دوستان این بخش صرفا برای این هست که از بقیه دوستان(مدیران و کاربران) کمک بخوایین !
لحظه احساس کردید دارین تحریک میشین یا امکان داره لغزش کنین زود بیاین توی سایت و با مدیران یا کاربران صحبت کنید و ازشون کمک بخواین .
قوانین این بخش :
#از انجایی که اقرار به گناه(خودارضایی و...)جایز نیست و کار ناپسندیست لطفا از شکست خوردن خودتون حرفی نزنید و این مسئله رو بین خدای خودتون در میون بذارید و از این قسمت صرفا جهت کمک و راهنمایی گرفتن از افراد حاضر در سایت و مدیران استفاده نمایید.
مهم :
اگه الان شهوت بهت فشار آورده و داری تلاش میکنی خودارضایی نکنی در صورتی که ما نبودیم که بهت کمک
کنیم به ربات زیر در تلگرام برو تا بهت بگه چیکار کنی :
...
...
امام صادق(ع) به نقل از رسول خدا(ص) فرمود: صلوات فرستادن شما بر من باعث روا شدن حاجتهای شما است و خدا را از شما راضی و اعمال شما را پاکیزه می کند.
کمک !!!!!
اگر الآن دچار وسوسه شدی، کافیه ی روی عکس زیر کلیک کنی تا مستقیم وصل بشی به حرم امام علی و اونجا میتونی گشتی بزنی تا تحریک ولت کنه
👇دریافت کلیپ👇
منبع متن: وبلاگ توبه 94 | درخواست کمک
برای ثبت نظر خود وارد حساب خود شوید . ورود به سایت
🖤بازمانده 🖤
27 مهر 1403 ساعت 16:11خیلی دوست دارم خاک جوابمو بده باهاش صحبت کنم.دوست دارم تجربمو کامل بهش بگم. ولی هنوز جواب نداده😪
غدیر خون
27 مهر 1403 ساعت 21:19سلام بر دادش بازمانده ، دوست قدیمی و عزیز ما در سایت،امیدوارم که برادر حالتون عالی و دنیا به کام شما باشه، همچین ارزوی سلامتی برای شما و همچنین برادر خاک رو دارم،ان شاء الله که حال ایشون هم بهتر و رو به راه تر بشه . ❤️️🌺🌱💐😊
🖤بازمانده 🖤
27 مهر 1403 ساعت 16:10سلام.به همه.خاک منتظرتم جوابمو بده .😉❤️🌿
ادمین منتظر میدونید شما ادم با تجربه ای هستید. از هر صد نفر توی این سایت 60نفر شما رو میشناسن.نمیخوام توهین کنم.ولی شما عاقل تر از بقیه ی ادمین ها هستید.از سه اصل پیروی میکنید.اول به حرف های دوستان گوش میدید دوم درکشون میکنید سوم راهکار میدید بهشون یا سعی میکنید کمکشون کنید که احساساتشونو کنترل کنن.بقیه دوستان راهکار رو میدن و میگن حفره ها رو بپوشونید.بنده خدا خودش میدونه باید حفره ها رو بپوشونه..
منتظر
28 مهر 1403 ساعت 12:47سلام
خیلی ممنون از محبتتون حتما که نظر لطف شماست و محبت خدا به من🙏💐
انشاءلله که خدا هوای هممون رو همه جا داشته باشه که هرجایی هرکاری رو داوطلب میشیم انجام بدیم درست انجامش بدیم🌱
موفق باشین
یاعلی
🖤بازمانده 🖤
26 مهر 1403 ساعت 11:58سلام به همه ی دوستانم.دوستانی که مثلشون توی دنیا نیس..میدونی چرا چون دارن با غریزشون میجنگن.میدونی چه سخته>؟سخت تر از جنگه..نظامیه.چون اونجا تهش شهید میشی .ولی شما هر روز صد بار میمیرید و زنده میشید.هرلحظه داری تلاش میکنی که گناه نکنی...تو داری با موجود ذهنیت میجنگی.🌱گرگتو بزن به خاک.تا اینجا با همه ی دوستانم بودم.🌹❤️
از اینجا فقط با خاک هستم.😉🌿قلب مشکی رو خیلی دوست دارم🖤.فک کنم تو هم دوس داری نه؟منم چسب زخمم🩹. گاهی اوقات به زخم خیلیا میچسبم.میدونی چرا؟چون احساس دارم.میدونی چرا چون من با بقیه فرق دارم.میدونی چرا چون تو با بقیه فرق داری.چرا انسان ها نامردن هاا/چراا بنظرت.چون حیوونن.غریزشون اونارو کنترل میکنه.به موقعش جوری چنگ بهت میزنن از خون زیاد از بین میری.من بهت میگم چسب زخم باش 💉💊ولی برای زخم های سرخ 🩸نه سیاه.برای ادمای خوب نه بد.گاهی وقتا خودت جای چسبیدنتو مشخص میکنی.گفتی خودکشی میکنی نه...لذتی داره بنظرت؟🚫میخوای تجربمو بهت بگم.؟من انجام دادم 2سال تو کما بودم.بنظرت قشنگه؟لذتی داره؟🙃😁اینکه تنهایی باید خودکشی کنی؟اینکه کسی نیس چرا خودکشی.وقتی خون داشت ازم میرفت شیطان بهم گفت دمت گرم حالا مثل منی😈🤧.شما خدا رو ازم گرفتید منم خدا رو ازتون گرفتم.برگشتی نیس..اشکان راست گفت برو تو بیمارستان های افراد سرطانی.من یه بار رفتم 38ساعت گریه کردم...اینقدر که دیگه اب از چشمام نمیومد و سرم درد گرفته بود.خخ میدونی لحظه ی قبل از بی هوشیم چی گفتم؟غلط کردم نجاتم بده.نجاتم داد ولی بعد 2سال بلند شدم.خیلی بدبختی کشیدم من.شمارشش سخته ..وقتی یادم میاد خدا رو شکر میکنم رد شدم.گفتی فقط گوش داد و نشنید.خیلی مثل منی شایدم من بدبختیام بیشتر بود.نمیدونم چی بگم..فقط بدون خودکشی خیلی بده.وقتی درحال مرگی پشیمونی میخوای برگردی ولی نمیتونی😪....دیگه فرصت نداری😵...قبلش فک کن.واسه که خ.ا رو ترک میکنی وسه خدا ...عشقت کیه خدااا..🎄💦❤️ناراحتش نکن..دوستت داره..هر روز هم خورشیدش ☀️⚡️رو بخاطر تو روشن میکنه.اگه نباشی از کجا معلوم خورشید طلوع کنه؟🧐از کجا معلوم زمین دهان باز نکنه ما رو فرو ببره؟پس یقینا دوستت داره..خوشحالم میشم هر روز صحبت کنیم.😉🌿من هستم هر روز پیام بدید صحبت میکنیم.صحبت ..نه خودکشی🍀❤️..اینو بدون من انجام دادم..توی بدترین شرایط بودم.شما نکن دوست من😪.شما نکن. هنوز درخت ها سرسبزی شونو دارن🌳🌲🌱 و نور خورشید 🌞🌼زندگی ها رو زیبا میکنه🌿❤️.لبخند بزن.😃یکی دیگه.😊.یکم دیگه..😉 یه کوچولو دیگه خیلی خوب شد.😃😊حالا یه صلواتم بفرست🥇🏆🏅.یه لبخند دیگه هم بزن.😃
اگه خوندی جوابمو بده خیلی خوشحال میشم😊
منتظر
26 مهر 1403 ساعت 12:35خوشحالم الان بهترین واقعا خوشحالم و امیدوارم هر روز بهتر هم بشین که حتما به لطف خدا اینم میشه🌱
خاک🌱
25 مهر 1403 ساعت 21:12ولی هیچکس برای من نجنگید :)🖤
همیشه خیلی راحت دلم شکست...نه که من ضعیف باشم نه :) آدما بد بودن! عیبی نداره ، اینجوری گذشت دیگه :)
همیشه تمام سعیم رو کردم که برای کسی که داره یه رنجی رو تحمل میکنه یا یه دردی داره کمک باشم ، باهاش مهربون باشم :)
ولی خب اشتباه بود :) من مثه چسب زخم بودم
میدونی؟ وقتی زخم خوب بشه چسب زخمو میندازن دور...میگن خوب شدم :) منم عین همون😊
میدونی؟ من هیچوقت نخواستم اون دردی که من تحمل کردم رو یکی دیگه تحمل کنه ، شده حداقل یه کوچولو از دردش کم بشه هم منو خوشحال میکرد...
آخرش چی؟
گفت چیز خاصی نبود...اهااا... میخواستی نکنی 🙂🖤
من خسته شدم از زیادی تنها موندن...از اینکه مثل دیوونه ها هی هر شب برم با آسمون حرفامو بزنم :) از اینکه هی توهم بزنم خدا داره نگاهم میکنه :) از اینکه انقدر تنها بمونم :)
از اینکه یه روز بگذره و با هیچکس هیچ حرفی نزنم و هر روز و هر روز بیشتر فرو برم توی تاریکی :)🖤 از اینکه شبا با قرص خواب و هزار کوفت و زهرمار خودمو به زور بخوابونم :)
خسته شدم :)
امشب دیگه تمومش میکنم :)))) شاید واقعا بعدش خدا بغلم کرد :))
خاک که جسممو بغل کنه سبز میشم ، میشم یه درخت...شایدم یه گل قرمز یا یه قاصدک :)🖤😄😄
میگفت به جای من یه قاصدک یه روز میاد تو خونتون ، تو قدرشو بدون :)
شاید من اون قاصدک بودم :))
نشد :)...و نشد :) و نشد :) و نشد....
تلاشمو کردم...نتونستم🙂
دیگه نمیتونم ادامه بدم :)🙃 دلم دیگه جا برای ترک و شکسته شدن بیشتر نداره :)))
ولی میدونم وقتی جسممو بذارن زیر خاک دلم حتما سبز میشه🙂..مطمئنم :)🌱
شاید یه وصیت ، شایدم چند کلمه حرف بی ربط از اعماق تاریکی و تنهایی ، که شاید یکی بهش گوش داد...نشنید ، گوش داد :) فقط برای یکبار گوش داد :)
مراقب خودتون باشید :)🙂
خدافظ🙂
Ashkan.rus
25 مهر 1403 ساعت 22:12سلام
فکر کردی یه انسان میانگین عمری که داره چند هفتس؟شاید با خودت بگی ۱۰۰هزار هفته یا شاید ۵۰هزار یا شاید کمتر اما بزار بهت بگم ی انسان فقط ۴هزار هفته زندس،و اگه الان بیست سالت باشه به احتمال زیاد هزارتاش گذشته...
میخوام بگم چه سخت بگیری چه آسون میگذره همش واقعا فکر کردی با خودکشی چیزی درست میشه جز اینکه چندین نفر نابود میشن از نبودت،جز اینکه فوق فوقش یک سال به یادت هستن بعدش جوری فراموش میشی که انگار هیچوقت نبودی؟
اگه واقعا فکر میکنی مشکلت خیلی بزرگه بیا ببرمت پیش کسایی که بیماری هایی مثل سرطان دارن بشین واسشون تعریف کن اگه واقعا ناراحت شدن و گریه کردن یعنی مشکل تو بزرگه
خیلی از پیشرفت ها وقتیه که تنها میشی وقتی که میفهمی جز خودت کسیو نداری میدونی من معتقدم دنیا دوروز نیست این آدما هستن که دنیارو واسه هم دوروزه میکنن وگرن خیلی قشنگ تره و زیبا تره
فداسرت اگه اذیت شدی،فداسرت اگه خواستی و نشد رفتی و نرسیدی به مو رسید و پاره شد خوبی کردی و بدی دیدی،اصا گور بابای تک تکشون
فکر و خیال نکن خب؟ همه چی حل میشه نمیگم قراره از فردا معجزه شه ولی خیلی چیزا تغییر میکنه اگه بخوای واسه خودت کاری کنی
منتظر
26 مهر 1403 ساعت 12:29سلام داداش نوید
نوشتم و پاک کردم ، نوشتم و پاک کردم
فقط یه چیزی میخوام بگم
من یه بار داداشمو با خودکشی از دست دادم نمیخوام یه داداش دیگه رو با خودکشی از دست بدم
لطفا خواهش میکنم🙃❤️🩹
یاالرحم الراحمین
24 مهر 1403 ساعت 20:57کسی نیست به دادم برسه دیگه نمی تونم خودم کنترل کنم ۳ روزه دارم تحل می کنم
به سوی هدف
25 مهر 1403 ساعت 06:18سلام
حواستون به افکار باشه و با چیزای دیگه سرگرم بشید ، کار های که براتون لذت داره انجام بدید
پاکیتون ابدی
یاالرحم الراحمین
24 مهر 1403 ساعت 19:02سلام خدمت همه دوستان
قدیمی های سایت منو می شناسم بعد از چند سال بالاخره تونستم خودم جمع کنم و ۹۰ درصد کار ها و حتی رشته ایی که دوست داشتم گذاشتم کنار ...
الحمدالله موفق بودم و بعد از چند سال حدود ۱۷ روز پاک هستم ...
ولی دو روزه خیلی روم فشاره ، همش نشخوار ذهنی ، تصاویر ، روش های گناه هی مرور میشه ....
دارم دیوونه می شم واقعا تمام تلاشم دارن می کنم ....
می دونم اگر اون چیز با اینکه به تنهایی چیز بدی نیست سرچ کنم مقدمه گناهه ....
مقدمه ها هم حذف کردم اما نمی دونم چرا بدنم چند روزه چندین مرتبه و پشت سر هم هی حالت خ.ا میگیره ....
می ترسم تو رو خدا اگر راهی می شناسین که کمک می کنه بگین دیگه خسته شدم از گناه هر کاری می تونستم کردم اما از این حالت می ترسم و نمی دونم تا کی می تونم دووم بیارم 😭
Ashkan.rus
24 مهر 1403 ساعت 22:13سلام
ساده بخوام توضیح بدم باید بگم ذهن داره التماس میکنه برای رسیدن به پورن
چیزی که باعث ادامه اعتیاد شما میشه قطعا پورنگرافی هست که بخاطر تغییراتی که برای ذهن به وجود میاره باعث میشه فرد تو باتلاقی گیر کنه که درومدن ازش سخت باشه
و اما شما باید از قبل برای وسوسه ها آماده باشین و برنامه داشته باشین و برای وضعیت فعلیتون پیشنهادی بجز راهکار های ساده ندارم
حتماً حتماً از گوشی تا میتونید دور باشید به قول دوستمون بدن دردش برای یک هفتس...
دوش آب سرد به عنوان یه راهکار بسیار قوی رو پیشنهاد میکنم حتما انجام بدین
کمتر مدتی خونه بمونید،پورن دشمن تنهاییه و خب این میتونه خیلی بهتون کمک کنه
روزهای سخت قرار نیست همیشه باشن بجنگید واسه یه زندگی آزاد و بدون بردگی پورن
یا صاحب الزمان 🤍
19 مهر 1403 ساعت 10:35به بازمانده
یجاهایی از حرفاتون موافقم یجاهایی مخالف،
اینطوری نیست ک من خدا رو فراموش کرده باشم،ولی تنش هایی ک تو ۱۹ سال پیاپی بی مورد پیش اومده باعث شده منی ک آدمم به یه حالت حساسی برسم ک گنجایش تحملم پایین اومده،
من طبق حرف شما هربار سعی کردم ببخشم هربار سعی کردم نزدیک شم ولی نشده ،این نشدن ینی مدت کوتاهی جواب میده و دوباره روز از نو روزی از نو شده،ببینید پدر من آدمیه ک به عقیده خودش ،اگ پدر با دختر ش خوب رفتار کنه یا برعکس، فاسده،خب من چطوری ب همچین آدمی نزدیک شم وقتی میدونم همچین عقیده ای داره و حتی میگه بوسیدن دخترش شب تولدش نیازی نیست چون بزرگ شده!(درحالی ک خودم روز پدر و غیره دیگ در حد یه بوس و هدیه ای ک در توانم باشه سمتش رفتم)،بارها همینجا بهم گفتن واس اینک ب پدرت نزدیک شی از روشهای ی دختر استفاده کن،عشوه بریز فلان کن،دوستان منم یه زمانی دختر بودم،یه زمانی هر وقت دلم میخاست پدرمو بغل میکردم،یه زمانی هرچی ک از دلم سرچشمه میگرفت رو میگفتم و یه زمانی آشکارا همه میدونستن پدرمو بیشتر از مادرم دوست دارم،ولی اون زمان فقط تا ۱۰ سالگی بود،اونی ک دور شد من نبودم،اونی ک به هربهانه ای فقط برای اینک خیال خودش راحت شه بابت ابرو ش هر تهمتی زد ک یوقت سمت کج نرم،من نبودم...
من میدونم ازم متنفر نیست،آگاهم ک دوسم داره،
ولی این دوست داشتنش ک با شکاکی ش ابراز میشع در طولانی مدت بهم آسیب میزنه
ببینید آدم وقتی در تنش قرار میگیره در داد و هوار قرار میگیره وقتی حس میکنه در خطره،درسته خدا رو میتونه یاد کنه،
ولی این خدا رو یاد کردن با ترس و لرز و تپش قلبه،بعدش آروم میشم درسته،
ولی وقتی تعداد اون لحظات تنش زا زیاد میشه طبیعیه ک اذیت شم،
و بعنوان دختر اون پدر،معتقدم با تمام چیزایی ک نمیتونم فراموش کنم،همینک میتونم جلوش بخندم و لبخندمو ببینه کافیه واسش.
ولی خب قصد ندارم پافشاری کنم رو اینک حالم بد بمونه،سعی میکنم انتظاری نداشته باشم ازش ک هربار بهت زده ب رفتاراش نگاه نکنم،و اینم بگم تجربه دارم ک اگ پیوند م با خدا بهتر شه،
درسته پدرم تغییر نمیکنه و درسته من دوباره اون تنشا رو تجربه میکنم ولی مطمئنم بعدش زمان کمتری واس ریکاوری خودم میزارم،
ممنون از کامنت تون،
درپناه حق
شیخ بهایی...!
18 مهر 1403 ساعت 10:00آقا من یه مشکلی دارم
بعد از شکست خیلی دور ریکاوری میشم و این احتمال گناه کردن مو خیلی برای یکی دو روز بعد شکست زیاد میکنه
پیشنهادی ندارید؟
به سوی هدف
18 مهر 1403 ساعت 19:33سلام
اول دلیلش رو پیدا کنید و بعد هر عاملی که باعثش میشه رو حذف یا کنترل کنید ، و در ضمن رو چیزایی که به شما انگیزه میده تمرکز کنید.
موفق باشید
🖤بازمانده 🖤
13 مهر 1403 ساعت 17:29چرا راه دور بریم من تجربه ای از خودم میگم واستون.یه دختری تو فامیل بود ازمن خیلی خوشش میومد درخواست ناجوری هم نداشت ولی ازم خوشش میومد.سرحرف رو همیشه باز میکرد.همیشه سعی میکرد مکان هایی ک هستم بشینه. فامیل شک کرده بودن ک نکنه من باهاش رازی چیزی دارم. از اون روز نه محلش گذاشتم نه طرف هیچ دختری رفتم.یه دانشمند بود میگفت توی ذهن انسان اگه چیزی کم اتفاق افتاد یا دو احتمال داره.یا کم رنگ شده و درحال از بین رفتنه یا درحال فراموش شدن توسط خود شخصه.بنظرم دلیلی واسه ی خواب بد ندارید.به خودتون بگید خدا پشتمه من طبق خواسته اش جلو میرم اونم کمکم میکنه و زندگی هرروز بهتر و زیباتر میشه.اهنگ گوش بدید لذت زندگی رو ببرید من خدا رو شکر میکنم ولی مشکلات هم دارم.اما چون میدونم خدا پشتمه ادامه میدم و صبورم نسبت به اتفاقاتی که خدا واسم رقم میزنه.حرف رو تمومش میکنم و نکته اخرم.اینو همیشه بدون یه روز میرسه ک فقط خدا رو داری و جز اون کسی رو یادت نیس فقط اونو یادت میاد و صدا شمیکنی .پیشنهادم اینه الان صداش کن.لبخند بزن شاد باش به خودت بگو چرا باید کابوس ببینم دلیلش چیه؟زندگی خدا اینقدر زیباست مثل باران و خاک و خورشید.درختان و برگ و چشمه ها آسمان و ابرها.هر روز بابت تموم نعمات خدا رو شکر کن بگو تو بهم زندگی رو دادی و منو آفریدی خودتم روزمو مثل درختات زیبا کن.زندگی شیرین میشه واست.به بابات بگو دوستت دارم.قدر تموم زحمت هاتو میدونم.میدونم چقدر تلاش میکنی و تا اخر عمرم یادم نمیره.بهت قول میدم خیلی خوشحال میشه.هر مردی بفهمه قند تو دلش اب میشه.پدرتو درک کن شاید بهت زیادی گیر بده ولی پدره تهش دوستت داره.هر پدری دخترشو و پسرشو دوست داره. دوست داره مواظبت باشه و همیشه حواسش بهت باشه ولی شاید زیاده روی کنه.به چشم خوبی ازش این انرژی رو دریافت کن.
امیدوارم زندگی هر روز به میل شما باشه و خدا هر روز خیر و نیکی جدیدی به شما بده یا حق.
🖤بازمانده 🖤
13 مهر 1403 ساعت 17:14سلام خدمت به همه و یا صاحب الزمان.
شمارو درک میکنم. اولا پسرهای این زمونه همشون نه ولی اکثرشون از صد درصد 90درصدشون اینطورین دیگه .من خودم پسرم.صبح تا شب اگه یک دختر فقط توی خیابان ببینن تا شب بهش فکر میکنن. من روانشناس نیستم ولی 10تا به بالا کتاب خوندم در مورد روانشناسی.نمیخوام پراکنده صحبت کنم میرم سر اصل مطلب.بنظرم شما هر موقع مهمان واستون میاد به مادرتون کمک کنید و بعدش به پیش پدرتون برگردید بشینید. اگه نمیتونید جایی ک هیچ کس نیس بشینید .بهتره .
نمیدونم مذهب خانوادتون چطوریه ولی اگه مومن عادی هستید یا رو به بالا و پایین فرقی نداره حتی کمی اعتقاد جلوی پدرتون کارهای مذهبی بیشتری انجام بدید.مطمئنم حق با شماست ولی در علم روانشناسی برای برطرف کردن مشکل یا باید حذفش کرد کلا یا باید ترمیم و بهبودش داد که به شخصمراجع اسیب کمتری از روحی وارد بشه.
شما زیاد واستون مهم نباشه مگه خدا رو قبول ندارید؟مگه اون قاضی نیست؟وقتی کاری رو نکردید و کسی اتهام به شما میزنه یه روز پشیمون میشه که دیگه دیره.فقط مبنا و مبدا زندگیتونو خدا قرار بدید ارامشتون بیشتر میشه.وقتی باهاش عهد بستی.تا اخرش باهات هست.این تجربه اس.
به سوی هدف
13 مهر 1403 ساعت 22:46👌👌درسته ، ممنون از راهنمایی هاتون تو سایت 👏👏🌹💐
خادم الشهدا
10 مهر 1403 ساعت 18:06خطاب به یاتواب
خیر
خادم الشهدا
10 مهر 1403 ساعت 18:05به مسعود زارع
سلام داداش اصلا این کار نکن، شهوت مثل آب شور میمونه هرچه بیشتر بخورید بیشتر تشنه تر میشوید
ترک تدریجی اصلا انجام ندهید چله پاکی بگیرید تو سایت اسم تان وارد کنید
چله پاکی ادامه بدهید
مسعود زارع
10 مهر 1403 ساعت 11:00سلام
نظرتون در مورد اینکه عادت خود ارضایی رو کم کم کمش کنم و هر دفعه بین انجام دادنش فاصله بندازم چیه؟؟
یا باید یهویی ترک کنم؟
به سوی هدف
10 مهر 1403 ساعت 19:55سلام
فکر نکنم نیاز به این باشه و نظری راجب این روش نمیدم فعلاً ، شما اگه ورودی های ذهن و به دنبالش افکارتون رو کنترل کنید و همچنین چشم و گوش که البته خودشون از ورودی های ذهن هم هستن و حفره ها و اشتباهات رو پوشش بدید به احتمال زیاد کافیه ، شما فعلاً به این راهکار عمل کنید و به خدا توکل کنید و اهل بیت علیهمالسلام رو هم یاد کنید و توسل داشته باشید و سعی کنید با قرآن کریم هم گوش بدید یا بخونید خیلی خوبه.
موفق باشید
یا صاحب الزمان 🤍
07 مهر 1403 ساعت 23:23دوستان خواهش میکنم هرکسی این پیامو نخونه ک ناخواسته امواج منفی بهش منتقل شه خدایی نکرده و رو گردن بنده هم حقی بیفته،فقط کسی ک بنظرش میتونه کمکی کنه و تجربه ای داره بخونه،مرسی،
موضوع اصلیشم:کنترل ترس و اضطراب از طرف شخص وارده هست.
دستم ب قلم نمیره کسی تجربه ای داره بهم بگه...
دوستان طبق اتفاقاتی ک افتاده،بحث ها و جدل هایی ک گذشته اتفاق افتاده،من ب نحوی دچار ترس مازادی شدم ک مدام باعث میشه کابوس های تکراری ببینم جوری ک کل روز درگیرش میشم،و حتی فکر میکنم واقعی بوده یا ب زودی قراره اتفاق بیفته...
نمیدونم چطور بگم،نمیخام مشکلاتی ک شاید واقن در برابر مشکلات بقیه چیزی نباشه رو جار بزنم،بیشتر دنبال راه حلم...
راستش خب من نمیتونم خودمو از دیدن کسایی ک باعث میشن اضطراب بگیرم منع کنم،یکیشون پدرم،پسرعموم،و پسر خاله م،عمه،عمو و هرکس ک تو اون تایم منو قضاوت کردن،
اکثرشو میزارم کنار،ی نمونه کوچیک اینک پسرخاله بنده حدودن فکر میکنم ۱۴ سالش باشه،اینک این آدم گناهکاره و چیکارا کرده من بهش آگاهم،ولی اینک پدرم چون اون آدم کثیفه،چون ب من نگاه میکنه منو مقصر میدونه و میگه ک چون من خودم میخام همچین آدمی رو جذب خودم کردم،واقعا میمونم چی بگم،
حالا من خیلی سعی کردم شفاف سازی نکنم،ولی از افترا و چسبوندن الکی من گذشته،
اینم بگم ک اینک این مسئله رو انقد بزرگ کرده بودن بخاطر رابطه گرم من با طرف نیست...درحالت عادی ته تهش ب زور سلام میدادم و میدم بهش،و فقط چون کنار مامان و خاله م نشسته بودم و این پسرخاله هم نیم متری من نشسته کنار مامانش بهم گیر دادن ک چرا این پسر هرجا تو میری میشینی دنبالته چرا فلان،حتمن تو خرابی ک اونم ک خرابه دنبالته🤦🏽♀️
خب عرض کنم این اتفاق ب طور کل مال پارساله ولی،
باید بهتون بگم ک هنوز با این فامیل ارتباط داریم،و نگاه های پدرم ب من،یهو پرسیدناش، یا دنبال کردناش ک انگار میخاد مچمو بگیره باعث میشه من نتونم از گذشته در بیام...(نمونه ش اینکه تو آشپزخونه کنار مادرم و خاله م ک آشپزی میکردن وایستاده بودم ک تا جایی ک ممکنه از جمع مذکرات دوری کنم،ولی خب این پسرخاله بازم اومد و داشت با مامانش حرف میزد(اینک کرم داره اینطرف یا نمیفهمه رو نمیدونم چون مامانم کاملن خصوصی بهش گفته ب دخترم نزدیک شو باباش عصبی میشه)ک خب پدرم با ی اخم و نیش خندی ازم پرسید کی اونجاس؟تنهایی؟منم متعجب پرسیدم ینی چی؟مامانیشون اینجان،ک باور نکرد اومد خودش دید...
خب اخه آیا من سابقه اینکارارو داشتم ک باهام اینطور رفتار میشه؟آیا من چی بگم پوششم نامناسبه ک لایق این رفتارم؟
حالا مسئله چیه؟مسئله اینه ک من هر وقت قراره رابطه فامیلی داشته باشیم از اول تا آخرش در عذاب و ترسم،
حتی ازینکه اون طرف بهم نگاه کنه میترسم ک پدرم باز یچیز دیگ بهم بچسبونه،
ازینکه من هی ازش دوری میکنم ولی باز ب ی نحوی نزدیک من میشینه،نزدیک ینی همون نیم الی ی متری،قلبم میاد تو دهنم،
و البته گفتم ک آگاهم ک این طرف با همین سن کمش دختربازع و با اینحال بعد اون زمانی ک مادرم بهش گف نزدیک دخترم نشو،ب بهانه اینک عکس بچگیشو واسش بفرستم توی شاد،ابراز علاقه ای کرد ک میزارم رو بچگیش...😂واقن قابل گفتن نیست
ولی خب من ازینک منتظرم وقتی میایم خونه دوباره بحث شع در عذابم...اون ترسی ک در هربار برخورد بهم وارد میشه گفتنی نیست در حدی هست ک الان بغضم بترکه
اون نگاهای تهمت آمیز انقدری سنگین هست ک له م کنع هربار و من واقن خسته شدم ازینک هربار خودمو بازسازی کنم و هربار دوباره از یجا گزیده شم،کابوس ببینم نمیخوام اینو بگم ولی با تمام جنگی ک علیه منطق خودم راه انداختم ک ضد هرچی پسره نشم...ک خودم میدونم دلیلش رفتاره غیرمنطقی پدرمه...ن اینک همه بد باشن!
ولی با اینحال خیلی داره واسم سخت میشه
واسم داره اینطوری مقدر میشه ک اگر یروزی من قراره واقن ب پسری هم نزدیک شم تنها چیزی ک عایدم میشه عذابه،
دلیلش اینه ک فکر میکنم یا واقن یکی مث پدرم گیرم میاد
یا رفتارای من و شکاکیتم نسبت ب اینک نمیتونم درست اعتماد کنم ک کسی واقن منو قبول داشته باشه...نهایتا باعث میشه رفتارای تنش زایی تو رابطه آیندگان ایجاد کنم.
من نمیخوام اینطور باشم بیشتر از همه خودم در عذابم،هرروز حس میکنم دارم با این افکار تحلیل میرم،دلم نمیخاد کسی قضاوت کنه ک مشکلم راحته یا سخته ،دل بسوزونه نسوزونه،ایناش واسم مهم نیست
من چیکار میتونم واس خودم؟
چجوری از شر این فوبیا ها خلاص شم؟فوبیای اینک همیشه قراره بخاطر کار ناکرده مجازات شم از طرف پدرم...
شاید پدرم ی درصدم ندونه من تو ذهنم اونو هیولا کردم و ب حدی ازش میترسم ک ی خاب میتونه باعث شع فکر کنم کل روز قرارع سمتم حمله ور شه و ازش دوری میکنم
،چون بشدت تو خانواده درونگرام برخلاف اینک اینجا راحت حرفامو بروز میدم...
دقیقن ب همین دلیله دنبال مشاور مجازیم و هنوزم پیدا نکردم.
پوزش میخوام ک خیلی طولانی شد،حالم مساعد نبود
به سوی هدف
08 مهر 1403 ساعت 20:58سلام
راجب مشکل با یکی از والدین صحبت کنید یا مثلاً از مادرتون بخواید تا با پدرتون صحبت کنه و موضوع رو حل کنه.
راجب موضوع اضطراب و غیره می تونید به مشاور مراجعه کنید و در کل سعی کنید خیلی رو رفتار های پدر و مادر حساس نباشید.
موفق باشید
یا تواب
06 مهر 1403 ساعت 14:51به خادم الشهدا
داداش تو کنکوری هستی؟
خادم الشهدا
06 مهر 1403 ساعت 03:24خطاب به یا تواب
نظر خوبی
به سوی هدف
06 مهر 1403 ساعت 12:00درسته آفرین👌👏👏
یا تواب
05 مهر 1403 ساعت 22:37سلام دوستان پایه اید رقابتی درس بخونیم؟ قبلنا چن سال پیش بخش همکلاسی خیلی فعال بود ولی فک کنم چن وقتیه دیگه کسی نمیاد اگر بخاین شروع کنیم و خودمون رو به اهدافمون نزدیک کنیم
به سوی هدف
05 مهر 1403 ساعت 22:57🤩👌احسنت ، نظر خوبیه 👏👏
خادم الشهدا
05 مهر 1403 ساعت 22:29خطاب به nazanin83.........…............
سلام پوزش میطلبم بابت اینکه شمارا ناراحت کردم
منظورم این بود که خانوادها درجریان باشند
منم تو شرایط سختی بودم و تو این شرایط بودم که به کسی دل ببندم اما تجربه ایی که از بنده حقیر بخواهم بگویم
دلبستن فقط برای امام حسین علیه السلام است.
من خودم از این دلبستن ها خیلی ضربه خوردم اما فقط دلبستن به امام حسین علیه السلام بوده من را انقدر رشد داده که تموم زخم ها خوردم التیام پیدا کرد
الان از آدمایی که اذیتم کردن هیچ کینه ایی ندارم.
چون به رشد بالایی به لطف اباعبدالله رسیدم
چله زیارت عاشورا بردارید ، اگرم یادتون رفت سلام بر امام حسین علیه السلام بدید
بعد امام حسین علیه السلام انقدر شمارا رشد میدهد، خیلی مسائل که شمارا آزار میداده میتوانید راحت در خودتان حل کنید
موفق باشید
به سوی هدف
05 مهر 1403 ساعت 22:56👌درسته ، 👏👏
یا تواب
05 مهر 1403 ساعت 21:04سلام دوستان خوبید من حدود سه سال پیش توی این سایت فعال بودم خیلی خوب خودمو کنترل میکردم ولی متاسفانه ول کردم و کلا نه به سایت اومدم و نه در مقابل میل جنسیم مقاومت کردم و اعتیاد شدید به خودارضایی و پورنوگرافی پیدا کردم و در نتیجش 3 سال از بهترین سال های عمرم که باید برای آیندم میجنگیدم و لذت میبردم از دست رفت . چیکار کنم که دوباره برگردم ؟ شانسی هست؟ میشه دوباره آدم بشم؟
به سوی هدف
05 مهر 1403 ساعت 21:24سلام
بله ، اگه از نو شروع کنید و گذشته رو فراموش کنید اما درس هایی که به شما داده رو هیچوقت فراموش نکنید ، ماهی رو هروقت از آب بگیرید تازه هست پس دیگه نگران نباشید ، برای توبه و بازگشت پیش خدا پشیمونی کافیه و باید سعی کنید دیگه مرتکب نشید و حقوق الهی و حقوق خود رو هم که در نتیجه گناه ضایع شده جبران کنید.
این شروع دوباره همیشه می تونه اتفاق بیفته پس اگه خدایی نکرده دوباره بهش دچار شدید بازم جای نگرانی نیست اما این حرف نباید باعث بشه که شما سهل انگاری کنید یا به بخشش خدا مغرور بشید یا حتی در مسیر ترک به خودتون مغرور بشید ، همیشه باید مراقب بود.
موفق باشید
nazanin83.........…............
05 مهر 1403 ساعت 19:00ب خادم شهدا
میشه بفرمایید بقیه تااول ناآشنا نشن چجورختم میشه ب ازدواج؟
این دیدگاه ها یعنی چی واقعن موندم
مافعلا امکان ازدواج نداریم
ولی من دوسش دارم تو سختیاا کنارم بود همیشه:)
🌹
قبول دارم خ ا و پورن رو ک باید ترک شن
ولی ما قصدم.ن ازدواجهه....
منتظر
07 مهر 1403 ساعت 12:16قطعا بدون آشنایی ازدواج ممکن نیست ولی آشنایی هم اصولی داره
دوستی برای آشنایی مناسب نیست چون اون علاقه ای که شکل میگیره مانع این میشه که ما بدی های طرف رو ببینیم
فقط خوبیهاشو میبینیم و حتی گاهی بدی هاشو هم خوبی تلقی میکنیم
عشق و محبت آدم رو کر و کور میکنه
اگر آدمی خلأ عاطفی هم داشته باشه دیگه بدتر
و خودت هم گفتی که بودنش تحریکت میکنه و مطمئن باش برای اون بدتره به هرحال پسرها از بعد جنسی بیشتر از دخترا تحریک میشن و بعد جنسی در اونها قویتره
رابطهای که باعث میشه من گناه کنم من به خودم آسیب بزنم به چه دردی میخوره
برای همه همینه نه فقط تو و ایشون
منهای اسلام هم کنیم علم روانشناسی هم معایب بسیار این روابط قبل لز دوستی رو تایید کرده هرچند الان روانشناسهایی داریم که برای اینکه خودشون رو مثلا باکلاس نشون بدن همجنس گرایی رو تایید میکنن
چیزی که برخلاف برخی تصاویری که از غرب منتشر میشه اونجا هم قفله برای روانشناسها
خادم الشهدا
04 مهر 1403 ساعت 04:26خطاب به nazanin83.........…............
قطاری که از ریل خارج بشود به مقصد نمیرسه، هرچه قدر پیشروی کنید
پاسخ کاذب(خودارضایی و پورن و ارتباط با نامحرم) به شهوت دادن دقیقا مثل همین قطار بدون ریل میمونه آخرش به مقصد نمیرسه
به عشق امام زمانم
04 مهر 1403 ساعت 21:30احسنت
درود بر شما
خادم الشهدا
04 مهر 1403 ساعت 02:16خطاب به nazanin83........
سلام نازنین خانم ببینید اول باید خانوادها آگاه کنید، این وابستگی دختر و پسر اصلا به صلاح نیست.
اول باید خانوادها در جریان ارتباط شما باشند و با کنترل خانوادها باهم در ارتباط باشید اگر هدف شما ازدواج است.
بدون اطلاع خانواده اصلا جلو نرید و استاد شما نمیتونه دلیلی باشه که شما یا هر جوان دیگری تو فضا مجازی با نامحرم ارتباط داشته باشد.
ارتباط عاطفی و جسمی بین دوتا دختر و پسر در هر شرایطی حرام است.
چه مجازی باشد و چه حقیقی باشد و چه به بهانه ازدواج باشد.
برای ازدواج اول باید خانوادها در جریان قرار بگیرند و در صورت صلاح دید خانوادها باهم ارتباط داشته باشند.
آیا خانواده شما در ارتباط هستند؟
شما هدف خودتون مطرح کردید؟
نزد مشاور مذهبی ازدواج رفتید؟ حتما مشاور مذهبی پیدا کنید و ازشون کمک بگیرید.
چون اصل و اساس زندگی به پاک و طاهر بودن است.
اگر شما برای فرار از مشکلات و کمبود عاطفه سراغ ازدواج رفتید که اصلا درست نیست.
مقام معظم رهبری کانال در ایتا به نام نوجوان دارند #راه_نما سرچ کنید میتونید آیدی که گذاشتند سوال خودتان بپرسید مشاوران خوبی هستند
و پیشنهادی که دارم سوالات بقیه نوجوانان که گذاشته میشود بخوانید به نتایج خوبی میرسید
باز اگر نیاز به کمک و مشاوره داشتید پیام بدهید
اما اگر شما با خانواده نمیتونید مطرح کنید از طریق دوستان و فامیل مورد اعتماد به اطلاع خانواده برسانید و یا حداقل مشاور مذهبی بروید.
موفق باشید
نظر بنده اینکه تا ۳ ماه از پاکی خودتان نگذشته دنبال ازدواج نباشید.
حتما مشاور مذهبی و مورد اعتماد درمیان بذارید
به عشق امام زمانم
04 مهر 1403 ساعت 21:30ممنون از شما
nazanin83.........…............
02 مهر 1403 ساعت 23:27هدففف
سلام خب آخه اون پسرم آسیب میبینه وابستهه شدیمممم
آخه شما ک میدونین شرایط اقتصادی و ... ازدواج ب این راحتی نیستتتت
اصن همین استادمون میگفت با همسرش مجازی آشنا شده تو همین اینستا بعد ۵سال ازدواج کردن
نمیدونم دیگههه
به سوی هدف
02 مهر 1403 ساعت 23:56سلام
چه عرض کنم …
nazanin83.........…............
01 مهر 1403 ساعت 22:05حقیقت اینه بهترین رفیق. اول خداست بعد خانواده بعد پول توی جیبت
بقیه اگر براشون ننصرفی از هر ده نفر نه تا پشتت خالی میکن
واسه خودت دیوار بساز ک هیشکی تکیه گاهت نمیشه......
به سوی هدف
01 مهر 1403 ساعت 23:31👏👏👌 درسته ، خیلی عالی فرمودید
خادم الشهدا
01 مهر 1403 ساعت 20:44خطاب به nazanin83
سلام بهترین راه حل ارتباط با خداست
انسان یکسری حالات روحی دارد که با خدا میتونه برطرف کند
شما اگر صرف پورن و خودارضایی کنید و دنبال نامحرم بروید شرایطتتان سختر میشه
تله شیطان است، خدا به شما وعده آمرزش داده و هدایت و آرامش قلبی، همانطور مقاممعظم رهبری میفرمایند روزی یک صفحه باید قرآن بخوانیم و کتاب خوانی دور کنیم
نماز اول وقت تا ۴۰ روز مداومت داشته باشید، انشالله که چیز خاصی نیست
به خودتان بی خود استرس ندید، همه ما سرباز امام زمان عج باید بشویم
به سوی هدف
01 مهر 1403 ساعت 23:28سلام ممنون از شما ، کمک به دیگر کاربران خوبه 👏👏
nazanin83.........…............
01 مهر 1403 ساعت 14:26توروخدا کمکم کنید
نمتونم ترک کنم مخصوصا پورن واسه کارم فیلتر شکن رو گوشیم نصبع همش وسوسه میشم
با جنس مخالف هم وارد روابط احساسی هستم تحریک میشم نمتونم قطع کنم چون احساس تنهایی و نیاز عاطفی دارم و وابسته شدیدمممم
هروقت مظطربم هم مخام خودارضایی کنم مخصوصا شبا
ی راه حلی بگید
به سوی هدف
01 مهر 1403 ساعت 23:25سلام
مشکل شما احتمالا از افکار باشه که باید خودش و البته قبل اون ریشه هایی که باعثش میشه هم حذف بشه که این هم می تونه فکر یا عمل خاصی باشه و در آخر کنترل بشه.
راجب رابطه باید بگم که هر چه زود تر قطع بشه بهتر و حتماً باید اینکارو کرد هر چه زود تر ، البته حواستون به طرف مقابل هم باشه که ضربه عاطفی نخورن ، در کل شما باید ایشونو متقاعد کنید که ادامه اینجور روابط دوستی و خارج از چارچوب اشتباهه به ضرر هر دو طرفه ، اما از طرف دیگه اگه فکر می کنید شرایط ازدواج رو دارید و طرف مقابل هم آدم مناسب زندگی شماست و مورد اعتماد و خوبه ، و اطمینان دارید از این موضوع ، می تونید تصمیم به ازدواج بگیرید .
راجب اضطراب باید اول وارد جمع بشید و بعد مثلاً مشغول فعالیت مورد علاقه بشید و از طرفی اگه مقدور نبود یا حتی خانواده حضور نداشت سریع یه دوش آب ولرم یا سرد بگیرید و در حینش فکرتون رو خالی کنید بعد با حالت درازکش چشماتونو ببندید و به هیچی فکر نکنید این آرامش کمک می کنه و بعد مثلاً یه غذا یا نوشیدنی که بهش علاقه دارید بخورید و کار های لذت بخش ، در ضمن منظورم از جمع نه اینکه لزوماً شما برید بین چند نفر بلکه حتی اگه جایی برید که رفت و آمد هست هم خوبه مثلاً شهر ، می تونید برید خرید حتی و چیزای مورد علاقه رو بخرید یا حتی با دیدنش لذت ببرید.
شب ها برنامه تون رو فشرده تر کنید و وقت خالی برای فکر و غیره باقی نگذارید ، اگه مثلاً تو رختخواب تحریک می شید باید ترجیحاً تا خسته نشدید نرید اونجا و قبل یا در هنگام خواب هم فکر نکنید یا به چیزای خوب فکر کنید و مثانه رو هم همیشه خالی کنید خصوصاً قبل خواب ، هیچوقت به صورت نخوابید و از یه پتوی نازک استفاده کنید یا یه ملحفه و رختخواب رو پیش دیگران قرار بدید یا جایی که در معرض دید هست و در کل در اتاق خصوصی و تنها نخوابید ، شما باید خیلی رو فکر کار کنید چون خیلی مهمه امیدوارم کمکتون کنه.
موفق باشید
Hsin
31 شهریور 1403 ساعت 23:30سلام دارو یا قرصی هست برای کاهش تحریک؟
به سوی هدف
31 شهریور 1403 ساعت 23:48سلام
تحریک رو باید با استفاده از دوری از عواملش یا حذف اونها مشکلشو حل کرد اما برای کاهش میل جنسی قرص و دارو های هست که باید حتماً طبق تجویز و صلاح دید شخص متخصص انجام بشه .
اما نظر شخصی خود من اینه که از این دارو ها استفاده نکنید و از همون راهکار اول استفاده کنید ، اگه مشکل یا سوالی هم داشتید بپرسید
موفق باشید
شیخ بهایی...!
31 شهریور 1403 ساعت 13:23بزرگترین ترسم اینه که امسال هم تموم بشه و من پاک نشم
به عشق امام زمانم
31 شهریور 1403 ساعت 14:32سلام.
توکلتون به خدا باشه
با سعی و تلاش مستمر و توکل بر خدا، همه مشکلات را میتوان کنار زد.
به امید پاکی ابدی
بنت المهدی
30 شهریور 1403 ساعت 01:34سلام
اره احتمالا
اختیار دارین شما لطف دارید
به سوی هدف
30 شهریور 1403 ساعت 12:26سلام ، 👌🙏
بنت المهدی
29 شهریور 1403 ساعت 20:17سلام
یعنی من ماهی یه بار میدیدم بازم بهش معتادم؟
باشه چشم حتما
مرسی از کمکتون
به سوی هدف
29 شهریور 1403 ساعت 21:41سلام
احتمالا یه وابستگی کوچیک بوده مثل مثال قبلی که زدم احتمالا وقتی شما حالتون بد بوده بسمتش کشیده میشدین ، ولی در کل تو هر سطحی بوده باشید بازم اثرات خودشو داره به دلیل لذت زیاد و دیر یا زود تا شدید نشده باید ترک کرد .
خواهش میکنم ، ما وظیفه داریم که کمک و راهنمایی کنیم
موفق باشید
بنت المهدی
29 شهریور 1403 ساعت 13:10سلام چقدر حرفاتون خوب بود واقعا ممنونم
رفتم گوگل سرچ کردم درباره دوپامین دیتاکس دیدم داداش رضا هم در این باره نوشته
خواستم دانلودش کنم دیدم قبلا یه بار دانلود کردم واقعا یه سری چیزا تا وقتش نشه روزیمون نمیشه ک گوش کنیم
واقعا شاید بخاطر فیلم های پورن باشه ک لذتی نمیبرم از زندگی💔
الان یه انگیزه قوی دارم ک برا همیشه ترکش کنم همینطور همه گناهام
الان دیدم بازتره دیگه دلم نمیخاد گناه کنم باید خیلی مراقب باشم باید جلوی نفسم رو بگیرم
فقط یه سوال دارم عصبانیت هم دوپامین ترشح میکنه؟ اینکه فقط حالم رو بدتر میکنه هیچ لذتی نداره
به سوی هدف
29 شهریور 1403 ساعت 15:57سلام خواهش میکنم لطف دارید
👌درسته
ترشح دوپامین در حین تماشای این فیلم ها چنان بالاست که حتی من جاهایی دیدم گفتن ترشح دوپامینش با مثلاً مصرف کوکائین که یه ماده مخدره برابر با بیشتره ، و حالا مغزی که اینهمه دوپامین درش ترشح میشه و به مرور هم گیرنده های دوپامینش رو کاهش میده تا اون رو تنظیم کنه چطور می خواد لذت کار های ساده زندگی یا حتی خود زندگی رو درک کنه ؟ در کشور های غربی که آزادی وجود داره چطور مردم اینقدر به سمت پورن میرن اونا که باید چشم و دل سیر باشن ؟ چون هیچ محدودیتی نداره و بعد یه مدت دیگه از زندگی واقعی با همسر لذت نمیبرند و این بلا البته توقف نداره و مثل بقیه اعتیاد ها تا جایی پیش میره که هیچی براتون نمیمونه ، البته این حرف ها رو نزدم که شما بترسید و ناامید بشید ، بلکه باید با توکل و امید به خدا و توسل به اهل بیت علیهمالسلام دوباره از نو شروع کنید زندگی رو و بسازیدش.
بله باید آگاهی داشت از راه درست بدست آورید و در راه درست ازش استفاده کنید ، تا وقتی از مسیری و انتهای اون خبر داشته باشید به راحتی واردش نمی شید و یا ممکنه هرگز .
خیر ، شما تو اینترنت سرچ کنید درباره دوپامین که اصلاً چیه و کارش تو مغز چیه ؟
عصبانیت می تونه باعث بشه که مغز برای اینکه حال شما رو خوب کنه بره سمت یه چیز لذت بخش یا در اصل دریافت دوپامین ، چون مغز همیشه می خواد حال شما خوب و این وضعیت رو پایدار نگه داره ، وقتی شما مثلاً دچار حالاتی مثل استرس ، عصبانیت می شید مغز شما رو میارید به سمت یه عمل لذت بخش ، حالا بهتر می تونید درک کنید که بعضی از افرادی که درگیر پورن هستند یا حتی ممکنه خود شما وقتی حالتون بد میشده می رفتید قسمت پورن و غیره و البته اینم بگم که مغز حالیش نیست که پورن دیدن خوبه یا نه اون فقط پورنو یه منبع لذت برای شما میبینه و بقیه کارها و رفتار ها رو هم همینطور میبینی .
البته به غیر از دوپامین در حین پورن دیدن هورمون هایی هم ترشح میشه بهتر راجب اونها هم تحقیق کنید ، تو سایت مس به طلا تو قسمت پادکست های ترک پورنوگرافی دربارشون توضیح داده اونجا هم می تونید برید .
پاکیتون ابدی
بنت المهدی
28 شهریور 1403 ساعت 21:23سلام
ولی من هیچی حالمو خوب نمیکنه یا واسه زمان خیلی کوتاه مثلا چن ساعت یا چن لحظه حالم خوبه
به سوی هدف
28 شهریور 1403 ساعت 23:02سلام
دلیلش احتمال زیاد بخاطر تأثیر اعتیاده ، هر چقدر که بیشتر درگیرش بوده باشید نه تنها خود اون عمل بلکه بقیه تفریحات هم براتون یا لذت نداره یا به مقدار کم و زود گذر ،
اما راه حلش دقیقا برعکسه ، هر چه بیشتر محدود باشید ، هر چه بیشتر تشنه چیزی باشید وقتی بهش میرسید لذت زیادی می برید ، این فرمول برای لذته ، اگه تا حالا روزه گرفته باشید می بینید وقت افطار که میرسه حتی برای غذا های ساده مثل یه چای با شیرینی هم شما رو خوشحال میکنه و لذت می برید در حالی که اگه تو حالت عادی باهاشون رو به رو بشید خیلی تمایلی بهشون ندارید
شاید تو این وضعیت هر پیشنهاد دیگه ای هم من بدم نتونه شما رو اونطور که باید خوشحال کنه و در این صورت تنها راهش هم همینه که گفتم ، باید لذت محدود بشه مثل همون مثال روزه گرفتن
البته من چندین پیشنهاد متنوع گفتم که بهتره هر روز یکیش انجام بشه و نه همه با هم ، چون اگه تو یه روز این همه لذت ببرید بعد یه مدت مثل همون تأثیر اعتیاد مغز دیگه برای کار های لذت بخش عادی تر یا کم دوپامین زیادی ترشح نمی کنه یا اون لذتی که قبلاً داشت رو نداره دیگه
شما اگه هر روز پیتزا بهتون بدن براتون عادیه ولی اگه مثلاً سالی یه بار بخورید خیلی لذت داره ، پس لطفاً به چیزی که گفتم فکر کنید
توصیه میکنم راجب دوپامین دیتاکس تو اینترنت مطالعه کنید اطلاعات خوبی بهتون میده کلیپ های هم داره می تونید ببینید
چیزی که گفتم شاید زمان ببره تا به حالت عادی برگردید اما باید صبر داشته باشید
موفق باشید
بنت المهدی
28 شهریور 1403 ساعت 19:20سلام
ببخشید شما با چی حالتون خوب میشه؟اگه همش ناراحت باشید چیکار میکنید؟
به سوی هدف
28 شهریور 1403 ساعت 20:55سلام
این می تونه بسته به هر شخصی متفاوت باشه ، ممکنه هم فرقی نکنه
اما خودتون چه چیزای دوست دارین یا شما رو خوشحال میکنه ؟
اما شادی رو میشه هم از طریق غذا بدست آورد و هم کارها ؛ مثلاً غذا های تند و پر انرژی تأثیر داره ( اما باید خیلی حواستون باشه ) و انواع غذا های دیگه که با یه سرچ ساده تو اینترنت پیدا می کنید ، بازم میگم خیلی باید حواستون باشه و زیاده روی نکنید یا اصلا بیخیال تغذیه بشید .
کارهای که میگم صرفاً رو خود من تاثیر داشته و شما رو نمی دونم ، عبارتند از : دوش آب ولرم یا گاهی آب کاملاً سرد یا هم می تونید برید استخر شنا ، به صوت قرآن کریم گوش بدید قبل خواب هر قاری که دوست دارید ، استفاده از نوشیدنی های خنک و هر غذایی که دوست دارین ، خواندن مطالب طنز و جوک ، رفتن به طبیعت با خانواده یا پارک و مکان های تفریحی و غیره ، ورزش های هوازی هم توصیه میکنم چون باعث میشه هورمون هایی در مغز میشه که هم آرامش میده ، نگاه به مناظر سبز رنگ طبیعت هم خوبه .
امیدوارم کمکتون کنه ، موفق باشید
یا صاحب الزمان 🤍
28 شهریور 1403 ساعت 14:14دوباره آدرس روانشناسی ک هدفش اخاذی نباشع و واقن تاثیری داره،
و ۲ اینک تلفنی نباشه،مجازی باشه و ب صورت چت ،رو اگ دارید بدید ممنون
به سوی هدف
28 شهریور 1403 ساعت 20:23سلام ، نمیشناسیم بهتره خودتون پرس و جو کنید
موفق باشید
بنت المهدی
27 شهریور 1403 ساعت 22:12سلام خیلی ممنونم
ان شاءالله ممنون از لطفتون
سلامت باشید همچنین شما
بنت المهدی
27 شهریور 1403 ساعت 15:00سلام
قبول دارم مامانم خیلی مهربونه منم خیلی اذیتش کردم میدونم اونم ناراحته ولی با حرفام بیشتر ناراحتش کردم
من تحملم خیلی کم شده با هر چیزی ناراحت میشم
میدونم خیلی از رفتارای پدر مادرم بخاطر اینه ک خودشون هم یاد نگرفتن و الانم دیگه تغییر نمیکنن
من خودمو میشناسم یه بخشی از مشکلاتم ب رفتار خودم برمیگرده ک اینو باید درسش کنم یه بخش هم در رابطه با رفتار پدر مادرمه ک باید باهاش کنار بیام
باشه چشم همینکارو میکنم ممنون از محبتتون
Ashkan.rus
27 شهریور 1403 ساعت 19:36خوشحالم با این دیدگاه دارید به زندگیتون نگاه میکنید
قطعا بهتون کمک میکنه چرا دروغ معجزه میکنه
امیدوارم همیشه موفق باشید
توحید
27 شهریور 1403 ساعت 15:00خواهران و برادران من!
بیاین پایین ناموساً انقد به غم و اندوه و مشکلاتتون فک میکنین واسه همینه از این فاز نمیاین بیرون به خودتون رحم کنید! پاشید برید بیرون قدم بزنید هواتون عوض شه ذهنتون سبک ورزش کنید تا بدنتون رو دوست داشته باشید و روحیه تون قوی بشه هیچوقت خدا ر از یاد نبرید
این ذکر آرامشه
الذّینَ امَنوا و تَطمَئِنُّ قُلوبُهُم بذِکرِ اللهِ اَلا بذِکرِالله تَطمَئِنُ القلوب
کسانی که ایمان آورده اند و دل هایشان با یاد خدا آرام می گیرد، آگاه باش که با یاد خدا دل ها آرامش می یابد
منتظر
27 شهریور 1403 ساعت 16:49آرامش پیامد اندیشیدن نیست!
بلکه آرامش نیندیشیدن به گرفتاری ها و چالش هایی است که ارزش اندیشیدن ندارند...
گوته💥
بنت المهدی
27 شهریور 1403 ساعت 03:15سلام اره شما درست میگین تا آدم چیزی رو از دست نده قدرشو نمیدونه ولی اینم حقم نبود ک با حرفاشون یا کاراشون اینقد زندگی رو برام تلخ کنن
میدونم منم دختر خوبی نبودم براشون ولی همه پدر مادرا بچه های بدشون هم دوست دارن💔
کسی جای کسی نیس ولی من از زندگی چیزی ندیدم
ب هر حال ممنونم هم از شما هم به سوی هدف ک اینقد برام وقت گذاشتن
Ashkan.rus
27 شهریور 1403 ساعت 09:08سلام
کنار خانواده موندن فقط برای یک مدته که چشم به هم بزنید تموم میشه
چی میخوام بگم،کل دنیا بگردین نمیتونید دلسوز تر و امنتر از پدر و مادر برای خودتون پیدا کنید اگه حرفی میزنن بخاطر خودتونه
اون ها هم مثل ما والد های درونی و هم بیرونی داشتن شاید بلد نباشم چطوری برخورد کنن ولی شک نکنید دلیل عصبانیت فقط مراقبت از شماست
پس پذیرش داشته باشید پذیرش به این معنا نیست که فکر کنید همه چی ارومیه و هیچ مشکلی نیست نه اصلا،به این معناست که در بدترین شرایط بهترین حرکت سازنده رو بزنید
یعنی خودتون رو بزارید جای خانوادتون و بگید من چطوریم که اونا با من این رفتار رو دارن؟من چیکار کردم که به حرفم گوش نمیکنن پس چرا به حرف برادر یا خواهرم گوش میکنن شاید در اول مقاومت داشته باشید اما باور کنید قراره زندگیتون تغییر کنه
یه تمرینی هم که بهتون در زمینه پذیرش خیلی خیلی کمک میکنه و ذهنتون رو باز میکنه اینکه یه خودکار و کاغذ بردارین اسم همه کسانی که نسبت بهشون مقاومت دارید رو بنویسید و بعدش یک مورد کارایی که انجام میدن و شما خوشتون نمیاد و در مقابلش خوبیاشونو مینویسید و خودتون رو قانع میکنید که حتما دلیلی داره که این رفتار رو نشون میدن
امیدوارم که موفق باشید
بنت المهدی
26 شهریور 1403 ساعت 13:14سلام
ولی من مشکلم همینه ک مامانم ک همه مشکلاتم رو میدونه بازم اینجوری میگه با اینکه بهش میگم ک چقدر داره بهم سخت میگذره ولی بازم حرف خودشو میزنه میدونه از وقتی این مشکلات پیش اومده چقدر حال من بدتر شده ولی میگه تو همیشه همینجوری بودی اصلا دیگه حوصله بحث باهاش رو ندارم اصلا حوصله حرف زدن رو ندارم نمیدونه چ زجری کشیدم این سالها حال دلمو نمیدونه
من ک هر کاری تونستم براشون کردم ولی کافیه یه کاری ک میخان رو انجام ندم دیگه انگار هیچ کاری نکردم منم دلم میخاد از این خونه برم ولی نمیزارن
دلم میخاد جایی باشم ک هیشکی کاری باهام نداشته باشه فقط خودم باشم و خودم
میخام از این آدما دور باشم
من اصلا تحمل این زندگی رو ندارم تحمل خانوادم رو ندارم کاش هیچ کاری باهام نداشتن منم هیچ کاری باهاشون ندارم
با روانشناس هم صحبت کردم میگه باید پذیرش داشته باشی منم نمیتونم این شرایط رو بپذیرم
به عشق امام زمانم
26 شهریور 1403 ساعت 22:45سلام
قدر خانواده و پدر و مادر را وقتی میفهمه آدم که اونا دیگه کنارش نباشن
حواستون باشه
بنت المهدی
25 شهریور 1403 ساعت 22:21ببینید چی نوشته بودم امشب ولی ارسالش نکردم نخواستم کسی ناراحت بشه
دیگه از زندگی ناامیدم کسیو ندارم باهاش حرف بزنم انقد سرم درد میکنه ک دارم میمیرم حتی مامانم حالمو نمیفهمه قلبم خیلی درد میکنه خسته ام دلم نمیخاد دیگه زنده باشم حوصله هیچی دیگه ندارم دلم میخاد بمیرم کاش بخوابم دیگه بیدار نشم من هیچی دیگه از زندگی نمیخام 😭💔
حتی حوصله گریه هم دیگه ندارم
خدایا من دیگه نمیخام این زندگی رو اگه هنوز یه ذره منو دوس داری منو ببر پیش خودت
چن ساعت پیش حالم خیلی بد بود از همه چیز خسته شدم حرفاتون رو الان خوندم من چیز زیادی از زندگی نمیخاستم مثل همین چیزایی ک گفتین هم راضی بودم ولی همینم ندارم فقط مشکلاتی دارم ک انگار قرار نیس هیچوقت حل بشه زندگیم روز ب روز سخت تر میشه از اون طرفم تحمل من کمتر میشه میدونم مشکلات برا رشدمونه ولی تا چ حد؟ اینجوری ک اصلا معنای زندگی رو نمیفهمم
درد زیاده منم دلم دیگه طاقت نداره 😭دلم خیلی گرفته ..😭💔
به سوی هدف
26 شهریور 1403 ساعت 11:24سلام
درسته خیلی سخته اما گاهی درمان درد ها نادیده گرفتنه ، بالاخره تمام میشه هر سختی ای ، تا حالا کدوم یک از سختی زندگیتون ابدی بوده ؟ مگه اینطور نیست که همشون یه روزی تمام شدن ، فقط باید صبر داشت .
لازم نیست که مادر یا دیگر اعضای خانواده حتماً حال شما رو درک کنن ، همین که درد دل کنید و چیزایی که تو دلتونه بریزید بیرون سبک میشید ، بنابراین حتماً اینکار رو بکنید .
چیزی که من فهمیدم اینکه احتمال زیاد شما درونگرا هستید و البته همین براتون مشکل ایجاد کرده در ارتباط با بقیه ، خب انسان نیاز داره حرف بزنه و با دیگران در تعامل باشه ، ممکنه مقداری هم کمرو باشید برای همین پیشنهاد میکنم به روانشناس مراجعه کنید و در کنارش خودتون هم سعی کنید تغییر کنید ، به خدا و اهل بیت علیهمالسلام توسل داشته باشید و ازشون کمک بخواید.
اول از همه این طرز فکر شما که مشکلات قرار نیست حل بشه باید تغییر کنه قبل از این هم گفتم آیا شما مشکلی یا سختی ای میشناسید که همیشگی باشه حالا اگه چیزی هم باشه که حل نشده باشه تا حالا احتمالا مشکل از شماست پس باید خودتون دست به کار شید
ببینید حتی خود من که دارم به شما اینا رو میگم مشکلات خودم رو دارم ، همه دنیا هم همینطورن ، پس نیاز نیست بخاطرش غصه بخورید.
یه حدیث از معصوم علیه السلام داریم که می فرمایند: هنگامی که سختی به اوج خود رسد نزدیک ترین زمان به گشایش یا اجابت دعا است ، پس ناامید نباشید.
اگه راهکار ها رو انجام بدید فکر نکنم دیگه تحمل کردن سخت باشه ، در ضمن حتماً به روانشناس مراجعه کنید تا مشکل انزوا و احتمالا درونگرایی و کمرویی از ریشه حل و یا حداقل کنترل بشه در غیر این صورت ممکنه وضعیت ادامه داشته باشه و بدتر بشه.
موفق باشید