بودم🙂

میفهمی چی میگم؟

در من ،من هست،خانواده هست،و خدا هست،

در من جنگه و این باعث شد ک نا آروم باشم در هر حالت،

وقتی حذفش میکنم یه بُعد من آروم میشه و بُعد دیگه ی من به هم میریزه 

وقتی پیششم هم همینطور،

وابسته نیستم...اینطوری نیست ک کارا و افعال و خندیدنای روزانه م مختل شده باشه،

تعریف من از آرامش چیزی فراتر ازین دنیاست،

و رو دلم میمونه همیشه ک کاش در زمان دیگه در مکان دیگه و به طور درستی باهاش آشنا میشدم و کاش میتونست همدم و هم مسیر من تو زندگیم باشه...هم کاش میتونستم در بند قانون و سنت ها نباشم و هم کاش همه چیز طبق سنت ها سریع پیش می‌رفت نه اینکه یه زوجی ک تو یه شهرن الان واس یه عروسی ساده باید حداقل ۳ سال به بالا منتظر بمونن...چ برسه به اینکه طرف من راه دور باشه ...

چ برسه به اینکه معلوم نیست خانواده های دوطرف رضایت بدن،

معلوم نیست اگ رضایت بدن چی میشه،ازدواج هرچقدرم ک آدم تو قبلش بشناسی جستجو کنی تحقیق کنی،همچنان مثل یه تخم مرغ شانسیه،

و من واقعا خستم ازین چرخه ای ک بهش میگن عشق ک یا دل خودم میشکنه یا دل سایرین رو میشکنم.

انقدر خسته‌م ک افکار خ.ک ندارم ولی ازینکه سرمو بزارمو دیگه بیدار نشم پشیمون نمیشم،

 

 

 

از همه چی میترسم...

ازینکه آدمی ک در نظر من خیلی ترسناک بود و منو میخاست ولی من چون در درونم ازش میترسیدم رهاش کردم. واقعا ادم خوبی بوده باشه..(صرفن چون از نظر اسلامی و خانواده مورد تایید بود ولی از نظر اخلاقی ازش میترسیدم)

 و ازینکه آدمی ک واسم فرشته بود و منو میخاست و منم قبولش داشتم ،در آینده ناسازگار و ترسناک تر از مورد اول برام شه...(چون از نظر خانواده و اسلامی مورد تایید نبود ولی از اخلاقش مطمئن نبودم)

 

نمیتونم انتظار داشته باشم کسیو بعد انتخاب کردنش تغییر بدم...هرچقدرم بخام نمیشه،درواقع ۵۰/۵۰ست،هرچقدر ک در طی سالهای طولانی بتونم تغییرش بدم همونقدرم خودم تغییر خواهم کرد،

و عملن برام غیر ممکن شده ک کسیو پیدا کنم ک هم اخلاق داشته باشه هم ایمان...،

آدم بی ایمانی نبود ولی ب گفته ی خودش از اسلامی ک واسش تعریف شده و از آدمای مسلمون خیری ندیده بود،ولی همچنان ب خدا ایمان داشت،هرموقع ناامید میشدم منو هول میداد به سمت خودم،

و الان نمیدونم چطور توصیف کنم ک حس میکنم واس پیدا کردن خودم(که هرچند نمیشه گفت کاملن موفق بود) ،اون رو از خودش گرفتم...

 

 

منتظر

16 آبان 1403 ساعت 17:37

میخوای به این حالت ندونستن و بلاتکلیفی ادامه بدی؟؟

نمیخوای نقطه سر خط بزاری و بری تو مسیری که فارغ از هرچیزی بدونی مقصدش کجاست و چرا تو اون راهی؟؟

راهش اینه بری مطالعه کنی تحقیق کنی

اصلا واقعا نمیخوای با اسلام واقعی آشنا شی؟؟ نه اسلامی که تو آدمای به ظاهر مذهبی دیدیا ، اسلام واقعی اسلامی ناب محمدی

تو قبل از هرکاری نسبت به خودت موظفی که خودتو از بلاتکلیفی دربیاری

قبل از اون آقا پسر قبل از هر آدمی نسبت به خودت مسئولیت داری گل دختر

به حال دلت برس لطفا که یک دلیل حال بدت بلاتکلیفیه اگه نگم ریشه همینه عزیز❤️

شیخ بهایی...!

14 آبان 1403 ساعت 20:08

خودمونیم 

خیلی سختهههههه

خیلی سختهههههههههه

خیلی خیلی خیلی سخته

ولی ما میتونیم 

یعنی باید بتونیم هیچ راه دیگه ای نداریم

به سوی هدف

14 آبان 1403 ساعت 21:26

👌👏درسته احسنت ، ما هیچوقت نباید تسلیم و ناامید بشیم .

امام علی علیه السلام: ناامیدی صاحب خود را می کشد.

موفق باشید

یا صاحب الزمان 🤍

13 آبان 1403 ساعت 22:42

تو یه حالتیم ک نمیتونم بگم خوبم یا بدم...

خوبم چون دوباره ارتباط با خدامو از سر گرفتم

بدم چون ،چون که تو چرخه ی ارتباط با نامحرمی بودم ک هنوز ک هنوزه مهرش تو دلمه و از همه بدتر اینکه چون نمیتونستم همینطوری ازش جدا شم ،کاری کردم ک قلبش شکست حتی اگ نگفت،

خیلی سخته ،خیلی خیلی سخته،هم نگرانم هم دلم میخاد بی توجهی کنم ،هم ازینک دیگ هیچ کاری نمیکنم ک گناهه راضیم

هم ازینکه بواسطه دل شکستن کاری کردم خودش طردم کنه در عذابم.

هم از خودم متنفرم هم سعی میکنم متنفر نباشم تا بتونم ادامه بدم...

تا الان خیلی خوب عمل کردم ولی خب نمیشه گفت تمام لحظاتم قراره ازین ب بعد خوب باشه.

حس میکنم سمی بودنمو بهش منتقل کردم درحالی ک اون امید و تلاش و ایمان داشتنو بهم یاد داد

دلم میخاد خوب باشه،ولی نمیدونم هست یا نه،

دلم نمیخاد انقد کنجکاو باشم راجع بهش،

حس میکنم لیاقت اینو ندارم بگم حالم خوب نیست چون اونی ک گناهکاره منم...

من وقتی میدونستم آخرش اینطوری میشع نباید میرفتم سمت همچین چیزی...میدونستمو رفتم،

و اینبار بجای اینکه یه آدمی سمی رو من تاثیر بزاره و اذیتم کنه،

خودم به عنوان یه آدم سمی رو یکی دیگه تاثیر گذاشتم و اذیتش کردم و رهاش کردم،

در هر دوحالت عذابه...

 

چون از اول اشتباه کردم.

مهم نبود آدم خوبیه،

نباید وقتی دسترسی ب مشاور نداشتم خودمو قانع میکردم ک اشکال نداره کمک شو بگیرم

کاش 

ازدواج انقد سخت نبود که یکسال صبر کنیم ک من دانشگاه قبول شم و بعد تازه به این برسیم هنوز بساط اینک یه مرد تو ایران بیاد خاستگاری رو جمع نکرده(خونه،ماشین و کلی چیز دیگه...)

اگه اینا راحت بودن هیچوقت به گناه تبدیل نمیشد اگه ملاک های مادی نبود هیچوقت اینطوری تموم نمیشد،

خستم ،

با اینک میدونم خابیدن زمانی ک غم داری باعث تثبیت غم تو ناخودآگاه میشه،بازم دلم میخاد بخابم،

چون در مقایسه با کاری ک باهاش کردم این کم ترین چیزیه ک میتونم با خودم حملش کنم

منتظر

15 آبان 1403 ساعت 11:53

سلام جانم❤️

بازم میخوای به کاری که میدونی اشتباهه ادامه بدی؟؟

میفهمم که چقد ناراحتی ولی نباید دلیل شه که اجازه ندی حالت خوب شه

میدونی که یکی از دلایلی که این اتفاق افتاده حال بدته؟؟

اون آقا پسر هم خدا رو داره و مطمئن باش خدا هواشو داره و کمکش میکنه که حالش خوب باشه

امیدوارم زودتر حالت عالی شه که این در کنار کمک خدا تلاش و خواست خودتم میخواد

 

یا علی مددی

13 آبان 1403 ساعت 14:59

سلام اقا سر این دختر که لخت شد وسط دانشگا من گفتم بابا چیزی نیس که رفتم دیدم بعد سر این دیدن فیلمه ی زره سست شدم و نمیدونم چکار کنم لطفا کمکم کنین؟

به سوی هدف

13 آبان 1403 ساعت 19:48

سلام

هرگز دیگه به چیزی که اون رو برای شما یادآوری می کنه توجه نکنید و سعی کنید با تفریحات سالم یا کار های که دوست دارید سرگرم بشید تا از یاد شما بره و دیگه بهش فکر نکنید اگر هم اومد توجه نکنید ، در هنگام مواجه با شهوت سریع برید دستشویی و خودتون رو تخلیه کنید فوراً و دوش آب سرد هم می تونه کمک کنه و در ضمن اگر براتون مقدوره یه مدت استفاده از گوشی رو هم کم کنید.

همچنین اگر زیاد وسوسه شدید توجه نکنید روش حساس نباشید تاکید میکنم حساس نباشید

پاکیتون ابدی

OFF

12 آبان 1403 ساعت 18:34

سلام . بنده 16  ساله هستم که متاسفانه درون یک چرخه بدی زندانی شدم . یه این ترتیب که تصمیم میگیرم پاک باشم و حداقل 20 روز یا 30 روز ادامه پیدا میکنه اما متاسفانه ناگهانی به دلیل های الکی و مسخره ، بدون اینکه کنترل داشته باشم افکارم بهم میریزه و همش فکر های ج.ن.س.ی بدون تصمیم گیری خودم وارد ذهنم میشه و میاد و میره انگار کسی من رو داره کنترل میکنه و هرچه تلاش میکنم تا همچین فکر هایی نکنم ، اما اونقدر وسوسه و تحریک میشم و تپش قلبم میره بالا که تصمیم دیگه ای جز خ.ا ندارم و نمیتونم بدون خ.ا آروم بگیرم و این سه ماه هست که داره تکرار میشه و بدجوری حالم رو بهم زده و زندگیم رو خراب کرده . لطفا راهکار بگید از این چرخه مسخره خارج بشم .

به عشق امام زمانم

12 آبان 1403 ساعت 19:54

سلام 

تنها راهکارش کنترل ذهن 

ذهن ذهن ذهن!!!!

یا صاحب الزمان 🤍

12 آبان 1403 ساعت 10:52

الان خیلی درمونده م،

چیزی ک میتونم واس خودم تجویز کنم تا دوباره اعتماد نسبت ب خودم رو بدست بیارم ،اینه ک 

۱.چله ی دوری از ارتباط با نامحرم رو شروع کنم به علاوه ی 

۲.نماز خوندن...

انقد ناامیدم ک اصلن نمیدونم ۴۰ روز میتونم دوام بیارم یا نه

و اگ ۴۰ روز دوام بیارم ترک این عادات و انجام یسری عادات دیگه واسم راحت تر میشه ک ادامش بدم یا نه...

 

به عشق امام زمانم

12 آبان 1403 ساعت 19:50

سلام 

شروع کنید 

انشالله با کمک خدا، میتونید

جنگجوی درون

08 آبان 1403 ساعت 19:14

چهار بار انجام دادم امروز اولین روز دانشگاه بود کلاس اخرمو نرفتم خیلی بده حالم دانشگاه شروع شده و من هنوز درگیر خ.ا هستم الان باید چکار کنم گند زدم دوباره چندین روز پاک بودم دوباره رفتم سمتش دیروز هم دوباره انجام دادم دو روزه دارم داغون میشم حالا چکار کنم من 😭😭😭😭😭😭😭😭😭

به سوی هدف

09 آبان 1403 ساعت 14:01

سلام

مهم ترین کاری که باید کرد اینکه افکارتون رو کنترل کنید و هرچه زودتر شروع کنید ، این به سود خود شماست ، در ضمن به گذشته و شکست فکر نکنید ، فقط ازش درس بگیرید و یادداشت کنید ، در نهایت بهش عمل کنید .

موفق باشید

جنگجوی درون

08 آبان 1403 ساعت 10:59

سلام 

من بدجوری شکست خوردم حالم اصلا خوب نیست

به سوی هدف

08 آبان 1403 ساعت 20:38

سلام

نگران نباشید و آرامش خودتون رو حفظ کنید ، لغزش رو فراموش کنید و از تجربه های که داشتید استفاده کنید.

به جمع خانواده و دوستان برید و به کارهای سالم مورد علاقه بپردازید تا فراموشش کنید یا اثرش از بین بره و در آخر شروع دوباره ، این شروع شروع کل مسیر نیست بلکه ادامه پاکی قبلیه پس به خدا توکل کنید و به اهل بیت علیهم‌السلام توسل داشته باشید.

موفق باشید

تو میتونی

04 آبان 1403 ساعت 10:54

سلام دوستان خسته نباشید میگم به همه به خصوص ادمین سایت که پاسخگوی سوال های ما هستند .

من یه سوالی داشتم از ادمین که من تو خواب ارضا میشم بدون که به چیزی فکر کنم یا دستورزی داشته باشم 

و میخواستم بگم خود ارضایی در خواب ضرر های جسمانی   یا روحی داره؟

یا اینکه.....

 

 

 

غدیر خون

04 آبان 1403 ساعت 22:54

سلام به شما دوست خوبم، ببیند اگه این اتفاق برای شما فقط در زمان خواب کامل اتفاق بیفته، اسمش احتلام شدن هستش و اشکالی از نظر شرعی نداره و گناهی به گردن شما نیستش،فقط کافی هستش که در زمان بیداری، بابت این موضوع یه غسل جنابت بجا بیارین. پس لطفا نگران نباشین داخل خواب این یه مسئله طبیعی هستش که ممکنه هر چند وقت یکبار اتفاق بیفته و از نظر پزشکی هم مشکلی نداره، اما اگه بصورت عمدی خود ما در این مسیر خواب و استراحت باعث خروج مایع منی و خ.ا بشیم اون وقت اسیب زننده هستش و دچار لغزش شدیم. 😊💐🌺🍀

🖤بازمانده 🖤

02 آبان 1403 ساعت 16:31

سلام خاک.خوبی🌹❤️امیدوارم حالت خوب باشه.چه خبر دادا ؟انگار اوضاع رو به را نیس نه!!غمت نباشه درست میشه.قانون اول پیروزی1.دوام بیار تا وقتش برسه قانون دوم 2.فرشته ها بهت سجده کردن نه؟خوبه...ارزشت بیش از این حرفاس...چی فک میکنی داداش...تو برترین مخلوق خدا رو این کره ی خاکی هستی..بالاتر از تو خلق نشده..😵.اصل افرینش خدا تویی...تویی که دنیا رو زیبا میکنی..تویی که دنیا رو میسازی..رییس جمهور نائب وزیر همه یه روزی بچه بودن الان به اون مقام رسیدن..تو هم میتونی.به خودت قول بده اونا که الان اذیتت میکنن اینقدر تلاش کنی به جایی برسی که یه روزی واسه حرف زدن باهات از 100نفر اجازه بگیرن تا چند دقیقه ببیننت..میتونی.مطمئنم.😉❤️🌿خ.ا که دیگه چیزی نیس واست تموم تلاشتو بکن. آینده در انتظارته.اسمتو نمیدونم.ولی یه روزی ادم بزرگی میشی.چون الان اینجایی .چون از بقیه جلوتری.هرکی واسه خدا تلاش کرد به عرشش قسم زمینشو واسش فرش میکنه.🌳❤️🌱.خاک چرا فکر میکنی اونا باید اهمیت داشته باشن واست؟..اونا هم ادم هستن مث خودت.اونا اینقدر بدبختن ک وقتی بهشون خوبی کنی با بدی بهت جواب میدن.تو خیلی بزرگی ک ادم خوبی هستی.قدر خودتو بدون.چنین ادمایی نایابن.تو یکی از اونایی.چرا با قرص و تراپیست جلو میری تو خودت مشاوری.تو خودت چسب زخمی یه بارم بچسب به خودت.بچسب به قلب مهربونت داداش.بیا شروع کن مث من🍀❤️..ادمین ها یه چیزایی راجب زندگیم میدونن ولی کامل نه.من بچه ی سطح پایینی بودم. بیشتر از چیزی ک فکرشو کنید.همه بهم تیکه مینداختن کسی قبولم نداشت.مشکل از من نبوداا.ادما بد بودن.میتونستم کفر بگم قرص بخورم و گریه کنم و با خ.ا روزمو شب کنم..ولی تهش چی میشد یه پسر مشروب خور 🚫سیگاری که افسرده بود و روزی چندبار خ.ا میکرد و تهشم مرگ اسفناک بود دیگه معلومه.دیدم با تموم بچگیم 19سالم بود انگار تهش هیچی نیس.گفتم باید تلاش کنم.اینقدر تلاش میکنم که بزرگ بشم و خداروشکر شدم.که هر روز ممنونم از خدا..تاجر خوبی ام.لطف خداست.میتونستم حالا بگم سیگار میکشم هر نوشیدنی بگی میخورم هزارتا غلطم کردم.تهشم افسرده ام.ولی افتخار میکنم واسه ی انتخابم.❤️️🌺تو هم انتخاب کن.میتونی..قرص نخور تراپیستم نرو.خودت خودتو راه بنداز.هر روز بگو موفق میشی و تهش خواهی شد..میشی چون حقته.چون امثال تو توی دنیا نایابن...تو ادم بزرگ میشی بهت قول میدم.😃

خواهی که جهان در کف اقبال تو باشد❤️️

خواهان کسی به باش که خواهان تو باشد🌳

غدیر خون

02 آبان 1403 ساعت 20:47

🙏🙏🙏💖💖💖

خاک🌱

02 آبان 1403 ساعت 00:59

دوباره نتونستم :)

دوباره دستام و پاهام شروع کردن لرزیدن :) شل شدن...نتونستم :)

نشستم گریه کردم :)

کاش جرئتشو داشتم :)))))🖤

هر بار رفتم ولی نتونستم ، کاش میتونستم :)

الان تنها چیزی که میخوام اینه که...

بیخیال :)

 

چسب زخم :))))

 

مراقب خودتون باشید :) و مهربون بمونید مثه همین الان که چند کلمه برام نوشتید :) مهربون بودن چیز عجیبیه :) ادما رو زنده میکنه بهشون امید میده دلشونو گرم میکنه...مهربون بمونید :)

البته برای ادما :) من که دیگه ادم نیستم :))))) ادما قلب دارن...من ولی....🙃

ولی خب مهربون بمونید... باشه؟ :)🖤

 

شاید از اشکایی که ریختم یه گل سبز شد :) ولی خب همون گله رو هم هرکی ببینه یه ایراد ازش میگیره :) چرا گلت اینجوری نشد؟ چرا اونجوری نشد؟؟ چرا این رنگیه؟

ولی هیچکس نمیبینه که بابا من یه دونه گل دارم :) که شاید خیلیا ندارنش :)) گلی که با اشکام بهش اب دادم :)

 

دیونه شدم نه؟😄 اره دیگه اگه دیوونه نشده بودم که اینجوری نبودم...اگه دیوونه نشده بودم که نمیرفتم پیش تراپیست پول بدم که اول حرفام بگم ببین من هیچکس رو ندارم که باهاش حرف بزنم...الان گوش بده به حرفام باشه؟؟ :)🥲

 

بیخیال :))

 

روانیِ احمق :) قرصاتو نخوردی نه؟    🙃

 

روانیِ احمق...تو برای هیچکس مهم نیستی اصلا به درد هیچی نمیخوری...اضافی...همه جا اضافی ای :) هیچکس با تو حال نمیکنه...همیشه مثه احمقا فقط میری یه گوشه تنهایی برای خودت میشینی بقیه همه باهمن...توچی؟

 

روانیِ احمق :) اضافه‌ی به درد نخور :) کاش از اول نبودی :) 

 

کاش نبودم :) کاش....

غدیر خون

02 آبان 1403 ساعت 20:45

سلام به دادش نوید گلم، امیدوارم که حالتون در این لحظات عالی باشه،همچین خوشحالم که دوباره در سایت پیامتون رو میخونم،هر چند که متن پیامتون کمی تلخ و غم انگیز بودش، اما به هر حال حداقل همینقدر که قلم شیوا و دل انگیز تون رو خوندم، حداقل موهبتی برای بنده بودش، به هر حال دادش خاک مهربونم، براتون ارزوی بهترین موفقیت ها و حال خوب رو در سراسر لحظات زندگیتون دارم ،مراقب خودتون باشین،یا حق. 🌺💐😊🍀💖

داش رضا

30 مهر 1403 ساعت 14:36

سلام مجدد به همگی
خواستم به همه تبریک بگم که این جا هستند و این قدر با اراده هستند. چند تا تجربه داشتم که به صورت بولت وار مینویسمشون که بقیه استفاده کنند که چه طوری تو این 22 روز با توکل به خدا تونستم از این گناه کبیره فرار کنم.
نزدیک به سه هفتس که این کارو زشت رو گذاشتم کنار! من از کاربرهای قدیمی بودم از همون سال 94 95 که سایت بود پاک نمیشدم ولی اراده کردم تا درست بشه.

<h3>  نکات مهم ترک</h3>

1- همیشه نمازتونو بخونید! چون نماز واقعا یه چیزیه که کثیفی هاتونو میشوره و تو طول روز کمتر به چیزای شهوانی فکر میکنید.

2- تو طول روز سعی کنید برای درس خوندن یا کار کردن برید بیرون! مثلا من کارم این شکلیه که بایستی همیشه بیرون از خونه باشم و تمرکز روی کارم کنم و همین باعث میشه که کمتر به این مسئله فکر کنم. خونه تنها بودن اصلا خوب نیست و سمه!

3- لطفا لطفا با نامحرم ارتباطتونو در یک چارچوب درست داشته باشید نه روابط خارج از عرف! مثلا تو محیط کار خیلی صمیمی نشید و حرف غیر کاری نزنید تو دانشگاه هم همین طور! پاکی مثل یه هواپیماست که بالا و بالا میره و بایس هوای این هواپیما رو داشته باشید که سقوط نکنه!

4- به خودتون باور داشته باشید. شما یک مرد هستید و قوی هستید! شما میتونید از پس این چیزا بربیاید و مبارزه با شیطان بکنید! در مقابل شیطان مبارزه طلب باشید و همیشه پشتتونو خدا فرض کنید که تو درگیری با شیطان پشتیبانتونه! این طوری وقتی حس شهوت میاد سراغتون رو به آسمون نگاه میکنید و از خدای متعال کمک میخواید

5- خواب کافی داشته باشید! 

6- هدف واسه زندگیتون بسازید! اهداف کوتاه، میان و بلند مدت! تا وقتی سراعتون میاد این حس به این فکر کنید که این کار باعث میشه از زندگی بمونید! آدمایی که یه هدف معنوی و مادی ای دارند در برابر این موضوعات مقاومت میکنند.

 

ایشالله پاکی همه آقایون این جمع

نوکر همتونم

منتظر

30 مهر 1403 ساعت 22:45

سلام

تو تک تک قدمای زندگی یادتون باشه که نگران نباشین و محکم و پرقدرت قدم بردارین چرا که خدا اینجاست کنارتون ، شونه به شونه و نفس به نفس🥲💥

خیلی ممنون از حرفای خوبتون ، خدا خیرتون بده🌱

پاکیتون ابدی 

داش رضا

30 مهر 1403 ساعت 07:41

سلام.

تو این مدت خیلی چیزا ازتون یاد گرفتم و خدا هم خیلی بهم کمک کرد. ممنونم بابت تمام زحماتی که مدیران سایت می کشند. الان ۲۲ روزه که پاکم. خدایا این پاکیو ازم نگیر

منتظر

30 مهر 1403 ساعت 22:23

سلام

با تلاش و امید به استقبال روزهای پیش رو برین و یادتون باشه اگه خسته هم شدین با قدرت ادامه بدین و ناامید نشین✨️ 

روزهای پیش رو حتما با تلاش شما و لطف خدا زیباتر خواهند شد🌱

پاکیتون ابدی 

🖤بازمانده 🖤

27 مهر 1403 ساعت 16:11

خیلی دوست دارم خاک جوابمو بده باهاش صحبت کنم.دوست دارم تجربمو کامل بهش بگم. ولی هنوز جواب نداده😪

غدیر خون

27 مهر 1403 ساعت 21:19

سلام بر دادش بازمانده ، دوست قدیمی و عزیز ما در سایت،امیدوارم که برادر حالتون عالی و دنیا به کام شما باشه، همچین ارزوی سلامتی برای شما و همچنین برادر خاک رو دارم،ان شاء الله که حال ایشون هم بهتر و رو به راه تر بشه . ❤️️🌺🌱💐😊

🖤بازمانده 🖤

27 مهر 1403 ساعت 16:10

سلام.به همه.خاک منتظرتم جوابمو بده .😉❤️🌿

ادمین منتظر میدونید شما ادم با تجربه ای هستید. از هر صد نفر توی این سایت 60نفر شما رو میشناسن.نمیخوام توهین کنم.ولی شما عاقل تر از بقیه ی ادمین ها هستید.از سه اصل پیروی میکنید.اول به حرف های دوستان گوش میدید دوم درکشون میکنید سوم راهکار میدید بهشون یا سعی میکنید کمکشون کنید که احساساتشونو کنترل کنن.بقیه دوستان راهکار رو میدن و میگن حفره ها رو بپوشونید.بنده خدا خودش میدونه باید حفره ها رو بپوشونه..

منتظر

28 مهر 1403 ساعت 12:47

سلام

خیلی ممنون از محبتتون حتما که نظر لطف شماست و محبت خدا به من🙏💐

ان‌شاءلله که خدا هوای هممون رو همه جا داشته باشه که هرجایی هرکاری رو داوطلب میشیم انجام بدیم درست انجامش بدیم🌱

موفق باشین

یاعلی

🖤بازمانده 🖤

26 مهر 1403 ساعت 11:58

سلام به همه ی دوستانم.دوستانی که مثلشون توی دنیا نیس..میدونی چرا چون دارن با غریزشون میجنگن.میدونی چه سخته>؟سخت تر از جنگه..نظامیه.چون اونجا تهش شهید میشی .ولی شما هر روز صد بار میمیرید و زنده میشید.هرلحظه داری تلاش میکنی که گناه نکنی...تو داری با موجود ذهنیت میجنگی.🌱گرگتو بزن به خاک.تا اینجا با همه ی دوستانم بودم.🌹❤️

از اینجا فقط با خاک هستم.😉🌿قلب مشکی رو خیلی دوست دارم🖤.فک کنم تو هم دوس داری نه؟منم چسب زخمم🩹. گاهی اوقات به زخم خیلیا میچسبم.میدونی چرا؟چون احساس دارم.میدونی چرا چون من با بقیه فرق دارم.میدونی چرا چون تو با بقیه  فرق داری.چرا انسان ها نامردن هاا/چراا بنظرت.چون حیوونن.غریزشون اونارو کنترل میکنه.به موقعش جوری چنگ بهت میزنن از خون زیاد از بین میری.من بهت میگم چسب زخم باش 💉💊ولی برای زخم های سرخ 🩸نه سیاه.برای ادمای خوب نه بد.گاهی وقتا خودت جای چسبیدنتو مشخص میکنی.گفتی خودکشی میکنی نه...لذتی داره بنظرت؟🚫میخوای تجربمو بهت بگم.؟من انجام دادم 2سال تو کما بودم.بنظرت قشنگه؟لذتی داره؟🙃😁اینکه تنهایی باید خودکشی کنی؟اینکه کسی نیس چرا خودکشی.وقتی خون داشت ازم میرفت شیطان بهم گفت دمت گرم حالا مثل منی😈🤧.شما خدا رو ازم گرفتید منم خدا رو ازتون گرفتم.برگشتی نیس..اشکان راست گفت برو تو بیمارستان های افراد سرطانی.من یه بار رفتم 38ساعت گریه کردم...اینقدر که دیگه اب از چشمام نمیومد و سرم درد گرفته بود.خخ میدونی لحظه ی قبل از بی هوشیم چی گفتم؟غلط کردم نجاتم بده.نجاتم داد ولی بعد 2سال بلند شدم.خیلی بدبختی کشیدم من.شمارشش سخته ..وقتی یادم میاد خدا رو شکر میکنم رد شدم.گفتی فقط گوش داد و نشنید.خیلی مثل منی شایدم من بدبختیام بیشتر بود.نمیدونم چی بگم..فقط بدون خودکشی خیلی بده.وقتی درحال مرگی پشیمونی میخوای برگردی ولی نمیتونی😪....دیگه فرصت نداری😵...قبلش فک کن.واسه که خ.ا رو ترک میکنی وسه خدا ...عشقت کیه خدااا..🎄💦❤️ناراحتش نکن..دوستت داره..هر روز هم خورشیدش ☀️⚡️رو بخاطر تو روشن میکنه.اگه نباشی از کجا معلوم خورشید طلوع کنه؟🧐از کجا معلوم زمین دهان باز نکنه ما رو فرو ببره؟پس یقینا دوستت داره..خوشحالم میشم هر روز صحبت کنیم.😉🌿من هستم هر روز پیام بدید صحبت میکنیم.صحبت ..نه خودکشی🍀❤️..اینو بدون من انجام دادم..توی بدترین شرایط بودم.شما نکن دوست من😪.شما نکن. هنوز درخت ها سرسبزی شونو دارن🌳🌲🌱 و نور خورشید 🌞🌼زندگی ها رو زیبا میکنه🌿❤️.لبخند بزن.😃یکی دیگه.😊.یکم دیگه..😉 یه کوچولو دیگه خیلی خوب شد.😃😊حالا یه صلواتم بفرست🥇🏆🏅.یه لبخند دیگه هم بزن.😃

اگه خوندی جوابمو بده خیلی خوشحال میشم😊

منتظر

26 مهر 1403 ساعت 12:35

خوشحالم الان بهترین واقعا خوشحالم و امیدوارم هر روز بهتر هم بشین که حتما به لطف خدا اینم میشه🌱

خاک🌱

25 مهر 1403 ساعت 21:12

ولی هیچکس برای من نجنگید :)🖤

همیشه خیلی راحت دلم شکست...نه که من ضعیف باشم نه :) آدما بد بودن! عیبی نداره ، اینجوری گذشت دیگه :)

همیشه تمام سعیم رو کردم که برای کسی که داره یه رنجی رو تحمل میکنه یا یه دردی داره کمک باشم ، باهاش مهربون باشم :)

ولی خب اشتباه بود :) من مثه چسب زخم بودم

میدونی؟ وقتی زخم خوب بشه چسب زخمو میندازن دور...میگن خوب شدم :) منم عین همون😊

میدونی؟ من هیچوقت نخواستم اون دردی که من تحمل کردم رو یکی دیگه تحمل کنه ، شده حداقل یه کوچولو از دردش کم بشه هم منو خوشحال میکرد...

آخرش چی؟

گفت چیز خاصی نبود...اهااا... میخواستی نکنی 🙂🖤

من خسته شدم از زیادی تنها موندن...از اینکه مثل دیوونه ها هی هر شب برم با آسمون حرفامو بزنم :) از اینکه هی توهم بزنم خدا داره نگاهم میکنه :) از اینکه انقدر تنها بمونم :)

از اینکه یه روز بگذره و با هیچکس هیچ حرفی نزنم و هر روز و هر روز بیشتر فرو برم توی تاریکی :)🖤 از اینکه شبا با قرص خواب و هزار کوفت و زهرمار خودمو به زور بخوابونم :) 

خسته شدم :)

امشب دیگه تمومش میکنم :)))) شاید واقعا بعدش خدا بغلم کرد :))

خاک که جسممو بغل کنه سبز میشم ، میشم یه درخت...شایدم یه گل قرمز یا یه قاصدک :)🖤😄😄

میگفت به جای من یه قاصدک یه روز میاد تو خونتون ، تو قدرشو بدون :) 

شاید من اون قاصدک بودم :))

نشد :)...و نشد :) و نشد :) و نشد....

تلاشمو کردم...نتونستم🙂

دیگه نمیتونم ادامه بدم :)🙃 دلم دیگه جا برای ترک و شکسته شدن بیشتر نداره :))) 

ولی میدونم وقتی جسممو بذارن زیر خاک دلم حتما سبز میشه🙂..‌مطمئنم :)🌱

 

شاید یه وصیت ، شایدم چند کلمه حرف بی ربط از اعماق تاریکی و تنهایی ، که شاید یکی بهش گوش داد...نشنید ، گوش داد :) فقط برای یکبار گوش داد :)

 

مراقب خودتون باشید :)🙂

 

 

خدافظ🙂

Ashkan.rus

25 مهر 1403 ساعت 22:12

سلام 

فکر کردی یه انسان میانگین عمری که داره چند هفتس؟شاید با خودت بگی ۱۰۰هزار هفته یا شاید ۵۰هزار یا شاید کمتر اما بزار بهت بگم ی انسان فقط ۴هزار هفته زندس،و اگه الان بیست سالت باشه به احتمال زیاد هزارتاش گذشته...

می‌خوام بگم چه سخت بگیری چه آسون میگذره همش واقعا فکر کردی با خودکشی چیزی درست میشه جز اینکه چندین نفر نابود میشن از نبودت،جز اینکه فوق فوقش یک سال به یادت هستن بعدش جوری فراموش میشی که انگار هیچوقت نبودی؟

اگه واقعا فکر میکنی مشکلت خیلی بزرگه بیا ببرمت پیش کسایی که بیماری هایی مثل سرطان دارن بشین واسشون تعریف کن اگه واقعا ناراحت شدن و گریه کردن یعنی مشکل تو بزرگه

خیلی از پیشرفت ها وقتیه که تنها میشی وقتی که میفهمی جز خودت کسیو نداری می‌دونی من معتقدم دنیا دوروز نیست این آدما هستن که دنیارو واسه هم دوروزه میکنن وگرن خیلی قشنگ تره و زیبا تره

فداسرت اگه اذیت شدی،فداسرت اگه خواستی و نشد رفتی و نرسیدی به مو رسید و پاره شد خوبی کردی و بدی دیدی،اصا گور بابای تک تکشون

فکر و خیال نکن خب؟ همه چی حل میشه نمیگم قراره از فردا معجزه شه ولی خیلی چیزا تغییر می‌کنه اگه بخوای واسه خودت کاری کنی 

 

منتظر

26 مهر 1403 ساعت 12:29

سلام داداش نوید

نوشتم و پاک کردم ، نوشتم و پاک کردم

فقط یه چیزی میخوام بگم

من یه بار داداشمو با خودکشی از دست دادم نمیخوام یه داداش دیگه رو با خودکشی از دست بدم

لطفا خواهش میکنم🙃❤️‍🩹

یاالرحم الراحمین

24 مهر 1403 ساعت 20:57

کسی نیست به دادم برسه دیگه نمی تونم خودم کنترل کنم ۳ روزه دارم تحل می کنم

به سوی هدف

25 مهر 1403 ساعت 06:18

سلام

حواستون به افکار باشه و با چیزای دیگه سرگرم بشید ، کار های که براتون لذت داره انجام بدید

پاکیتون ابدی 

یاالرحم الراحمین

24 مهر 1403 ساعت 19:02

سلام خدمت همه دوستان 

قدیمی های سایت منو می شناسم بعد از چند سال بالاخره تونستم خودم جمع کنم و ۹۰ درصد  کار ها و حتی رشته ایی که دوست داشتم گذاشتم کنار ...

الحمدالله موفق بودم و بعد از چند سال حدود ۱۷ روز پاک هستم ...

ولی دو روزه خیلی روم فشاره ، همش نشخوار ذهنی ، تصاویر ، روش های گناه هی مرور میشه ....

دارم دیوونه می شم واقعا تمام تلاشم دارن می کنم ....

می دونم اگر اون چیز با اینکه به تنهایی چیز بدی نیست سرچ کنم مقدمه گناهه ....

مقدمه ها هم حذف کردم اما نمی دونم چرا بدنم چند روزه چندین مرتبه و پشت سر هم هی حالت خ.ا میگیره ....

می ترسم تو رو خدا اگر راهی می شناسین که کمک می کنه بگین دیگه خسته شدم از گناه هر کاری می تونستم کردم اما از این حالت می ترسم و نمی دونم تا کی می تونم دووم بیارم 😭

Ashkan.rus

24 مهر 1403 ساعت 22:13

سلام 

ساده بخوام توضیح بدم باید بگم ذهن داره التماس می‌کنه برای رسیدن به پورن 

چیزی که باعث ادامه اعتیاد شما میشه قطعا پورنگرافی هست که بخاطر تغییراتی که برای ذهن به وجود میاره باعث میشه فرد تو باتلاقی گیر کنه که درومدن ازش سخت باشه

و اما شما باید از قبل برای وسوسه ها آماده باشین و برنامه داشته باشین و برای وضعیت فعلیتون پیشنهادی بجز راهکار های ساده ندارم

حتماً حتماً از گوشی تا میتونید دور باشید به قول دوستمون بدن دردش برای یک هفتس...

دوش آب سرد به عنوان یه راهکار بسیار قوی رو پیشنهاد میکنم حتما انجام بدین

کمتر مدتی خونه بمونید،پورن دشمن تنهاییه و خب این می‌تونه خیلی بهتون کمک کنه

روزهای سخت قرار نیست همیشه باشن بجنگید واسه یه زندگی آزاد و بدون بردگی پورن 

یا صاحب الزمان 🤍

19 مهر 1403 ساعت 10:35

به بازمانده 

یجاهایی از حرفاتون موافقم یجاهایی مخالف،

اینطوری نیست ک من خدا رو فراموش کرده باشم،ولی تنش هایی ک تو ۱۹ سال پیاپی بی مورد پیش اومده باعث شده منی ک آدمم به یه حالت حساسی برسم ک گنجایش تحملم پایین اومده،

من طبق حرف شما هربار سعی کردم ببخشم هربار سعی کردم نزدیک شم ولی نشده ،این نشدن ینی مدت کوتاهی جواب میده و دوباره روز از نو روزی از نو شده،ببینید پدر من آدمیه ک به عقیده خودش ،اگ پدر با دختر ش خوب رفتار کنه یا برعکس، فاسده،خب من چطوری ب همچین آدمی نزدیک شم وقتی میدونم همچین عقیده ای داره و حتی میگه بوسیدن دخترش شب تولدش نیازی نیست چون بزرگ شده!(درحالی ک خودم روز پدر و غیره دیگ در حد یه بوس و هدیه ای ک در توانم باشه سمتش رفتم)،بارها همینجا بهم گفتن واس اینک ب پدرت نزدیک شی از روش‌های ی دختر استفاده کن،عشوه بریز فلان کن،دوستان منم یه زمانی دختر بودم،یه زمانی هر وقت دلم میخاست پدرمو بغل میکردم،یه زمانی هرچی ک از دلم سرچشمه می‌گرفت رو میگفتم و یه زمانی آشکارا همه می‌دونستن پدرمو بیشتر از مادرم دوست دارم،ولی اون زمان فقط تا ۱۰ سالگی بود،اونی ک دور شد من نبودم،اونی ک به هربهانه ای فقط برای اینک خیال خودش راحت شه بابت ابرو ش هر تهمتی زد ک یوقت سمت کج نرم،من نبودم...

من میدونم ازم متنفر نیست،آگاهم ک دوسم داره،

ولی این دوست داشتنش ک با شکاکی ش ابراز میشع در طولانی مدت بهم آسیب میزنه

ببینید آدم وقتی در تنش قرار میگیره در داد و هوار قرار میگیره وقتی حس میکنه در خطره،درسته خدا رو میتونه یاد کنه،

ولی این خدا رو یاد کردن با ترس و لرز و تپش قلبه،بعدش آروم میشم درسته،

ولی وقتی تعداد اون لحظات تنش زا زیاد میشه طبیعیه ک اذیت شم،

و بعنوان دختر اون پدر،معتقدم با تمام چیزایی ک نمیتونم فراموش کنم،همینک میتونم جلوش بخندم و لبخندمو ببینه کافیه واسش.

ولی خب قصد ندارم پافشاری کنم رو اینک حالم بد بمونه،سعی میکنم انتظاری نداشته باشم ازش ک هربار بهت زده ب رفتاراش نگاه نکنم،و اینم بگم تجربه دارم ک اگ پیوند م با خدا بهتر شه،

درسته پدرم تغییر نمیکنه و درسته من دوباره اون تنشا رو تجربه میکنم ولی مطمئنم بعدش زمان کمتری واس ریکاوری خودم میزارم،

 

ممنون از کامنت تون،

درپناه حق

 

شیخ بهایی...!

18 مهر 1403 ساعت 10:00

آقا من یه مشکلی دارم 

بعد از شکست خیلی دور ریکاوری میشم  و این احتمال گناه کردن مو خیلی برای یکی دو روز بعد شکست زیاد میکنه

پیشنهادی ندارید؟

به سوی هدف

18 مهر 1403 ساعت 19:33

سلام

اول دلیلش رو پیدا کنید و بعد هر عاملی که باعثش میشه رو حذف یا کنترل کنید ، و در ضمن رو چیزایی که به شما انگیزه میده تمرکز کنید.

موفق باشید 

 

🖤بازمانده 🖤

13 مهر 1403 ساعت 17:29

چرا راه دور بریم من تجربه ای از خودم میگم واستون.یه دختری تو فامیل بود ازمن خیلی خوشش میومد درخواست ناجوری هم نداشت ولی ازم خوشش میومد.سرحرف رو همیشه باز میکرد.همیشه سعی میکرد مکان هایی ک هستم بشینه. فامیل شک کرده بودن ک نکنه من باهاش رازی چیزی دارم. از اون روز نه محلش گذاشتم نه طرف هیچ دختری رفتم.یه دانشمند بود میگفت توی ذهن انسان اگه چیزی کم اتفاق افتاد یا دو احتمال داره.یا کم رنگ شده و درحال از بین رفتنه یا درحال فراموش شدن توسط خود شخصه.بنظرم دلیلی واسه ی خواب بد ندارید.به خودتون بگید خدا پشتمه من طبق خواسته اش جلو میرم اونم کمکم میکنه و زندگی هرروز بهتر و زیباتر میشه.اهنگ گوش بدید لذت زندگی رو ببرید من خدا رو شکر میکنم ولی مشکلات هم دارم.اما چون میدونم خدا پشتمه ادامه میدم و صبورم نسبت به اتفاقاتی که خدا واسم رقم میزنه.حرف رو تمومش میکنم و نکته اخرم.اینو همیشه بدون یه روز میرسه ک فقط خدا رو داری و جز اون کسی رو یادت نیس فقط اونو یادت میاد و صدا شمیکنی .پیشنهادم اینه الان صداش کن.لبخند بزن شاد باش به خودت بگو چرا باید کابوس ببینم دلیلش چیه؟زندگی خدا اینقدر زیباست مثل باران و خاک و خورشید.درختان و برگ و چشمه ها آسمان و ابرها.هر روز بابت تموم نعمات خدا رو شکر کن بگو تو بهم زندگی رو دادی و منو آفریدی خودتم روزمو مثل درختات زیبا کن.زندگی شیرین میشه واست.به بابات بگو دوستت دارم.قدر تموم زحمت هاتو میدونم.میدونم چقدر تلاش میکنی و تا اخر عمرم یادم نمیره.بهت قول میدم خیلی خوشحال میشه.هر مردی بفهمه قند تو دلش اب میشه.پدرتو درک کن شاید بهت زیادی گیر بده ولی پدره تهش دوستت داره.هر پدری دخترشو و پسرشو دوست داره. دوست داره مواظبت باشه و همیشه حواسش بهت باشه ولی شاید زیاده روی کنه.به چشم خوبی ازش این انرژی رو دریافت کن.

امیدوارم زندگی هر روز به میل شما باشه و خدا هر روز خیر و نیکی جدیدی به شما بده یا حق.

🖤بازمانده 🖤

13 مهر 1403 ساعت 17:14

سلام خدمت به همه و یا صاحب الزمان.

شمارو درک میکنم. اولا پسرهای این زمونه همشون نه ولی اکثرشون از صد درصد 90درصدشون اینطورین دیگه .من خودم پسرم.صبح تا شب اگه یک دختر فقط توی خیابان ببینن تا شب  بهش فکر میکنن. من روانشناس نیستم ولی 10تا به بالا کتاب خوندم در مورد روانشناسی.نمیخوام پراکنده صحبت کنم میرم سر اصل مطلب.بنظرم شما هر موقع مهمان واستون میاد به مادرتون کمک کنید و بعدش به پیش پدرتون برگردید بشینید. اگه نمیتونید جایی ک هیچ کس نیس بشینید .بهتره .

نمیدونم مذهب خانوادتون چطوریه ولی اگه مومن عادی هستید یا رو به بالا و پایین فرقی نداره حتی کمی اعتقاد جلوی پدرتون کارهای مذهبی بیشتری انجام بدید.مطمئنم حق با شماست ولی در علم روانشناسی برای برطرف کردن مشکل یا باید حذفش کرد کلا یا باید ترمیم و بهبودش داد که به شخصمراجع اسیب کمتری از روحی وارد بشه.

شما زیاد واستون مهم نباشه مگه خدا رو قبول ندارید؟مگه اون قاضی نیست؟وقتی کاری رو نکردید و کسی اتهام به شما میزنه یه روز پشیمون میشه که دیگه دیره.فقط مبنا و مبدا زندگیتونو خدا قرار بدید ارامشتون بیشتر میشه.وقتی باهاش عهد بستی.تا اخرش باهات هست.این تجربه اس.

به سوی هدف

13 مهر 1403 ساعت 22:46

👌👌درسته ، ممنون از راهنمایی هاتون تو سایت 👏👏🌹💐

خادم الشهدا

10 مهر 1403 ساعت 18:06

خطاب به یاتواب 

خیر 

خادم الشهدا

10 مهر 1403 ساعت 18:05

به مسعود زارع 

سلام داداش اصلا این کار نکن، شهوت مثل آب شور میمونه هرچه بیشتر بخورید بیشتر تشنه تر میشوید 

ترک تدریجی اصلا انجام ندهید چله پاکی بگیرید تو سایت اسم تان وارد کنید

چله پاکی ادامه بدهید 

مسعود زارع

10 مهر 1403 ساعت 11:00

سلام 

نظرتون در مورد اینکه عادت خود ارضایی رو کم کم کمش کنم و هر دفعه بین انجام دادنش فاصله بندازم چیه؟؟

 

یا باید یهویی ترک کنم؟

به سوی هدف

10 مهر 1403 ساعت 19:55

سلام 

فکر نکنم نیاز به این باشه و نظری راجب این روش نمی‌دم فعلاً ، شما اگه ورودی های ذهن و به دنبالش افکارتون رو کنترل کنید و همچنین چشم و گوش که البته خودشون از ورودی های ذهن هم هستن و حفره ها و اشتباهات رو پوشش بدید به احتمال زیاد کافیه ، شما فعلاً به این راهکار عمل کنید و به خدا توکل کنید و اهل بیت علیهم‌السلام رو هم یاد کنید و توسل داشته باشید و سعی کنید با قرآن کریم هم گوش بدید یا بخونید خیلی خوبه.

موفق باشید

یا صاحب الزمان 🤍

07 مهر 1403 ساعت 23:23

دوستان خواهش میکنم هرکسی این پیامو نخونه ک ناخواسته امواج منفی بهش منتقل شه خدایی نکرده و رو گردن بنده هم حقی بیفته،فقط کسی ک بنظرش میتونه کمکی کنه و تجربه ای داره بخونه،مرسی،

موضوع اصلیشم:کنترل ترس و اضطراب از طرف شخص وارده هست.

 

دستم ب قلم نمیره کسی تجربه ای داره بهم بگه‌‌‌...

دوستان طبق اتفاقاتی ک افتاده،بحث ها و جدل هایی ک گذشته اتفاق افتاده،من ب نحوی دچار ترس مازادی شدم ک مدام باعث میشه کابوس های تکراری ببینم جوری ک کل روز درگیرش میشم،و حتی فکر میکنم واقعی بوده یا ب زودی قراره اتفاق بیفته...

نمیدونم چطور بگم،نمیخام مشکلاتی ک شاید واقن در برابر مشکلات بقیه چیزی نباشه رو جار بزنم،بیشتر دنبال راه حلم...

راستش خب من نمیتونم خودمو از دیدن کسایی ک باعث میشن اضطراب بگیرم منع کنم،یکیشون پدرم،پسرعموم،و پسر خاله م،عمه،عمو و هرکس ک تو اون تایم منو قضاوت کردن،

اکثرشو میزارم کنار،ی نمونه کوچیک اینک پسرخاله بنده حدودن فکر میکنم ۱۴ سالش باشه،اینک این آدم گناهکاره و چیکارا کرده من بهش آگاهم،ولی اینک پدرم چون اون آدم کثیفه،چون ب من نگاه میکنه منو مقصر میدونه و میگه ک چون من خودم میخام همچین آدمی رو جذب خودم کردم،واقعا میمونم چی بگم،

حالا من خیلی سعی کردم شفاف سازی نکنم،ولی از افترا و چسبوندن الکی من گذشته،

اینم بگم ک اینک این مسئله رو انقد بزرگ کرده بودن بخاطر رابطه گرم من با طرف نیست...درحالت عادی ته تهش ب زور سلام میدادم و میدم بهش،و فقط چون کنار مامان و خاله م نشسته بودم و این پسرخاله هم نیم متری من نشسته کنار مامانش بهم گیر دادن ک چرا این پسر هرجا تو میری میشینی دنبالته چرا فلان،حتمن تو خرابی ک اونم ک خرابه دنبالته🤦🏽‍♀️

خب عرض کنم این اتفاق ب طور کل مال پارساله ولی،

باید بهتون بگم ک هنوز با این فامیل ارتباط داریم،و نگاه های پدرم ب من،یهو پرسیدناش، یا دنبال کردناش ک انگار میخاد مچمو بگیره باعث میشه من نتونم از گذشته در بیام...(نمونه ش اینکه تو آشپزخونه کنار مادرم و خاله م ک آشپزی میکردن وایستاده بودم ک تا جایی ک ممکنه از جمع مذکرات دوری کنم،ولی خب این پسرخاله بازم اومد و داشت با مامانش حرف میزد(اینک کرم داره اینطرف یا نمیفهمه رو نمیدونم چون مامانم کاملن خصوصی بهش گفته ب دخترم نزدیک شو باباش عصبی میشه)ک خب پدرم با ی اخم و نیش خندی ازم پرسید کی اونجاس؟تنهایی؟منم متعجب پرسیدم ینی چی؟مامانیشون اینجان،ک باور نکرد اومد خودش دید...

خب اخه آیا من سابقه اینکارارو داشتم ک باهام اینطور رفتار میشه؟آیا من چی بگم پوششم نامناسبه ک لایق این رفتارم؟

 

حالا مسئله چیه؟مسئله اینه ک من هر وقت قراره رابطه فامیلی داشته باشیم از اول تا آخرش در عذاب و ترسم،

حتی ازینکه اون طرف بهم نگاه کنه میترسم ک پدرم باز یچیز دیگ بهم بچسبونه،

ازینکه من هی ازش دوری میکنم ولی باز ب ی نحوی نزدیک من میشینه،نزدیک ینی همون نیم الی ی متری،قلبم میاد تو دهنم،

و البته گفتم ک آگاهم ک این طرف با همین سن کمش دختربازع و با اینحال بعد اون زمانی ک مادرم بهش گف نزدیک دخترم نشو،ب بهانه اینک عکس بچگیشو واسش بفرستم توی شاد،ابراز علاقه ای کرد ک میزارم رو بچگیش...😂واقن قابل گفتن نیست

ولی خب من ازینک منتظرم وقتی میایم خونه دوباره بحث شع در عذابم...اون ترسی ک در هربار برخورد بهم وارد میشه گفتنی نیست در حدی هست ک الان بغضم بترکه 

اون نگاهای تهمت آمیز انقدری سنگین هست ک له م کنع هربار و من واقن خسته شدم ازینک هربار خودمو بازسازی کنم و هربار دوباره از یجا گزیده شم،کابوس ببینم نمیخوام اینو بگم ولی با تمام جنگی ک علیه منطق خودم راه انداختم ک ضد هرچی پسره نشم...ک خودم میدونم دلیلش رفتاره غیرمنطقی پدرمه...ن اینک همه بد باشن!

ولی با اینحال خیلی داره واسم سخت میشه

واسم داره اینطوری مقدر میشه ک اگر یروزی من قراره واقن ب پسری هم نزدیک شم تنها چیزی ک عایدم میشه عذابه،

دلیلش اینه ک فکر میکنم یا واقن یکی مث پدرم گیرم میاد

یا رفتارای من و شکاکیتم نسبت ب اینک نمیتونم درست اعتماد کنم ک کسی واقن منو قبول داشته باشه...نهایتا باعث میشه رفتارای تنش زایی تو رابطه آیندگان ایجاد کنم.

 

من نمیخوام اینطور باشم بیشتر از همه خودم در عذابم،هرروز حس میکنم دارم با این افکار تحلیل میرم،دلم نمیخاد کسی قضاوت کنه ک مشکلم راحته یا سخته ،دل بسوزونه نسوزونه،ایناش واسم مهم نیست

من چیکار میتونم واس خودم؟

چجوری از شر این فوبیا ها خلاص شم؟فوبیای اینک همیشه قراره بخاطر کار ناکرده مجازات شم از طرف پدرم...

شاید پدرم ی درصدم ندونه من تو ذهنم اونو هیولا کردم و ب حدی ازش میترسم ک ی خاب میتونه باعث شع فکر کنم کل روز قرارع سمتم حمله ور شه و ازش دوری میکنم

،چون بشدت تو خانواده درونگرام برخلاف اینک اینجا راحت حرفامو بروز میدم...

دقیقن ب همین دلیله دنبال مشاور مجازیم و هنوزم پیدا نکردم.

 

پوزش میخوام ک خیلی طولانی شد،حالم مساعد نبود

به سوی هدف

08 مهر 1403 ساعت 20:58

سلام 

راجب مشکل با یکی از والدین صحبت کنید یا مثلاً از مادرتون بخواید تا با پدرتون صحبت کنه و موضوع رو حل کنه.

راجب موضوع اضطراب و غیره می تونید به مشاور مراجعه کنید و در کل سعی کنید خیلی رو رفتار های پدر و مادر حساس نباشید.

موفق باشید

یا تواب

06 مهر 1403 ساعت 14:51

به خادم الشهدا 

داداش تو کنکوری هستی؟