همفکری بانوان

۵ماهه درگیرم شدید شده عصبیم انگار خدا بندشو میاره زجربکشه بعدم فراموشش کنه 

آینه رسم دنیا ش

ای کاش هیچ وقت اینکا رو نمی‌کردم وگرنه منم برااهدافم  و رویاهام تلاش می‌کردم 

ولی تقدیرم اینجوری شد😓😓😓

به منتظر 

آبجیی امروز یه اتفاق بدی افتاد🥺بیرون وایساده بودم منتظر دوستم تایم ظهر بود کسی نبود یه آقایی یهو اومد جلوم وایساد تو دستشم سیگار بهم گفت اون آبی رو که تو کیفت داری رو بده بخورم برگردونم منم خب ترسیدم یجوری بود گفتم اونجا دکه هست از اونجا بخرید گفت پول ندارم منم فاصله گرفتم یعنی ندادم‌...از ظهر عذاب وجدان گرفتم شدید میگم به من چه  هرشکلی بود کاش میدادم بهش پسش نمیگرفتم نمیدونم یاد امام حسین افتادم ‌‌... شانس منو میبینی اون لحظه خب انتظار نداشتم هول شدم💔😔

دوستان بعد ترک آثارش از بین میره؟من با همسرم نمیتوانم رابطه برقرار کنم شرطی شدم

رفتم دکتر.

موندم به خواستگار چی بگم. 

سلام

بچه ها من فردا دارم میرم روانپزشک اولین جلسه ی روانپزشک جدیدمه لطفاً برام دعا بفرستید که خوب پیش بره و از نتیجه دل آروم باشم، روانپزشک قبلی یه بیماری هایی می گفت که احساس می کنم اگر اسمشون روم باشه برای ازدواج به مشکل بر می خورم ( کی بین چند تا دختر اونی رو انتخاب می کنه که دکترش گفته طیفی از شیزوفرنی داره؟ ) اما میخوام باز بختمو امتحان کنم و دکتر جدید ببینم چی میگه چون خودم اصلا احساس بیماری خاص و شدیدی ندارم. به قول آقای پناهیان الا لعنة الله على القوم الظالمين از جمله دکترهای بی دقت و بی وجدان. 

Mahya sadat

سلام

من حس میکنم باید یک کاری بکنم قبل از اینکه دوباره دمغ و ناراحت و افسرده بشم .ولی نمی‌دونم چرا کاری رو شروع نمیکنم البته شاید دقیق نمی‌دونم چه کاری را اصلا باید انجام بدم.من بعد از کنکور و منتظر نتایج به سر میبرم .استراحت و تفریحی نداشتم و خستگی و پریشونی انگار تو وجودم هست .تو خونه هستی انگار خیلی راحت میتونی افسرده شی کاری هم نداری بدتره کتاب میخونم ولی لذت نمی‌برم .انگار از هیچ چیزی لذت نمی‌برم.نمیدونم چی اسمش رو میشه گذاشت یک ویژگی که خودت را دست کم میگیری هم دارم هی به خودت میگی چی کار کردی ؟ خسته ای حالا انگار چی کار کردی ؟ یا موفقیت های قبلی آن را نادید میگیری تحقیر می‌کنی .فکر کنم این از کودکی تو وجودم شکل گرفته .من کلاس های رانندگی رو گذروندم و فقط امتحان شهری مونده فقط .ولی کسی رو ندارم باهاش برم تمرین یعنی خانواده (مامان بابا)هستند ولی اوف .رو مخ آدم هستند .ماشین رو داغون کرده خودش.پژو اصلا تو دستم نیست کلاژش رو باید ۸۰ درصد بیاری بالا انگار ماشین تحت کنترل ات نیست (این رو فقط من نمیگم خواهرم هم همین نظر رو داره )اخلاق و رفتار زیبایی هم دارند 😫😥فاصله افتاد بین کلاس و امتحان به خاطر کنکور (دی کلاس میرفتم ).دوست داشتم تموم کنم قبل ماه صفر خوب بود تموم میشد ذهن آدم باز میشد .نمی‌دونم چی کار کنم ؟



حس میکنم بیرون رفتن ارتباط گرفتن برام سخت شده مثلاً سختمه برم بیرون .مثلاً پیاده روی.یا برم بانک حساب باز کنم هنوز نرفتم چون نمی‌دونم امضام چی باشه .چجوری امضا طراحی کنم؟ .فکر کنم به خاطر تو خونه موندن زیاده برای کنکور میخوندم و بیرون نمی‌رفتم .قبل اش هم که کرونا بود خونه نشین شده بودیم .ولی فکر کنم یک ویژگی دیگه ای که دارم اینکه شاید خیلی فکر میکنم و این کار را برام سخت می‌کنه .بیش از حد فکر میکنم .شاید به همه چی فکر میکنم .

دوست دارم یک کاری انجام بدم ولی نمی دونم چی کار؟سرگرمی داشته باشم استراحت کنم .ولی چیزی پیدا نمیکنم انگار تو یک چرخه باطل افتادی. همچنین دوست دارم مستقل شم .برای خودم پول دربیارم اما چه جوری ؟

دوست و رفیقی هم ندارم اون هم به خاطر اینکه مدرسه غیر حضوری رفتم و مدیر مدرسه هم گفته بود کسی نباید بفهمه مجبور بودم ارتباطمون رو قطع کنم.البته دوستی های قوی نساخته بودم چون خواهرم تو همون مدرسه بود به اون سر میزدم و ساختمون شون جدا از ما بود برام جالب بود و هرکسی نمی‌توانست بره ولی من میرفتم و اینکه چون کنکور داشت و فشار زیادی روش بود میرفتم بهش سر میزدم ارتباط هام با بقیه سست شده بود .

یک مشکل دیگه هم اینکه آدم هی برمیگرده تو گذشته و شاید غر بزنه و غصه بخوره و چرا چرا هایی داشته باشه که جوابی نداره .انگار گذشته برات حل نشده. با گذشته باید چی کار کرد ؟

یک مشکل دیگه هم که دارم اینکه خدا و امام ها الان دقیق چی کار میکنند وقتی ازشون کمک می‌خوایم چی کار میکنند چه جور و چه نوع کمکی میکنند ؟ چون ۲سال کنکور دادم و آنچه میخواستم نشد .نگاه می‌کنی به سال های گذشته ات میبینی دستاوردی نداشتی با اینکه رتبه ات بد نبوده ولی تو هدف والاتری داشتی یا اینکه سال های گذشته ات عجیب سخت گذشته و ردپایی از خدا و کسایی که صداشون زدی پیدا نمیکنی عجیب روحیه ات میبازی میگی نکنه اصلا خدا کاری نمیکنه و فقط نگاه می‌کنه و تویی که باید خودت زندگی ات را بسازی.خودتی و خودت. خودت کردی خوب باشه یا بد .خدا چه جور دعاهایی رو برآورده می‌کنه ؟از چه نوعی ؟مثلا ازدواج و بچه چه نوعی خدا چه جور دعاهایی رو براتون برآورده کرده ؟انگار دیگه نمی‌خوام تئوری بفهمم یا حدس و گمان باشه می‌خوام بچشم می‌خوام لمس کنم می‌خوام مدرک داشته باشم .برام دعا کنید بچشم دست خدا رو کمک خدا رو نگاه خدا رو.

نمی‌دونستم این جا باید بنویسم یا اونور برای بانوان ؟ولی چون اونور حس کردم تاریکه و غمگینه اومدم اینور نوشتم امیدوارم مشکلی نداشته باشه .شاید هم به این دلیل دو قسمت شده که اگه میخوای با آقایون مشورت کنی این ور با خانوم ها اونور ؟🤔 به هر حال نمی‌دونم تازه اومدم.دوست دارم نظرات و پیشنهاد هاتون رو بخونم عاقبت به خیر بشید .

سلام

این روزا خیلی حالم بده

۱۳۰ روزه از یه گناهی پاکم

و حدود سه ماه از خ ا

اما ناامید شدم

۵ روزه نمازامو نخوندم.واقعا حال خوشی ندارم😭😭😭اصلا حال روحیم خوب نیس.واقعا داغونم نمیدونم چه غلطی بکنم.حس میکنم تنها راهش روانپزشک و قرص اعصابه

دیکه راهای دیگه جواب نمیدن

دعا کنین برام😔😔

سلاااام دخترا

امیدوارم حالتون خوب باشه

یه شبهه دارم انگار وسواس فکری طوره

یه متن میفرستم یه داستانه 

میخوام کمکم کنین 

من با خوندن چنین متن هایی حس می کنم راه جبران الهی بسته است

مثلا طبق این متن اگه بخوایم پیش بریم،

ما که خ.ا کردیم هم دیگه نباید تو اتاقامون نماز یا درس بخونیم و تاثیر نداره! 

چه کنیم؟ 

دلم بی قراره

میخوام برم در مورد این مدل وسواس فکری ها با یه دکتر جدید صحبت کنم

حالا متنش: 

حجت الاسلام سید احمد فاطمی نقل میکنند:

  در اوایل طلبگی ام، روزی مرحوم علامه طباطبایی (ره) به حجره ام تشریف آوردند و فرمودند: پیداست که در این جا غیبت شده است!

گفتم: بله پیش از آمدن شما، چند نفر که درسشان از من بالاتر بود، این جا بودند و کسی را غیبت کردند.

علامه فرمود: باید میگفتی از این جا بروند، این حجره دیگر برای درس خواندن مناسب نیست؛ اتاق خود را عوض کن.

مهر افروخته، ص۹۵

https://naginearsh.kowsarblog.ir/

کاربرا همین اول بگم چیز عمومی ننوشتم ،پس اگ یه درصد جو منفی منتقل میکنه،خواهشمندم نخونید...

بیشتر درد و دله و فکرای پوچ تو مخم ک نیاز دارم یجا بگم،

البته شاید ادمینا م اذیت کردم این چن روز نمیدونم 

یسوال ،

قبلن م پرسیدم ک چطوری تو دوره پریودی با اون حجم از نوسانات خلقی، 

تازه اونم من ب طور کامل ارتباطم با خدا قطع میشه، بعدش دوباره سخت بازسازی میشه ،چیکار کنم...

الان یچیز عجیب بپرسم،نمیشه نشسته نماز بخونم:/،قرآن میشه خوند ولی همون حس نمازو نمیده،

و اینک فک کنم شرطی شدم ب نماز،نمیخونم نمیتونم کار دیگ ای کنم،مدام میخوابم🤦‍♀️باز 

شایدم همش بهانه ست،

امروز راستش خیلی اذیت و وسوسه شدم، نه برای خ.ا، برای یه گناه دیگ ک احتمالا منو برمیگردوند ب خ.ا،

و امروز تمام سعی م این بود با یکی حرف مجازی حرف بزنم ک آروم شم ،اصن یجورایی کور شدم ،ب هر قیمتی فقط میخواستم حرف بزنم،

ک البته نزدم...

😅نزدیک شدن به یه آدم برای انتقام ب قیمت اسیب خودم ،تموم میشه، امشب تولدشه، و نمیتونم از سرم بیرون کنم،

دلم میخاد برم جلوش وایستم بگم ،ازم عذرخواهی کن ک دیگ اذیتت نکنم ، ب خاطر کارایی ک کردی بگو ببخشید، فقط میخوام بشنوم ک رها کنم،

ولش کن،خودش ناارومه ،زجر میکشه ،منو چ ک بیشترش کنم،

ولی در کل ناراحتم،

و بازم ب نظرم ناراحتی م طبیعیه، قرار نیست هر روز زندگیم شاد باشم،

باید یه ناراحتی باشه ک محرکی بشه واس حرکت ب سمت شادی،مگ نه؟

گریه کردن مشکلی نداره،افتادن ،شکستن مشکلی نداره،

اونی ک مشکله پا نشدنه،

اگ داری مقاومت میکنی ک دو روز بعد بیفتی و ناراحتی تو بروز بدی،همین الان اشک بریز، زجه بزن،

ولی فردا حق نداری ب اینکار ادامه بدی، فردا پا میشی ،حله؟

خدایا ینی باید هر ادمیو ببخشم تا از ذهنم پاک شه،

یا نفرت و نبخشیدنم مدام مرورش کنه تو مخم؟چیکار کنم خدایا، ن راضی م کسی زجر بکشه ،هم از طرفی خودم میخام زجر بدم؟؟مگ میشه 

فقط میخوام بفهمن اشتباهه، چرا انقد دلم میخاد متوجه ش کنم اشتباه کرده تا آدمی مث اون ، تو رو بپذیره،

ک چی؟خداپرست شه؟!

خیلی زجر اوره برام ک چقد راحت ینفر تونست منو کافر کنه و من نتونستم اندکی اونو ب چیزی ک اعتقاد داشتم بکشونم، چرا همش سکوت کردم،طوری ک انگار پذیرفتم...

فک کنم تو این مورد بیشتر از خودم عصبیم،ولش کن،

ولش کن،

رها ش کن، بشینو تماشا کن دفن شدن همچین افکاری رو،

و دستتو ب سمت گذشته دراز نکن،وگرنه تو رو با خودش دفن میکنه...

پرش فکری، بزن،لطفا، این شبا راحته،میتونی

،تو جمع باش ،مخصوصا واس حفظ روحیه،

سعی کن تو جمع خانواده باشی ک زیاد نری تو فکر...

لایق این نیستی اندکی هم خودتو ب خاطر کسایی ک متوجه ظلمشون نشدن،عذاب بدی...

یچیز دیگم بگم،دلم یکمی گرفته بازم، بین آدما حس تنهایی بدی گرفتم،

دوستم یطوری خشک شده ،ک واقعا حوصله شو ندارم بپرسم دلیل ش چیه،واقعا حوصله ندارم پی بگیرم ک دوباره باهام گرم شه...(البته من گاها ،بدون اینک چیزی بگم یطورایی غیب میشم،خوشم نمیاد کسی بفهمه ناراحتم ،شده بخندم ک جلو اشکمو بگیره اینکارو کردم ک اشک تو چشام نریزه و بقیه نفهمن ناراحتم،حتی تو مواقعی ک ناراحتی م واقعا از نظر بقیه م یچیز طبیعی بوده....اینجوری بودم)

و دوم  از دوماه پیش دلم واس عمه هام تنگ شده بود خیلی عجیب،بعد همین چن هقته پیش ک جر و بحث شد،

دلم واقعا ازشون گرف،واقعا این جمله حقه ک از کسی جز خودت انتظار چیزی نداشته باش...

چقد خستم ازینکه ب آدمایی تکیه کردم ک ناخواسته پشتمو خالی کردن،

و جز ب خاطر  اعتماد خودم نبوده ک با ملاج خوردم زمین...

خدایا آرومم کن،مسکن م تویی،چیزی ک باید بهش شرطی بشم تویی،ن وسیله نزدیکی ب تو،

خدایا تاریکی رو در من خفه کن،و ببخش بر گناهانی ک امروز کردم،نزار دوباره تکرارشون کنمو عادت شن...

منو واس خودم نگهدار،نزار خودمو از دست بدم،

نزار  خودمو صرف آدمای نا لایق کنم ک منو از خودم میدزدن و هیچ جوابی در قبال پس دادن خودم ب خودم ،ندارن...

خدایا حالم خوب میشه نه؟پایان خوبه نه؟میدونم هست،با تو هست،فقط قول بده ،دیگ ب دلم ازون مهرا نزنی،ک نبینمت،خیلی خیلی درد داشت ک هیچی حس نمیکردم،قول؟دیگ نزار باهات لج کنم،شده منو زوری نگه داری،فلج م کنی ،کنار خودت نگه دار،

دیگ نمیخوام، اونارو نمیخوام،هیچی جز خودت نمیخوام،باشه؟

تا آلان خیلی ترسو بودم، همش چشامو بستمو دستمو سمتت دراز کردمو ،دور خودم چرخیدم،

الانم ک دستمو گرفتی چشام نیمه بازه، و انقد ترسیدم ک اشکام همونقدرم ک میدان دیدمه رو دارن کور میکنن،

ولی خدایا اون نور امیدی ک گذاشتی تو قلبم، نجوا میکنه تو گوشم ک: بنده م،اشکاتو پاک کن،چشاتو وا کن ،و منظره ای ک داری اوج میگیری رو از دست نده،

من کنارتم و تو جق نداری از چیزی جز من بترسی،

گرم شدم ب گرمای محبتت 

ذوب شدم ب سودای عشقت

ولی هیچوقت نزار برم سمت گناهی ک پایانش گرمای جهنمو میاره ،نه گرمای محبتت،

رهامون نکن و اراده گناه نکردن رو بهمون عطا کن لطفا:)

همه مارو از همه نظر سالمو پاک نگاهدار و در راه خودت ثابت قدمو استوار،

آرامش نسبی و یاد خودت رو در خونه همه مسلمین زنده نگاه دار و دعاهای ب صلاحمون رو مستجاب کن ای مهربان ترین مهربانان،

امین یا رب العالمین

یه چیز خنده دار و یه اعتراف،

یه چیزی در من عوض شده،همون نگاهه...

مثلن یه موردش من تموم تلاشم این بود ک چطور تا آخر عمر ازدواج نکنم،و حتی بعضی مواقع از خشم این موضوع ک مجبورم ،ب سمت خ.ا میرفتم،گاها شده بود بهانه م واس این عمل زشت ،چرا؟چون میخواستم از عمد قوه جنسی مو نابود کنم ،و تقریبا هیچ حسی نداشته باشم😑، البته نمیدونم تا چ حد روم تاثیر گذاشت و آسیب زدم...

ولی الان، دارم فک میکنم ازدواج بعد رسیدن ب کارام جز اولویتام باشه ،تلاشم رو این باشه ک چطوری ازدواجم آسون بشه، و 😐🥲خیلی واسممم عجیب و غریبه ک برای اولین ب خدام گفتم،خدایا ازدواجمو آسون کن و فردی رو در راهم قراره بده ک بتونم بهش تکیه کنمو همو بسازیم و...

😂بم نخندین،اصن حس عجیب غریبی بود، جز اولین هام بوده🌚

من همش فک میکردم هیچکس قرار نیست شرط و شروطای منو بپذیره ،الانم خبری نیستا،(برمیگرده ب همون نگاه مثبته)ولی الان میگم من ک هنوز اصن اقدامی نکردم ک همچین تصمیمی گرفتم ...

واسم جالبه ک همچین چیزی شادم میکنه، و خدای بالاسرم چقد ماهره ک با هرچیزی شاد م میکنه🥲

همین

به منتظر،ممنونم،اره جان خوبم،شکرش:)مرسی از پیشنهادت،

راستش ب جای مجازی کانال تلویزیون عوض کردن رو ترجیح میدم،معلی و هیئتای کریمی و... قشنگن..

به مهدیا۱۹۹۶،

اگ اشتباه نکنم،سلام آبجی و ادمینِ نو، اولا ادمینیت مبارک :]🤍✨️ و مرسی از انرژیت...

به Unknown

مچکر از امیدتون درباره حالم،و ممنون از هدیه تون🥲🙏خیلی ارزشمنده ،مخصوصا اینک قبل درخواستم بوده🙏✨️🖤انشا...ه اجابت همه خواسته ها و دعاهای خوب و به صلاحمون🤲

خدا  نگهدارِ   و حافظِ  همگی🌱

و دمِ همگیتون گرم تر از همیشه ک پشتم اول ب خودش بعد به شماها گرمه🙏✨️هم نوع خودمین،هم میفهمینم،هم خانوادمین، خانواده پاکیم🙂

الهی به حق این شبا ،از کوچیک و بزرگ،از نادم و پشیمان ،خدایا هیچکی تو این مسیر ناامید نشه،خدایا عاقبت بخیری مونو به خودت وصل کن،خدایا پاکی هممونو ابدی کن، فقط واس اینک حق بندگی رو🤏 انقدری بتونیم بجا بیاریم، بازم نیازمند و محتاجتیم:]کمکمون کن لطفا،خدایا حال دلمو خوب کردن،تو غم هاشون ویژه دستشونو بگیر و هوای دلشونو داشته باش🙂و شکرت 

آمین یا نورالعالمین،ای رب العالمین💫

به یا صاحب الزمان با قلب سفید🧑‍🦯

سلام‌ امیدوارم حالت عالی باشه فقط خواستم بگم که من ثواب یکی از روضه هامو چندروز پیش باهات تقسیم کردم همینکه ناراحتی به قول خورشید شب خودش خیلی می ارزه🖤

همین دیگه خدا حافظ و نگهدارت باشه🧑‍🦯

ب خورشید شب

به روی چشم و مچکر  از کامنتت ،امیدوار تر شدم🌚🌱🤍

یامهدی

به یاصاحب الزمان:

🥺قربونت..توهم برای ما دعا کن.درسته تا الان نتونستی بری هیئت ولی همینکه دلت اما حسینی باشه حله=)

فک کنم سر همگی شلوغه و فقط منم ک بیکارم تقریبن،

میرین هیئت ،واس مام دعا کنیدا،مث اینک قسمت من نیست:) 

اجرتون پراز گوهر معنوی:)

و زندگیتون سرشار از آرامش پایداری چون خدا،

از ته قلبم میخوام همه دخترا  ،محکم و استوار و خوشبخت بشین تو زندگیتون ،همش دست خودتونه،دست افکار و اعمال خودتونه:]✨️

یا مهدی علی مددنا 

و در پناه نور

خب سلام سلام،هیچی،میخواستم بپرسم،چطورین همگیتون؟؟

به مستانه ، شکر خب چ میتونم بگم جز شکر، خوابای خوبم هست مث خوابای بد،و این طبیعیه،همینکه توشون گیر نکنم طبیعیه،

خوابی ک راجع بهش گفتم ،مال خیلی قبله،۷ ،یا ۸ سال پیش حدودا:]🌚

من دلم میخواد مدام حرف بزنم

ولی مدام درسکوتم،

دلم میخاد ازین وضعیت بناله،ولی زبانم شکر میگه

دلم میخاد با یکی حرف بزنم و اون همش حرفامو گوش بده و از پرحرفی م دل آزرده نشه...

یکی ک بهم راهکار بده،

همش یکی!

و این یکی بزرگتر از آنی ست ک تصور میکنی 

الان ک اینارو نوشتم ،یادم اومد میتونم قرآن بخونم

پس یاعلی

سلام قشنگای من🌹امیدوارم حالتون خوب باشه.
بچه ها..شماها اطلاعی درمورد رشته های جامعه شناسی،اقتصاد و ادبیات دارید..؟درمورد بازار کارشون.
کسی بوده اطرافتون ازطریق این رشته ها سرکار رفته باشه؟
ممنون میشم کمکم کنید💚اینو تو بخش همدرسی ام گفتم،ولی اینجام‌ مطرح میکنم چون بعضی از بچه ها اونجا نیستن😅🤧🤣🌹

دارم یه نقاشی تقریبا ذهنی میکشم ک...

امیدوارم بتونم چیزیو ک تو خوابم دیدم ،رو ورق بیارم،

میخوام ببینم حتی نقوش ساکنی از اون خوابِ ب اون قشنگی دیدم روی بقیه م تاثیر داره ک اگر بتونم روی ورق بیارم،میتونه همون حس امید و نور رو در بقیه روشن کنه یا ن،ولی مطمئنم میتونه...اگ باورش کنی میشه ... 

خیلی واس خودم ارزشمنده ، یه خواب!احتمالا اسم اثر میشه یه خواب😂🌚

نقاشو اینا نیستما،همینطوری دارم میکشم،ولی میشم😂واس ثبت این اثر میشم...حتی در کنار شغل دیگ ای ک خواهم داشت میشم، 

دلم میخواد اون حسه رو منتقل کنم، دلم میخاد ب جای کلام با تصویر با مردم حرف بزنم ...

و نمیدونم چرا انقده ذوق دارم این نقاشی رو تموم کنم😂فعلن جزئیات واسم مهم نیس،منتقل کردن مفهومش مهمه،میخوام ببینم کسی میتونه بفهمه معنا و محتوای پشت ش چیه یا ن:]

نکته ای واس اینک چطور چیزی ک تو ذهنه رو روی ورق بیارم،داشتین ،بهم بگین ،ممنون میشم♡

از مدح و ستایش خدا،با مشاعره و شعر هم خیلی خوشم میاد،میتونید بهم معرفی کنید عزیزان؟

ممنون و درپناه نور،

یه چیز دیگه م ته دلم مونده، این آوای یا علی تو پایان کامنتا چ قشنگه، تابحال با صدا نخونده بودم،وقتی ک خوندم ،یه حس عجیب باحالی داشت‌‌..

پس🌚

یا علی

متشکرم از پاسخگویی تون ،و خسته نباشید خنکی بهتون:)♡

حس میکنم خیلی چیزا با عذرخواهی درست نمیشع، 

مثلن ذهنیتی ک از خودم تو ذهن بقیه می‌سازم...

مگ ن اینک عذرخواهی کردن یعنی یه اشتباهی رو تکرار نکنی؟

پس این مدام عذرخواهی کردنات چ فایده داره وقتی نخای رفتارتو تغییر بدی؟

واس همه مواردت میگم،اخلاق،اعتیاد های رفتاری،فکری و ذهنی ت...

ب فکر باش،ک آدم شی،اصلاح میکنم،ادمِ بزرگی شی

حوصله نیس واقعن...

حوصله هیچی جز خدا نیست ...هیچی یعنی هیچی،

اصن حوصله آدمیزاد ندارم،ولی وقتی میرم بیرون ،دلم میخاد ب عالمو آدم خیره شم و جوری نگاهشون کنم ک انگار آدم ندیده ام،همه چی واسم عجیب غریبه،

انگار دنیایی هست ک من چون امتحانش نکردم تصمیم گرفتم تو لاک خودم بمونمو اصن نرم طرفش،

ولی اتفاقا من فقط نیازمه سر از لاک امواج منفی م در بیارم تا ببینم چخبره...

ولی من همیشه ازون تایپ آدمایی بودم ک یجورایی خسیسه ،

از بچگیم تموم کارای خوب و خوشی ک میکردم تو تنهایی خودم بوده، کارایی ک از نظرم رویایی بوده ،

و انقدری محو کارام بودم ک سر بیرون اومدن از اتاقم ،دعوا داشتم،کارایی ک میگم خارج از محدوده استفاده نادرست تکنولوژی و... بوده،

واس همین همیشه تنهایی بد نیست،گاهی تنهایی باعث خودشناسی بیشتر ،درک بهتر و... میشه،

و خب باید بگم منی ک طعم تنهایی های قشنگمو کشیدم،نمیدونم چطوری باید سازگار شم ک با جمع هم همینطور باشم،گارد نگیرم و همون خوشی رو ک ب تنهایی برای خودم ب ارمغان میارم، ب بقیه هم منتقل کنم،

حقیقتا آدم تنبلی شدم،یا بودمو هستم،حوصله و انرژیم فعلن فقط تا حد خودم کار میکنه و واس انرژی بخشیدن و... ب بقیه کشش نداره،نمیدونم چرا...

و همینطور حسودم،حسود بودن هم خوبه هم بد،

مثلن حسودی خوب اونیه ک تو به شاگرد اول کلاستون انقده غبطه میخوری ک یکار درستی میکنی خودت شاگرد شی ،

یا همچین مواردی...شبیه نیروی محرکه و البته نیروی خطرناکیه ک باید حواست باشه کنترلش از دستت در نره!

اغلب صفات شخصیتی م ،جو منفی گرفتن،یعنی انگار جهت استفاده شون عوض شده،البته نه یهویی،در طی حدودا یسال...بر مدار انتظارم نیستم ک یه شبه و خود ب خودی بشم قبلیم و یا بهتر از اون.

حسادتم گاهی اوقات ب چیزای خیلی جزئیه،مثلن ب شادی بقیه..ولی الان ک میبینم میگم آخه آدم مومن ،مگ شادی رو میفروشن ک تو غصه داری ک چرا بقیه شادن تو ،تو خودتی؟

والا😂هرکار میکنی تصمیم خودته،پس چی میگی دیگ؟

چرا مثلن میای ب این حسودی میکنی ک چرا بقیه تو همچین شرایطی نیستن؟مگ بده؟هان مگ بده؟بده ک تو باتجربه تری؟هرچند از تجربه ای ک کسب کردی استفاده خاصی نمیکنی و در واقعیت اینه ک بده🥲

بیا گهگاهی ب خودتم فک کنم،همش ب واکنش بقیه ک ای وای اینکارو کنم چی میگن اونکارو کنم چی میشه نباش،حله؟

من‌ میگم تو وقتی خودت خوب نباشی چطور هدفت اینه ک خوبی رو از خودت ساطع  ،منتقل کنی و ب بقیه ببخشی؟

درسته همیشه منطقی بودن جواب نمیده،ولی گاهی م منطقی باشی بد نیست...

در تعادل باش خردسالکم☻️

چ خوب

و چالش های من با خدا 🥲🍃

بچه ها نظر شما در مورد حس خدا به ما وقتایی که نماز نمی خونیم چیه؟ واقعا تحبس الدعا میشیم؟ شده من برای حال خوب خیلی خیلی دعا کنم اما جواب نگیرم و توی اون حال بد و خراب هم واقعا نمیتونستم نماز بخونم یا بچگی میکردم اصلا دغدغه ام نبود و قبول نداشتم. یعنی خدا حال خوب رو به خاطر نماز نخوندن بهم نداد؟ خب باید سطحی از حال خوب رو میداشتم که نمازمم بخونم.

 کلا توقعات خدا از ما چیه چرا بین مایی که ناخودآگاه اطلاع از دین داریم و اونایی که اطلاع ندارن فرق گذاشته و توقع داره ازمون 🥲

من خیلی سخنرانی گوش کردم الان نسبت به همه شون بی حس و حساس شدم وقتی یک سخنران حرف میزنه وسواس فکری میگیرم. مثلا نماز خوب پناهیان رو خوندم. یکم از مباحث نماز شجاعی رو گوش دادم. فایده نداشت بعد یه مدت اون ذوق یا ترس یا هر چی می خوابید و بی نماز میشدم...

سلام به همگی

چقد اینجا پر شور شده حس زندگی و یه دورهمی واقعی میده دمتون گرم

اول میخواستم حلالیت بطلبم از ادمین عزیزی که باهاشون تو آخرین کامنتم یکم تند حرف زدم ❤️✉️

بعد هم اینکه یه مشورت

من به خاطر یه سری مشکل مثل وسواس فکری و فکرهای اشتباه میخوام برم روانپزشک یعنی یه روانپزشک میرفتم نفر اول ایران بود و میخوام جدید برم چون اون خیلی بیماریای عجیبی میگفت ( مثلا طیفی از شیزو و پارانویا ) و من حس میکردم حرفای منو نفهمیده. من پر ذوق کجا و این بیماریا کجا؟ 

حالا یه لیست بلند و مرتبی از ناراحتیام نوشتم برای دکتر جدید کاامل تعریف کنم. فقط من تو ۷ سالگی توسط یه نفر با مفاهیم اسمشو نبر آشنا شدم و بعد از کودکی تا الان فکرم به انواع مختلف خیلی درگیره انگار بلوغ زودرس داشتم و با اینکه تا مدتی اصن نمیدونستم جریان چیه و الانم که نیاز به ازدواج در حد بالا. مبتلا به این خ.ا هم که هستم گاه گاهی. 

نمیدونم الان به دکتر اینارو بگم یا حیا رو رعایت کنم و از خدا بخوام کمکم کنه؟ خجالتم میکشم خب. ولی چون میگن خ.ا رو روان و جسم تاثیر داره شاید گفتنش خوب باشه ولی رومم نمیشه راه دیگه ای نیس؟ 

از طرفی اگه نگم نکنه تو تشخیص و تجویز داروش اشتباه کنه؟ 

راستی من جدیدا به خدا و نماز و حجاب بی حس شدم. دلم میخواد مث بقیه ی دخترا لاک بزنم آرایش کنم دائم و شاد باشم نه اون شادی معنوی که غم توشه، یه شادی هیجانی. و کلا فکر دین آزارم میده افسرده ام میکنه میخوام اینم به دکتر بگم دکترم مومنه نظرشو بگه. 

حس می کنم تو تموم زندگیم فقط با تلقین مومن بودم. هیچوقت انتخاب و از ته دلم نبوده حتی معنوی ترین لحظاتش به ظاهر.

پیشاپیش مرسی از کمکاتون. 

🍃🍊🌱

خوشحالم برات امیدوارم بهترین ها برات اتفاق بیوفته 🥰😍

من دوره بینهایت شو رو تموم کردم😎😎قسمت نشد برم مشهد فکر کنم امام رضا باهام قهره🥲

دیگه اینکه آها یه مشکلی دارم خیلی تک بعدیم یعنی اگه شب قرار داشته باشم اون روز فکرم کلا درگیر قرارمه باورت نمیشه موقع امتحانا حتی موهامم یه شونه نمیزدم تو اتاق جنگ جهانی رخ داده بود منافات داشت با درس خوندم....

دیگه اینکه فکر نمیکردم چادری بودن انقدررر سخت باشه🥲کم آوردم راستش نگاهای مردم اینکه چه فکری در موردت میکنن.‌..هر چند جلوی خیلی از کارامو گرفته چون خجالت می‌کشم یکسری رفتارا رو با چادر انجام بدم و گاهیم نمیتونم جلو خودمو بگیرم 😅مثل اینکه تفکیک شدم🥲😆

به لحاظ پاکی هنوز اونقدرا زیاد نشده ولی خب شرایط خودمو و قبول کردم دارم تلاش میکنم....ورزش شروع کردم و جالب اینجاست بین اون جمع من بزرگترینشونم و بقیه بچه مدرسه ای خب گاها خجالت می‌کشم و حس حسودی و حسرت دارم🥲و مشکل اینکه ضعف عضلانی دارم کار گیره ولی اینم دارم ادامه میدم‌..درسم اینکه تصمیم دارم لیسانسمو تموم کنم و ارشد رشته ای که دوست دارم بدم و زبانم دارم شروع میکنم و بازم من پیشکسوت همشونم🤭🤣🤣معلم زبانا الان همسن منن هییی 💔 و اتفاق مهم تر اینکه باحجاب و چادری شدم😎😎😎😌(الان که دارم میخونم میبینم چقدر زیاد بوده پیشرفتم خودم متوجه نبودم 🤓 هشتگ خود بزرگ بین) دیگه چی بگم؟!دیگه اینکه هر چقدر جلوتر میرم و انگار دارم به موفقیت نزدیک میشم و اصل ماجرا رو میبینم ترسم بیشتر میشه یه بچه ای که خونه شو گم کرده منطقه امن خودشو گم کرده و می‌ترسه تو دنیای بزرگی زندگی کنه....و قدم بزرگتر بعدی که خیلی میترسم و نمیتونم شروع کنم رسیدن به وضعیت جسمی و یکسری شناخت در مورد خودم واقعا در مورد این یکی میترسم اینکه یه جای بدنم مشکل داشته باشه رو مقصرش خودمو میدونم و این درصورتی هست که اصن شاید ربطی به من نداشته باشه....

عهههههه راستیییی تو چه خبر کنکور دادی؟😍

از کجا بگم....انقد اتفاق جورواجور هست خودمم گنگم در حال حاضر از جهنم وارد برزخ شده و با کمی همت و تلاش به فضل خدا وارد بهشت میشویم🤣بپرس بگم من آماده ام

عرض سلام بعد از مدت ها🤭

منتظر..... دلم برات تنگ  شده بود اومدم حرف بزنیم از جهتی که دارم خودکشی میکنم کمتر بخوابم که تیر نخورم گفتم بیام صحبت کنیم حواسم پرت شه  مشغول شم...😇

به بنت الزهرا

خیلی ممنون 🥰💗،

راست میگید ،ولی خب من تو خواب شب مشکل ندارم،

مشکل اینه زیاد میخابیدم ،مخصوصا بعد از ظهر و صبح،ک اینطور شد،

لطف داری من ک کلی کتاب گرفتمو نخوندم ،ولی اگ کتابی تو جو حال و احوالاتمه، ممنون میشم اسمشو بگی:]

واو مرسی😂مهم مفهوم و اثرشه،نه شاعرش ✨️💖مرسی از هدیه ت...

سلام ،دقیقا ۲ ساعت بعد این پیام قبلیم،باز خوابیدم😂😂😂 و شکست خوردم😐😐😐خواب بدی بود، قاطی پاتی با خ.ا و بختک دیدم کلا قفل بودم ،بعدشم عین رباتا ذهنم از کنترلم در رفت و ...🤷‍♀️

خدایا به بزرگیت منو ببخش نه ب دیروز این همه گریه زاری ،نه ب الان ک میخندم تا تو هستی چ باکی؟🙂😂،من ک میخام درستش کنم و دیگ قرار نیست لااقل ازین یه حفره شکست بخورم!

خیلی پرروم ولی ایندفعه مطمئنا میتونم ،فهمیدم چیکار کنم ک بعد خواب هول نباشم تا هوشیار بشم کامل!

اولا ک راه های پیشگیرانه ش:اصن نباید زیاد بخابم،

لابد انرژی زیادی دارم ک مجبورم میکنه ب این عمل! و انرژی مو تخلیه میکنه،پس بجاش نباید ورزش رو از برنامه هفتگیم پاک کنم تا ب جای تخلیه انرژی ،بازسازی انرژی ذهنی و جسمی داشته باشم-

بعدی تو روزای پریودی ابدا ارتباط با خدا قطع نشه😅😂،نمیدونم چرا این مورد ب نظرم خیلی مهمه!چون من ب همین بهانه یه مدت ارتباطم قطع میشه و بعدش  تا بیام بجنبم برگردم ،میبینم سر خونه اولم!

راه های تو زمان تحریک بخصوص بعد خواب:

صورتتو آب بزن!حتمی برو تو جمع،اگ شد برو بیرون حتی اگ وقتت میره!(بهتر از گناه کردنو یروز کامل هدر دادن واس پشیمونیه)،بلافاصله نکات و دلایل پاکی رو ک نوشتی بخون !ک یادت بیاد و سریع تر هوشیار شی 🙂،

و درآخر  هزاران بار بت میگم باور کن،باور کن و بازم باور کن پاکی بی نهایت فقط با اراده ت و اراده ش،دست یافتنیه...

گول اینو بعد بیدار شدن نخور ک اون حس ولت نمیکنه!فقط مربوط ب همون تایم بوده و مطمئنم اگ فقط ۱۵ مین صبر میکردی ،اصن ب اون منجلاب کشیده نمیشدی ک فکرت و بعد عملت منحرف شه🤏 فقط ب این دلیل ک ذهنت قفل شده بود ک گیر کردی و راه فرار نداری!

ایندفعه میتونم:)راستش دیگ وقتشه بتونم😂🙂،

دیدم بله ،اگ شروع کنم بازم ،سال بعد ،میتونم با یه بمب انرژی ،یکسالگی مو قبل کنکور دومم ب خودم هدیه بدم😂...

(بحث کنکور دوم ، به بی حوصلگی و تلاش نکردن و ناامیدی  ربط نداره...الان هم عکس همه این موارد عمل میکنم ولی ازونجایی ک خیلی دیر استارت زدم ،دیرتر از بقیه میرسم<هرچند در مقایسه با خودم ،من از خودم پیشی گرفتم🐈‍⬛)😂

یانور

راستی یه شعر راجع ب نور😂گفتم ،اصنم از قافیه و ... سر در نمیارم ولی گفتم:

من   ز    خود   بیخود    شدم

                                      تو مرا باز ب خود هدیه نمودی

من ز   تو    نور    شدم 

                                      تو مرا باز ز نورت ،نور نمودی

من ز   تو معنا    شدم      

                                      تو مرا    راه     مُنوّر   نمودی

من ز  تو   ماه     شدم 

                                     تو مرا باز به آیین خودت نور فزون 

                                                       تخلص:"اوستاد  سآلی"

😂😂😂😂✨️✨️✨️آیم سو جوگیر(همینطوری یچی تو عرض چند دیقه سرهم کردم،البته چند روز پیش:])

همگی در پناه صبورترین 😁❣️

خدایا بخدا مسخره بازی نیست دیگ نزار انقدری بخابم 😑😂

باور کن دیگ نه استرسی دارم نه ناامیدم،

ولی چند روزه عین خمارام😐میشینم پا کتاب بعد ۲ ساعت!بخاطر خواب‌آلودگی از چشام اشک میاد😂🤦‍♀️یا انگار اکسیژن کم میشه ،ملاتونین زیاد میشه و بله کلی بهانه ک چرا دارم همچنان روزی بالای ۹h میخوابم،کمک کن تایم خوابمو درست کنم،زودتر بخابم،ک زودتر پاشم،نه اینک ازونورم دیر پاشم🤦‍♀️

😂شایدم بخاطر کولره،یا قطع کردن قهوه😐🤷‍♀️،یا نهایتا تنبل شدم،ولی میدونم ازین وضعیت راضی نیستم،پس...بازم تغییر

اصن من باید بکوبم یکی جدید بسازم از خودم😤😂

میدونم درست شدنیه،یه اراده ای بم بده این چیزای کوچیکو درست کنم ک کم کم زندگیم درست تر شه✨️☻️

امروز باز خراب کردم فردا امتحان دارم ولی خب دیگه آب از سرم گذشته....یه تست داده بودم چند ماه پیش بدون استثنا همه طرحرواره هارو داشتم گفتن چند تا جزوه و فیلم هست ولی نگرفتم من ولی دیگه نمیدونم باید از یه جا شروع کنم فردا که تموم شد وقت مشاوره میگیرم ولی هزینه هاشون زیاده شاید فقط یه جلسه بتونم صحبت کنم فعلا‌....

به منتظر 

میدونم حوصلت سر بردم و یه حرف تکراری میزنم همش ولی دست خودم نیست....ببین خب من الان دارم ترک میکنم خب؟!پس چرا هیچی مثل روز اولش نمیشه یجوریه انگار به اون لیوان شکسته چسب زدی شاید کار کنه ولی مثل اولش نیست خب چه فایده....این گذشته این فکر و خیال هیچ وقت دست از سرم برنمیداره من الان چجوری جبران کنم از کجا جبران کنم سلامتی برمیگرده؟ بی گناه بودنم چی؟روح زخم خوردم چی موهای ریختم صورتم آشفتم چجوری جبران کنم ؟!درسای مردودیم مشروطیم درست میشن؟!💔

به منتظر 

بیوگرافی میدی؟!🤣😅اخه من اصلا نمیشناسمت🥺

😂🤣🙌سلامی دگر،

به منتظر

دقیقا مشکلی نداره😂و لازم ب عذرخواهی نبود 😬🤦‍♀️ حدس زدم فکرت درگیره...

ایشااالاااا پرثمر باشه نتایج ت آبجی زیباتر از گل🙃✨️💗

تا بعد در پناه حق:]

و منی ک در چک کردن کامنتای دیروزم در بخش درخواست کمک،

پیام آبجی منتظرو در جواب ب خودم میخوندم😬😂حرفاش مثل همیشه درست و راست،

ولی میدونم عمدی نیستا😂😂😂ولی چبگم،خیلی جزئی نگرم یا حساس؟😂🤦‍♀️

واسم سوال شد حقیقتا آبجی حواست نبوده ،منو ،مخاطبِ شما قرار دادی در جملاتت، یا عمد...😂❤️‍🩹

درسته شما حرف بدی نیست، و سرشار از احترامه،

ولی یه احساس دوری  بود همرو ب صورت جمع ،جواب دادی😅✋️

و دست خودم نیست ک ازین چیزا با کسی ک باهاش احساس راحتی میکنم (بدون رخصتش)، ناراحت میشم(البتع اگ اظهار کنه عمدی بوده)

من ک میدونم 😅دلش صافه😂و این منم ک شرطی م به تایید اطرافیانم،همین دیگ،

نوشتم تا مغزم از قصه ساختن و کش دادنش تو مخم ،رهاشع😂😂😂😂

شوخی میکنم نصفه نیمه دلم خواست الکی گلایه کنم ک مخاطب م قرار ت بدم😂 عه

به منتظر

مرسی بابت حرفای قشنگت🥲🥰

یه چیز دیگه..‌‌

میشه یه جوری بهمم بفهمونی که چند سال آینده که در پیشه خیلی مهم تر از ۳ یا ۴ سال گذشته ای که از دست دادم هست...خودم هر چقدر میگم قلبم نمیفهمههه.....همش پشیمونی همش ابراز حسرت فکر و خیال خسته شدم 🥲

به منتظر

امروز احساس کردم یذره خانوادم دل سردن نسبت بهم...میدونی خب حق دارن خیلی زحمت کشیدن بخاطر من و من به جایی نرسیدم احساس ناامیدی بهم دست داد پوچی مهم نبودن علافی نمیدونم...ولی اونا خبر ندارن که چه اتفاقاتی واسم افتاده چه بلاهایی سرم اومده چه شبایی تا صبح گریه کردم و چه روزایی که قلبم تیر کشیده شایدم من زیادی جو میدم شایدم میتونستم و نکردم واقعا کاری از دستم برمیومد و کوتاهی کردم؟!ولی چجوری اخه من واسه زنده نگه داشتن خودم آدمی که در شرف مرگ بود دست و پا زدم همه تلاشمو کردم اون روزنه کوچیکی که بوده و نفس میکشیدم گرفته نشه و حفظش کنم حالا که زنده موندم تازه میخوام معنای زندگی و بفهمم یعنی نمیشه ؟! ینی چون قبلا نکردم قبلا نبودم دیگه نمیتونم باشم چرا وقتی از برنامه هام حرف میزنم از هدفام فکر میکنن شوخیه حتما میگن این از این حرفا زیاد میزنه دیکه حرفه فقط میگه فقط بخاطر اینکه سابقم خرابه:)