همفکری بانوان

حوصله نیس واقعن...

حوصله هیچی جز خدا نیست ...هیچی یعنی هیچی،

اصن حوصله آدمیزاد ندارم،ولی وقتی میرم بیرون ،دلم میخاد ب عالمو آدم خیره شم و جوری نگاهشون کنم ک انگار آدم ندیده ام،همه چی واسم عجیب غریبه،

انگار دنیایی هست ک من چون امتحانش نکردم تصمیم گرفتم تو لاک خودم بمونمو اصن نرم طرفش،

ولی اتفاقا من فقط نیازمه سر از لاک امواج منفی م در بیارم تا ببینم چخبره...

ولی من همیشه ازون تایپ آدمایی بودم ک یجورایی خسیسه ،

از بچگیم تموم کارای خوب و خوشی ک میکردم تو تنهایی خودم بوده، کارایی ک از نظرم رویایی بوده ،

و انقدری محو کارام بودم ک سر بیرون اومدن از اتاقم ،دعوا داشتم،کارایی ک میگم خارج از محدوده استفاده نادرست تکنولوژی و... بوده،

واس همین همیشه تنهایی بد نیست،گاهی تنهایی باعث خودشناسی بیشتر ،درک بهتر و... میشه،

و خب باید بگم منی ک طعم تنهایی های قشنگمو کشیدم،نمیدونم چطوری باید سازگار شم ک با جمع هم همینطور باشم،گارد نگیرم و همون خوشی رو ک ب تنهایی برای خودم ب ارمغان میارم، ب بقیه هم منتقل کنم،

حقیقتا آدم تنبلی شدم،یا بودمو هستم،حوصله و انرژیم فعلن فقط تا حد خودم کار میکنه و واس انرژی بخشیدن و... ب بقیه کشش نداره،نمیدونم چرا...

و همینطور حسودم،حسود بودن هم خوبه هم بد،

مثلن حسودی خوب اونیه ک تو به شاگرد اول کلاستون انقده غبطه میخوری ک یکار درستی میکنی خودت شاگرد شی ،

یا همچین مواردی...شبیه نیروی محرکه و البته نیروی خطرناکیه ک باید حواست باشه کنترلش از دستت در نره!

اغلب صفات شخصیتی م ،جو منفی گرفتن،یعنی انگار جهت استفاده شون عوض شده،البته نه یهویی،در طی حدودا یسال...بر مدار انتظارم نیستم ک یه شبه و خود ب خودی بشم قبلیم و یا بهتر از اون.

حسادتم گاهی اوقات ب چیزای خیلی جزئیه،مثلن ب شادی بقیه..ولی الان ک میبینم میگم آخه آدم مومن ،مگ شادی رو میفروشن ک تو غصه داری ک چرا بقیه شادن تو ،تو خودتی؟

والا😂هرکار میکنی تصمیم خودته،پس چی میگی دیگ؟

چرا مثلن میای ب این حسودی میکنی ک چرا بقیه تو همچین شرایطی نیستن؟مگ بده؟هان مگ بده؟بده ک تو باتجربه تری؟هرچند از تجربه ای ک کسب کردی استفاده خاصی نمیکنی و در واقعیت اینه ک بده🥲

بیا گهگاهی ب خودتم فک کنم،همش ب واکنش بقیه ک ای وای اینکارو کنم چی میگن اونکارو کنم چی میشه نباش،حله؟

من‌ میگم تو وقتی خودت خوب نباشی چطور هدفت اینه ک خوبی رو از خودت ساطع  ،منتقل کنی و ب بقیه ببخشی؟

درسته همیشه منطقی بودن جواب نمیده،ولی گاهی م منطقی باشی بد نیست...

در تعادل باش خردسالکم☻️

چ خوب

و چالش های من با خدا 🥲🍃

بچه ها نظر شما در مورد حس خدا به ما وقتایی که نماز نمی خونیم چیه؟ واقعا تحبس الدعا میشیم؟ شده من برای حال خوب خیلی خیلی دعا کنم اما جواب نگیرم و توی اون حال بد و خراب هم واقعا نمیتونستم نماز بخونم یا بچگی میکردم اصلا دغدغه ام نبود و قبول نداشتم. یعنی خدا حال خوب رو به خاطر نماز نخوندن بهم نداد؟ خب باید سطحی از حال خوب رو میداشتم که نمازمم بخونم.

 کلا توقعات خدا از ما چیه چرا بین مایی که ناخودآگاه اطلاع از دین داریم و اونایی که اطلاع ندارن فرق گذاشته و توقع داره ازمون 🥲

من خیلی سخنرانی گوش کردم الان نسبت به همه شون بی حس و حساس شدم وقتی یک سخنران حرف میزنه وسواس فکری میگیرم. مثلا نماز خوب پناهیان رو خوندم. یکم از مباحث نماز شجاعی رو گوش دادم. فایده نداشت بعد یه مدت اون ذوق یا ترس یا هر چی می خوابید و بی نماز میشدم...

سلام به همگی

چقد اینجا پر شور شده حس زندگی و یه دورهمی واقعی میده دمتون گرم

اول میخواستم حلالیت بطلبم از ادمین عزیزی که باهاشون تو آخرین کامنتم یکم تند حرف زدم ❤️✉️

بعد هم اینکه یه مشورت

من به خاطر یه سری مشکل مثل وسواس فکری و فکرهای اشتباه میخوام برم روانپزشک یعنی یه روانپزشک میرفتم نفر اول ایران بود و میخوام جدید برم چون اون خیلی بیماریای عجیبی میگفت ( مثلا طیفی از شیزو و پارانویا ) و من حس میکردم حرفای منو نفهمیده. من پر ذوق کجا و این بیماریا کجا؟ 

حالا یه لیست بلند و مرتبی از ناراحتیام نوشتم برای دکتر جدید کاامل تعریف کنم. فقط من تو ۷ سالگی توسط یه نفر با مفاهیم اسمشو نبر آشنا شدم و بعد از کودکی تا الان فکرم به انواع مختلف خیلی درگیره انگار بلوغ زودرس داشتم و با اینکه تا مدتی اصن نمیدونستم جریان چیه و الانم که نیاز به ازدواج در حد بالا. مبتلا به این خ.ا هم که هستم گاه گاهی. 

نمیدونم الان به دکتر اینارو بگم یا حیا رو رعایت کنم و از خدا بخوام کمکم کنه؟ خجالتم میکشم خب. ولی چون میگن خ.ا رو روان و جسم تاثیر داره شاید گفتنش خوب باشه ولی رومم نمیشه راه دیگه ای نیس؟ 

از طرفی اگه نگم نکنه تو تشخیص و تجویز داروش اشتباه کنه؟ 

راستی من جدیدا به خدا و نماز و حجاب بی حس شدم. دلم میخواد مث بقیه ی دخترا لاک بزنم آرایش کنم دائم و شاد باشم نه اون شادی معنوی که غم توشه، یه شادی هیجانی. و کلا فکر دین آزارم میده افسرده ام میکنه میخوام اینم به دکتر بگم دکترم مومنه نظرشو بگه. 

حس می کنم تو تموم زندگیم فقط با تلقین مومن بودم. هیچوقت انتخاب و از ته دلم نبوده حتی معنوی ترین لحظاتش به ظاهر.

پیشاپیش مرسی از کمکاتون. 

🍃🍊🌱

خوشحالم برات امیدوارم بهترین ها برات اتفاق بیوفته 🥰😍

من دوره بینهایت شو رو تموم کردم😎😎قسمت نشد برم مشهد فکر کنم امام رضا باهام قهره🥲

دیگه اینکه آها یه مشکلی دارم خیلی تک بعدیم یعنی اگه شب قرار داشته باشم اون روز فکرم کلا درگیر قرارمه باورت نمیشه موقع امتحانا حتی موهامم یه شونه نمیزدم تو اتاق جنگ جهانی رخ داده بود منافات داشت با درس خوندم....

دیگه اینکه فکر نمیکردم چادری بودن انقدررر سخت باشه🥲کم آوردم راستش نگاهای مردم اینکه چه فکری در موردت میکنن.‌..هر چند جلوی خیلی از کارامو گرفته چون خجالت می‌کشم یکسری رفتارا رو با چادر انجام بدم و گاهیم نمیتونم جلو خودمو بگیرم 😅مثل اینکه تفکیک شدم🥲😆

به لحاظ پاکی هنوز اونقدرا زیاد نشده ولی خب شرایط خودمو و قبول کردم دارم تلاش میکنم....ورزش شروع کردم و جالب اینجاست بین اون جمع من بزرگترینشونم و بقیه بچه مدرسه ای خب گاها خجالت می‌کشم و حس حسودی و حسرت دارم🥲و مشکل اینکه ضعف عضلانی دارم کار گیره ولی اینم دارم ادامه میدم‌..درسم اینکه تصمیم دارم لیسانسمو تموم کنم و ارشد رشته ای که دوست دارم بدم و زبانم دارم شروع میکنم و بازم من پیشکسوت همشونم🤭🤣🤣معلم زبانا الان همسن منن هییی 💔 و اتفاق مهم تر اینکه باحجاب و چادری شدم😎😎😎😌(الان که دارم میخونم میبینم چقدر زیاد بوده پیشرفتم خودم متوجه نبودم 🤓 هشتگ خود بزرگ بین) دیگه چی بگم؟!دیگه اینکه هر چقدر جلوتر میرم و انگار دارم به موفقیت نزدیک میشم و اصل ماجرا رو میبینم ترسم بیشتر میشه یه بچه ای که خونه شو گم کرده منطقه امن خودشو گم کرده و می‌ترسه تو دنیای بزرگی زندگی کنه....و قدم بزرگتر بعدی که خیلی میترسم و نمیتونم شروع کنم رسیدن به وضعیت جسمی و یکسری شناخت در مورد خودم واقعا در مورد این یکی میترسم اینکه یه جای بدنم مشکل داشته باشه رو مقصرش خودمو میدونم و این درصورتی هست که اصن شاید ربطی به من نداشته باشه....

عهههههه راستیییی تو چه خبر کنکور دادی؟😍

از کجا بگم....انقد اتفاق جورواجور هست خودمم گنگم در حال حاضر از جهنم وارد برزخ شده و با کمی همت و تلاش به فضل خدا وارد بهشت میشویم🤣بپرس بگم من آماده ام

عرض سلام بعد از مدت ها🤭

منتظر..... دلم برات تنگ  شده بود اومدم حرف بزنیم از جهتی که دارم خودکشی میکنم کمتر بخوابم که تیر نخورم گفتم بیام صحبت کنیم حواسم پرت شه  مشغول شم...😇

به بنت الزهرا

خیلی ممنون 🥰💗،

راست میگید ،ولی خب من تو خواب شب مشکل ندارم،

مشکل اینه زیاد میخابیدم ،مخصوصا بعد از ظهر و صبح،ک اینطور شد،

لطف داری من ک کلی کتاب گرفتمو نخوندم ،ولی اگ کتابی تو جو حال و احوالاتمه، ممنون میشم اسمشو بگی:]

واو مرسی😂مهم مفهوم و اثرشه،نه شاعرش ✨️💖مرسی از هدیه ت...

سلام ،دقیقا ۲ ساعت بعد این پیام قبلیم،باز خوابیدم😂😂😂 و شکست خوردم😐😐😐خواب بدی بود، قاطی پاتی با خ.ا و بختک دیدم کلا قفل بودم ،بعدشم عین رباتا ذهنم از کنترلم در رفت و ...🤷‍♀️

خدایا به بزرگیت منو ببخش نه ب دیروز این همه گریه زاری ،نه ب الان ک میخندم تا تو هستی چ باکی؟🙂😂،من ک میخام درستش کنم و دیگ قرار نیست لااقل ازین یه حفره شکست بخورم!

خیلی پرروم ولی ایندفعه مطمئنا میتونم ،فهمیدم چیکار کنم ک بعد خواب هول نباشم تا هوشیار بشم کامل!

اولا ک راه های پیشگیرانه ش:اصن نباید زیاد بخابم،

لابد انرژی زیادی دارم ک مجبورم میکنه ب این عمل! و انرژی مو تخلیه میکنه،پس بجاش نباید ورزش رو از برنامه هفتگیم پاک کنم تا ب جای تخلیه انرژی ،بازسازی انرژی ذهنی و جسمی داشته باشم-

بعدی تو روزای پریودی ابدا ارتباط با خدا قطع نشه😅😂،نمیدونم چرا این مورد ب نظرم خیلی مهمه!چون من ب همین بهانه یه مدت ارتباطم قطع میشه و بعدش  تا بیام بجنبم برگردم ،میبینم سر خونه اولم!

راه های تو زمان تحریک بخصوص بعد خواب:

صورتتو آب بزن!حتمی برو تو جمع،اگ شد برو بیرون حتی اگ وقتت میره!(بهتر از گناه کردنو یروز کامل هدر دادن واس پشیمونیه)،بلافاصله نکات و دلایل پاکی رو ک نوشتی بخون !ک یادت بیاد و سریع تر هوشیار شی 🙂،

و درآخر  هزاران بار بت میگم باور کن،باور کن و بازم باور کن پاکی بی نهایت فقط با اراده ت و اراده ش،دست یافتنیه...

گول اینو بعد بیدار شدن نخور ک اون حس ولت نمیکنه!فقط مربوط ب همون تایم بوده و مطمئنم اگ فقط ۱۵ مین صبر میکردی ،اصن ب اون منجلاب کشیده نمیشدی ک فکرت و بعد عملت منحرف شه🤏 فقط ب این دلیل ک ذهنت قفل شده بود ک گیر کردی و راه فرار نداری!

ایندفعه میتونم:)راستش دیگ وقتشه بتونم😂🙂،

دیدم بله ،اگ شروع کنم بازم ،سال بعد ،میتونم با یه بمب انرژی ،یکسالگی مو قبل کنکور دومم ب خودم هدیه بدم😂...

(بحث کنکور دوم ، به بی حوصلگی و تلاش نکردن و ناامیدی  ربط نداره...الان هم عکس همه این موارد عمل میکنم ولی ازونجایی ک خیلی دیر استارت زدم ،دیرتر از بقیه میرسم<هرچند در مقایسه با خودم ،من از خودم پیشی گرفتم🐈‍⬛)😂

یانور

راستی یه شعر راجع ب نور😂گفتم ،اصنم از قافیه و ... سر در نمیارم ولی گفتم:

من   ز    خود   بیخود    شدم

                                      تو مرا باز ب خود هدیه نمودی

من ز   تو    نور    شدم 

                                      تو مرا باز ز نورت ،نور نمودی

من ز   تو معنا    شدم      

                                      تو مرا    راه     مُنوّر   نمودی

من ز  تو   ماه     شدم 

                                     تو مرا باز به آیین خودت نور فزون 

                                                       تخلص:"اوستاد  سآلی"

😂😂😂😂✨️✨️✨️آیم سو جوگیر(همینطوری یچی تو عرض چند دیقه سرهم کردم،البته چند روز پیش:])

همگی در پناه صبورترین 😁❣️

خدایا بخدا مسخره بازی نیست دیگ نزار انقدری بخابم 😑😂

باور کن دیگ نه استرسی دارم نه ناامیدم،

ولی چند روزه عین خمارام😐میشینم پا کتاب بعد ۲ ساعت!بخاطر خواب‌آلودگی از چشام اشک میاد😂🤦‍♀️یا انگار اکسیژن کم میشه ،ملاتونین زیاد میشه و بله کلی بهانه ک چرا دارم همچنان روزی بالای ۹h میخوابم،کمک کن تایم خوابمو درست کنم،زودتر بخابم،ک زودتر پاشم،نه اینک ازونورم دیر پاشم🤦‍♀️

😂شایدم بخاطر کولره،یا قطع کردن قهوه😐🤷‍♀️،یا نهایتا تنبل شدم،ولی میدونم ازین وضعیت راضی نیستم،پس...بازم تغییر

اصن من باید بکوبم یکی جدید بسازم از خودم😤😂

میدونم درست شدنیه،یه اراده ای بم بده این چیزای کوچیکو درست کنم ک کم کم زندگیم درست تر شه✨️☻️

امروز باز خراب کردم فردا امتحان دارم ولی خب دیگه آب از سرم گذشته....یه تست داده بودم چند ماه پیش بدون استثنا همه طرحرواره هارو داشتم گفتن چند تا جزوه و فیلم هست ولی نگرفتم من ولی دیگه نمیدونم باید از یه جا شروع کنم فردا که تموم شد وقت مشاوره میگیرم ولی هزینه هاشون زیاده شاید فقط یه جلسه بتونم صحبت کنم فعلا‌....

به منتظر 

میدونم حوصلت سر بردم و یه حرف تکراری میزنم همش ولی دست خودم نیست....ببین خب من الان دارم ترک میکنم خب؟!پس چرا هیچی مثل روز اولش نمیشه یجوریه انگار به اون لیوان شکسته چسب زدی شاید کار کنه ولی مثل اولش نیست خب چه فایده....این گذشته این فکر و خیال هیچ وقت دست از سرم برنمیداره من الان چجوری جبران کنم از کجا جبران کنم سلامتی برمیگرده؟ بی گناه بودنم چی؟روح زخم خوردم چی موهای ریختم صورتم آشفتم چجوری جبران کنم ؟!درسای مردودیم مشروطیم درست میشن؟!💔

به منتظر 

بیوگرافی میدی؟!🤣😅اخه من اصلا نمیشناسمت🥺

😂🤣🙌سلامی دگر،

به منتظر

دقیقا مشکلی نداره😂و لازم ب عذرخواهی نبود 😬🤦‍♀️ حدس زدم فکرت درگیره...

ایشااالاااا پرثمر باشه نتایج ت آبجی زیباتر از گل🙃✨️💗

تا بعد در پناه حق:]

و منی ک در چک کردن کامنتای دیروزم در بخش درخواست کمک،

پیام آبجی منتظرو در جواب ب خودم میخوندم😬😂حرفاش مثل همیشه درست و راست،

ولی میدونم عمدی نیستا😂😂😂ولی چبگم،خیلی جزئی نگرم یا حساس؟😂🤦‍♀️

واسم سوال شد حقیقتا آبجی حواست نبوده ،منو ،مخاطبِ شما قرار دادی در جملاتت، یا عمد...😂❤️‍🩹

درسته شما حرف بدی نیست، و سرشار از احترامه،

ولی یه احساس دوری  بود همرو ب صورت جمع ،جواب دادی😅✋️

و دست خودم نیست ک ازین چیزا با کسی ک باهاش احساس راحتی میکنم (بدون رخصتش)، ناراحت میشم(البتع اگ اظهار کنه عمدی بوده)

من ک میدونم 😅دلش صافه😂و این منم ک شرطی م به تایید اطرافیانم،همین دیگ،

نوشتم تا مغزم از قصه ساختن و کش دادنش تو مخم ،رهاشع😂😂😂😂

شوخی میکنم نصفه نیمه دلم خواست الکی گلایه کنم ک مخاطب م قرار ت بدم😂 عه

به منتظر

مرسی بابت حرفای قشنگت🥲🥰

یه چیز دیگه..‌‌

میشه یه جوری بهمم بفهمونی که چند سال آینده که در پیشه خیلی مهم تر از ۳ یا ۴ سال گذشته ای که از دست دادم هست...خودم هر چقدر میگم قلبم نمیفهمههه.....همش پشیمونی همش ابراز حسرت فکر و خیال خسته شدم 🥲

به منتظر

امروز احساس کردم یذره خانوادم دل سردن نسبت بهم...میدونی خب حق دارن خیلی زحمت کشیدن بخاطر من و من به جایی نرسیدم احساس ناامیدی بهم دست داد پوچی مهم نبودن علافی نمیدونم...ولی اونا خبر ندارن که چه اتفاقاتی واسم افتاده چه بلاهایی سرم اومده چه شبایی تا صبح گریه کردم و چه روزایی که قلبم تیر کشیده شایدم من زیادی جو میدم شایدم میتونستم و نکردم واقعا کاری از دستم برمیومد و کوتاهی کردم؟!ولی چجوری اخه من واسه زنده نگه داشتن خودم آدمی که در شرف مرگ بود دست و پا زدم همه تلاشمو کردم اون روزنه کوچیکی که بوده و نفس میکشیدم گرفته نشه و حفظش کنم حالا که زنده موندم تازه میخوام معنای زندگی و بفهمم یعنی نمیشه ؟! ینی چون قبلا نکردم قبلا نبودم دیگه نمیتونم باشم چرا وقتی از برنامه هام حرف میزنم از هدفام فکر میکنن شوخیه حتما میگن این از این حرفا زیاد میزنه دیکه حرفه فقط میگه فقط بخاطر اینکه سابقم خرابه:)

به منتظر 

یذره بهم امید میدی...

بیا حرف بزنیم احتیاج به شنیدن حرفات دارم فوری:(

به منتظر،ممنون.

جوری زندگی کن که به خودت افتخار کنی

چون تو لایق حس خوبی

هیچ وقت کار بی ارزش نکن 

یکیش شهوت رانی

این کار ته نداره

اصلا نفس سیر نمیشه

هرچقدر گناه کنی 

بازم دوست داری بیشتر گناه کنی

هیچ وقت کسی از گناه کردن سیر نمیشه خیالت راحت

(مگر اینکه به ماهیتش برسه)

چون نفس ما بی نهایت طلبه

شاید یه لذت سطحی و زودگذر و تجربه کنی

ولی سیر نمیشی

هرچقدر بری توش

بازم دوست داری بیشتر بری

کلا خاصیت شهوت همینه

خواسته های نفس ته نداره

سیستم انسان جوریه که زیاده خواهه

و طمع داره

تو هرچقدرم کج بری بازم سیر نمیشی

چون نفس سیرمونی نداره

هی میگی باشه این آخریشه

ولی بازم ادامه میدی 

چون این مسیر ته نداره

 یعنی داره ها ولی نابودی خودته

هرکسی و دیدی که

میگه من رفتم سمت هوس هام و سیر شدم

و الان میخوام بیام سمت خدا بدون دروغ میگه

کلا گناه کردن عین خوردن آب شوره

هرچی میخوری سیر نمیشی و با توهم سیر شدن گول میخوری و تهشم هیچی به هیچی

اصلا تو مسیر غلط ارضایی وجود نداره

پس منتظر شنبه جادویی و معجزه نباش

اگه به این درک برسی که گناه فقط به خودت ضربه میزنه و جز بد کردن حالت چیز دیگه ای نداره؛ انگار نصف راه و رفتی بقیه شم با اراده و توکل درست میشه

گذشتتو فراموش کن 

نگاه کن

آغوش خدا برات بازه

آخه خودش گفته

من توابین و دوست دارم🌿🙃

⁉️ خب من ترس هامو چیکار کنم؟ 

👌 ترس هارو با ایمانت به خدا از بین ببر 

💪 ابرقدرت عالم، تنها قدرت عالم هوای منو داره ☜ خداست، 

لاحول ولا قوة الا بالله العلی العظیم 

از قدرت خدا حرف بزن

خدا میگه:

«ِ وَ مَنْ يَتَّقِ اللَّهَ يَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجا ِ وَ يَرْزُقْهُ مِنْ حَيْثُ لا يَحْتَسِبُ وَ مَنْ يَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ إِنَّ اللَّهَ بالِغُ أَمْرِهِ قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لِكُلِّ شَيْ‏ءٍ قَدْرا»

چقدر قشنگ خدا با مخاطبش صحبت میکنه

میگه تو تقوی پیشه کن من یه راهی برات باز میکنم👈 من یتق الله یجعل له مخرجا

بعدش خیلی قشنگ میشه...

از یه جایی روزیتو بدم که خودت باورت نمی شد 👈 من حیث لا یحتسب

توکل کن به خدا خدا برات کافیه و خدا سوار بر کارهاست میدونه داره چیکار میکنه👈ُ وَ مَنْ يَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ إِنَّ اللَّهَ بالِغُ أَمْرِهِ

سلامی دگر😂یه موضوع خنده دار ک نمیدونم راهکار خواستنش درسته یا نه،

۱.خب همچنان خانواده م ،در مواردی در عصر حجر زندگی میکنند🤦‍♀️از جمله اینک اجازه نمیدن شبا تو اتاقم بخوابم،و باید تو حال مث خیلی قدیما همه یجا بخوابیم،

خب این قضیه تو بچگی و خب ترسای مث تاریکی و ... مشکلی نداشت،

ولی الان هم بواسطه اینک تا ۱۱ الی ۱۲ شب یا بیشتر تلویزیون روشنه ،نمیتونم خوابمو تنظیم کنم و بعد اونم خودم کلی طول میدم بخوابم،

همچنین میخام متوجه نشن ک من 😐خیلی چیزا رو میفهمم و واقعا اذیت میشم 😑و نمیدونم چطور بگم ک اجازه بدن اتاقم بخوابم.

نمیدونم دلایل خودشونو دارن ک کمابیش درک میکنم،

بعنوان مثال پدر بنده خیلی وقت پیش،همسر قبلی ش ،تو خواب خفه شده و فوت شدن...البته باردار بودن...

و من هرچی بگم ،میگه نه ،باید پیش خودمون باشی اگ کابوس دیدی بیدارت کنیم تلف نشی،😐>هرچند من همش دارم کابوس میبینم و خب لزوما کابوس با صدا نیست ک کسی بخاد بفهمه...

و اگ بنده بخام ادامه بدم ک من میرم اتاق بخابم،میگن چرا؟الان تلویزیونو خاموش میکنیم بخابی،

خب تلویزیون خاموشه ،باز چرا میخای بری؟کلا یطوری حرف میزنن ک من انگار دنبال گناه شبانه ای چیزی ،میخام اتاق بخابم😐😐درحالی ک انسان حالا باتقوا توانایی گناه در هر بازه زمانی رو داره...

خلاصه اینا به کنار،آخر شبا واقعا ب چیز خاصی فک نمیکنم ولی فشار سنگینی تو مغزم حس میکنم ک بزور خوابم میبره و ۲.😐باور کنید انقد دیوونه نیستم کل روز راجع ب طرف فک کنم،الان یه هفته س ،پشت سرهم دارم خواب فرار و قانع کردنو توضیح دادن از یه خاستگاری رو میبینم،

خواب اینک گیر میفتم و دیگ نمیتونم انتخابی داشته باشم و مجبورم... کلا تکراری،

واقعا نمیفهمم امانمو بریده، تو همین هفته گذشته سعی کردم آخر شبا ،شکرگزاری داشته باشم ،اندک ولی ۳ مرتبه توحیدو بخونم،

ولی همچنان همون فشار تو مغزم آخر شب،و همون محتوا خواب،میاد سراغم،

و امیدوارم حق بدید ک با اینک در کارای روزانه م اختلال ایجاد نکرده ولی تو بیشتر ،خوابیدنم ب خاطر خستگی ذهنی، تاثیر داره و داره عصبانیم میکنه😑این حجم از خوابای تکراری...،جوری ک دلم میخاد ب طرف پیام بدم شما غلط کردی یه ماه مونده ب کنکورم این مسئله رو پیش کشیدی ک من نتونم درست بخابم😐🤦‍♀️میمردی میزاشتی بعد کنکور؟اونم اصن اول ب خودم میگفتید اگ تایید کردم با خانواده ها درمیون میذاشتی،

ازینورم هی مامانم میگ معلوم نیست زنمو ت چی گفته ب عمه هات ،ک دیگ بهمون زنگ م نمیزنن😐🤏(جلوش میگم چ ربطی داره ،عمدی نیست،احتمالا کنکور دارم نمیخان مزاحمت ایجاد شه و ...)ولی بمولا فکرم درگیر میشه ،همش فک میکنم اگ یه درصد اینطوری باشه،اگ یه درصد من جوابِ نه بدم،عمه هام طرف اون در بیان چی،🥲(فقط چون اونا نزدیکن و ما راه دوریم) ولی تمام این افکار ۵ دیقه م نشد و ب خودم اومدم،میگم :اصن مگ من چ تحفه ای م ،حتما یچی پرونده ،یکم صبر کنم بیخیال میشن و دیگ قرار نیست بحث ش پیش بیاد،(ولی اگ بیاد...)

فک نمیکنم دلیل یه هفته کابوس و بیشتر،وبهم ریختن خوابم فقط افکار ۵ دیقه ای باشه،

محتوای کابوسام فقط طرف نیست😐😐سر بسته بگم،با هرنامحرمی،در مجازی رابطه دوستی و...داشتم و هرگناهی ک کردمو نکردم 🤦‍♀️🤦‍♀️،ب صورت یه فیلم گذرا همشو میبینم،ته ته همه اینا م خواب گناه...داره عذابم میده انقد گناهام تو خوابام از جلو چشام رد میشن:)انقدی ک الان بغضم گرفته ...(ببخشیددد میدونم اشتباه کردم و الان بازم اشتباهه ک مسئله شو میگم و خب ب گناه اقرار شد)

کل روزام پره ،با درس،کتابخوانی،ورزشای کوتاه، تکنولوژی (تلویزیون،گوشی...)🤷‍♀️دیگ نمیدونم چ کنم،

خیلی م دلم تنگ شده واسشون(خانواده پدری)،قرار بود بعد کنکور بریم مشهد ،ولی احتمالا نظرمو عوض کنم بریم اونجا🙂شاید بم کمک کنه این افکاری ک دارم تموم شه،شایدم اگ واقعی در بیاد،بدتر م کنه

همچنان پراکنده حرف زدم ،چون ذهنم بهم ریخته😑

شاید همه اینا سختی های اولیه تغییراتمه و بعد یه هفتع دیگ ،یه ماه دیگ و... رفع شه و چون دارن گناهام از زندگیم حذف میشن دارن آخرین جون کندناشونو میزارن ک منو برگردونن ولی مطمئن باشن نمیشه🙌😐،

امیدوارم این بازی روانی (ب نظر خودم کوچیک)تموم شه چون داره خسته م میکنه

به منتظر،

ممنونم آبجی، خیلی کامل و روشن بود✨️🙌 

انگار فقط به تایید و یه اکولاد بسته برای افکارم و سوالام نیاز دارم ک حل شد بواسطه ی شما در طول اون بالایی🥲

یامهدی

درپناه نور💫:]

سلامی دگر 

یسوال پیش اومد،تو دوران پریودی،چطوری میشه به خدا نزدیک موند؟حس میکنم حجم عظیمی از سردرگمی م تو این دوران ب خاطر اینه ک اصن سعی نمیکنم ارتباطی با خدا داشته باشم ...

البته خودم میدونم تا حدودی،مثلن میشه موقع اذان نشست و راز و نیاز کرد ولی نباید نماز خوند،

یا میشه قرآن خوند ب شرطی ک دستت نخوره کلن ب آیات، 

ولی مسئله اینه ک ،هم هنوز این مدل عبادت رو نپذیرفتم و دلایل شو نمیدونم ک چرا خدا میگ ب آیاتش دست نزنیم،یا نماز نخونیم،چون نجسیم تو این دوران؟:/واقعا جوابشو نمیدونم...

یکم حرف بزنیم:)نمیدونم چمه،قبل شروع چله،خیلی تو گذشته غرق میشدم،الان گهگاهی،نه اینک مثلا راجع بش فک کنم و ناراحت نشم،بعضی موقا کلی با خودم حرف میزنم ک اگ اینطور شد،این اتفاق افتاد،من اینطوری با اعتماد ب نفس جواب میدم و...خب اوکیه،

ولی گاهی مث الان دستپاچه میشم،فک میکنم عملا بعضی راها واسم بسته ست و...

من،میترسم🙂از آینده ای ک نیومده میترسم،از واکنش خودم ب مشکلات میترسم،ازینکه یه روز گذشته م بخاد یه زنجیر بندازه گردنمو منو برگردونه عقب...

من از خودم میترسم☻️،هنوزم باورم نمیشه این واقعا من بودم یک ماه پیش اون گناها رو میکرد؟،نمیدونم میدونم بارها گفتین لازم نیست به کسی جواب بدم،ولی پیچوندن تا کی...

😂بم نخندینا ولی اون قضیه ای ک راجع ب خاستگاری گفتم،

واقعا ازش میترسم،نمیدونم چرا،از نقل قول مادرم: مادرشون تهدید آمیز گفتن ک:اگ باباش بفهمه بش نگفتی از دختر ت خاستگاری کردیم چی؟🤏(با انتظار اینک بحث و جدل بین خونوادم پیش بیاد)

اصن یطوری شدم فک میکردم همه چی خوب و همه آدما خوب و روالن،و اصن برام عجیب نبود چرا زنموم،بام مهربونه😐شایدم واقعا هست...

جدا ازین موضوع،هرچند من خودمو خیلی محکم نشون بدم ولی تو درونم واقعا از طرف میترسم،و ازش یطورایی بدم میاد،هرچند ک خوب رفتار کنم و دو رو محسوب شم😑🤷‍♀️

من تو جمع فامیل خیلی ساکتم،عین بچه ها باید یخم باز شه(البته حداقل ۳ الی یه هفته طول میکشه)...

و واقعا نمیفهمم اگ پدر بنده بخاد مجبورم کنه،چیکار باید کنم...

بار ها تمرین میکنم ک باملایمت و منطقی جواب بدم،ولی میدونم تو  موقعیت ش قرار بگیرم،جوشی میشم و کلا همه چی بهم میریزه

اخه با عقل م جور در نمیاد🙂پسری ک پشت فامیل میگ دختر باید خونه نشین باشه،رو در رو جویای درس بنده باشه...

پسری ک ب خاطر بحث و جدلای زیادش با پدر بنده،همش میگف میخاد انتقام بگیره،بشینه پیش بابام ازش نهج البلاغه بپرسه😐🤷‍♀️

فردی ک تا ۱۸ الی ۲۰ سالگیش،نه پیرو دینی بوده  ،نه نماز میخونده،الان نمازاش از هر بنی بشری سر وقت تر و با متانت تره...،این چیز خوبیه مخصوصا اینک من محرک ش نباشم،

ولی میترسم نکنه همه اینا نقش و بازیه؟

واقعا چطور فردی ک جلوم میگ ،من از بابات بدترم،با خودش فک میکنه ک من قراره جواب مثبت بدم ،طوری ک خانواده بابام ناراحت شدن ازین موضوع،از جمله پدربزرگم🙌☻️

طی این سالها ،همش فک میکردم،افکارم زیاده رویه و هیچوقت واقعی نمیشن(حتی کمابیش برا خودم استدلال می‌آوردم ک بنا ب این دلایل ایشون قراره خاستگاری کنه و ازهمونموقع تمرین میکردم بگم ک جوابم:نه:///)

واقعا سیگنال دادناش،:|هیچوقت فک نمیکردم واقعی باشع و کلا ب کوچه علی چپ بودم،هرچند برام عجیب بود،ک منظورش ازینا منم؟

یه موقع جلو جمع میگف :من دقیقا ۴ سال دیگ ازدواج میکنم،

دقیقا میشد زمانی ک من کنکورمو بدم و تموم شه...

یا تو بازی های فامیلی .مثل بله و خیر،زمانی ک من حضور داشتم، مفهوم جوابش میشد عاشقه😐ولی واقعا نفهمیدم چ لزومی داره جلو جمع و بچه ها بگه ک عاشقه یا نه...

و دفعه آخری ک رفتیم دیدار اقوام ،خیلی عجیب غریب بود ،طوری ک همش فک میکردم نکنه این منم ک سیگنالی چیزی میدم؟؟؟،😐موقع پذیرایی،خیلی دور از انتظار وسایلو از دست م میگرف و کمک میکرد،درحالی ک من اصن کمک نخاستم و واقعا گیر کرده بودم😐ک یعنی چی؟!

یا موقع برگشتن ب خونه مستقیم دست تکون دادنش ب سمت من ،یعنی چی؟😐،درسته،ما هر دفعه برمیگردیم خونه ،من واس همشون دست تکون میدم ،ولی این فاز عجیب چی بود،کسی ک حتی گاها نمیومد پشت ماشین وایسته،دست تکون میداد واس من؟_!!(مطمئنم توهم نزدم مستقیم نگاهش ب من بود:/)

ک حدودن بعد یه ماه ،مسئله خاستگاری رو پیش کشیدن...

از طرفی با خودم میگم ،اگ واقعا تغییر کرده باشه چی؟اگ شرایطی ک گذاشتی رو قبول کرد چی؟اگ من باشم ادم بده ای ک بدبینه ،چی؟و ب کسی اعتماد نداره؟:)(درحالی ک اصن نمیخام با این موضوع رو در رو شم،حداقل تو این سن و ضعیف بودن تصمیماتم تو این شرایط)

نمیدونم خیلی واسم ترسناکه ک بابام غیر مستقیم گفت آدم ازدواج کنه ،طلاق بگیره،بهتر از خ.ا کردن و گناه کردنه:)

و امان از روزی ک گناهای من آشکار بشه،هزار بار میمیرم و زنده میشم،😂البته من دارم نوشدارو قبل مریضی ب خورد خودم میدم

کلا بگم ،هرچند قد م رشد کرده باشه ،بلوغ جسمی داشته باشم،ولی من فک نمیکنم اصن ب بلوغ عقلی رسیده باشم،و حداقلش دلم میخاست ۲۲الی۲۵،تازه این موضوع ها پیش بیاد،ب نظرتون اشتباه میکنم ک میخام قبل رسیدن ب کسی ک یه عمر میخام باهاش باشم خودسازی ،شخصیت سازی داشته باشم؟و واقعا فک میکنم حداقل ۳ سال نیاز دارم،یا بیشترر، ک از لحاظ خلق و خوی ،خوندن کتابای مشاوره محورو در خصوص خانواده،ورزش و رسیدن ب جسم دلخواه خودم،قبول شدن تو دانشگاه و رشته مورد نظر ،پرورش حداقل توانایی هام ب صورت حرفه ای،مثل نقاشی:/،و گذروندن تایم با دوستان(بنده تو این سالها خوش گذرونی چندانی نداشتم و همه قرار و برنامه ریزی ها واس دانشگاه و بعد کنکور و قبولیه)

اینا واقعا زیادیه؟و من اشتباه میکنم ک قبل ازدواج میخام بهشون برسم؟یا باید بگم درست تر اینه ک با یه فرد دیگ به اینا دست پیدا کنم؟ولی از نظر خودم اینا حداقل چیزاییه ک یه آدم خودش میتونه تنهایی م بش برسه و تنهایی زندگی کردنم واس یه دوره از زندگی ،لازمه✋️🤷‍♀️

خدایا هرکار میکنم راجع بش فکر نکنم ،نمیشه😐من میام خودمو بزنم ب کوچه علی چپ،خوابام منک برمیگردونه به این افکار...

چ لزومی داره خواب ببینم عین برده ها ،منو مُهر زدن واس کسی...

یا تو خواب دیگ ای ،منو بزور بنشونن تو مجلس خاستگاری، منم باپرهنه بزنم شیشه هارو بشکنم و با پا از روشون رد شم و فرار کنم😐

خواب میدیدم عالمو آدم یکی شدنو رضایت دادن الا خودم😐😂

حس میکنم آدم طنزی م😂😂ولی واقعا انگار فشار رومه،مخصوصا اینک مامانم گفته قراره بعد کنکور بحث ش مجددا جوش بگیره😂😐آقایون خانوما،من تو اینک اصن میخام تا آخر عمر ازدواج کنم یا نه،موندم،بعد تو این سن؟؟؟ای کاش یکم درک میکردین😑😂

🚫🚫🚫سرتون درد اومد😂ولی ذهن من خالی شد،

⛔️مختارید نخونید😂🙂اگ خیلی بیکارید دغدغه مسخره بنده رو ب عنوان داستان طنز بخونید😂

حس میکنم بیشتر ازینکه الان طرف تو فکر من باشه😂😐من با این مدل فرار کردن از توجه ب این موضوع،غرق ش شدم🤦‍♀️میگم بچه م باورشون نمیشه😂 

فک کنم اگ موقعیت رو در رویی ش پیش بیاد😐🙂ب جا حل مسئله ،داغونش کنم،انقد خودتخریبی کنم و چرت بگم ک طرف متنفر شه🥸😂

خداوندا منو از بند این افکار خلاص کن ،انگار طلسم شدمم،

😂درست م کن ب حقانیت خودت،

یا علی

درپناه نور

سلام به همه

دوستان گاهی کنترل خ.ا دست خودت اما گاهی عواملی وجود داره که شهوت رو زیاد می کنه ولی دست تو نیست !!!!!

1. روز های خاص زنانه (گاهی خانم ها از قبل تا بعد این مدت حس می کنن شهوت بیشتر شده )  خب این مورد دست تو نیست 

تو فقط اینجا باید ترفند بلد باشی که حالا شهوت بیشتر شده چیکار کنم شکست نخورم ، مثلا فکر کنم کنم ، سمت فیلم و عکس ترم وقتم پر باشه و...

2. طبع گرم (اگه طبع بدنت کلا گرمه باید رو غذا ها دقت کنی ، غذای طبع گرم با سرد با هم باشه )می تونی برای دکتر که طبع بدنت دقیق  مشخص بشه 

3. حساسیت به مایع شست و شوی لباس یا بیماری ها

(گاهی بدنت با مایع لباس شوی یا بدن شویه حساسه باعث خارش بدن میشه اینطور مواقع باید حواست بیشتر جمع باشه که به دام نیفتی )

و بیماری ها (گاهی ممکنه بدنت عفونت کنه این باعث تحریک شدنت بشه این طور موقت فقط زودتر برو دکتر ) 

++ یه نکته دیگه می روین تفریح کنار رود خونه ای چیزی ، یا شنا و.. مواظب باشد چون این آب ها آلودگی زیاد داره سریع باعث عفونت میشه ، که خوب شدنش سخته .

یاحق .

به °• F•°:

قشنگممم🥺دل به دل راه داره.باعث افتخارمه یه دوست به دوستام اضافه شده❤خدارووووشکر.قول بده جلساتت رو تا اخر بری تا عالی عالی بشی.هم‌اینکه بیای مارو از حالت‌آگاه کنی بدونیم‌خوبی🥹

به‌منتظر:

😔😆بالاخره اعتراف‌کردی منو دوست داری؟همیشه احساس میکردم🤣🤣

به منتظر

اره ،کلا از تصوراتم کوچیک تری🥲😂(سن)[نه از نظر شخصیت]

مرسی از پذیرش صمیمانه ت😔😂من پیشاپیش دوست خودم دونستم ک انقد راحت بتونم حرفامو بگم..

🙂😂منتظر(مهسا) جان طفره نرو،مگ میشه آدمای اطرافت این صفتا رو در درونت ببینن ولی خودت نه:)،نمیدونم ب خاطر تواضع ته و یا چی،اگ خدا خواسته بقیه این حسو ازت بگیرن،من خودم نشونه ای میدونم ک میخاسته واقعا بت نشون بده چ جایگاهی پیش ش داری😁[مث ماهی🌜 هستی ک میتابه ب اطرافش ،نور میبخشه، ،ولی بنظرم انگاری گیر داده ب اینک چرا حفره داره در سطحش و...اصل قضیه و اهمیت خودشو شاید کمی نادیده گرفته]اینطور هم نلباشه؛ دقیقن اسم سزاواری داری،همچو مااااه😂،(منم کلا هرچی پای ماه بیاد وسطم برقگیرم)

کلا کمک کردن ب دیگران ،چیز کمی نیست،و اینک بنده های خدا ،قابل مقیاس و مقایسه باهم از نظر هم نیستند،اینک میگی ما ها خیلی بهتریم(مقایسه با خودت)،از لطفته ولی ،درستش اینع ک واقعا ما ها بهترینیم،از جمله خودت🙂

درسته آدما نمیتونن کامل باطن همو ببینن ولی تا جایی باطن افراد ،تو احوال و رفتار شون نمایانع،

خلاصه خودت ک استادی😁😂گفتم شاید یادت بره گاها ک واس خود بهترین ت ،ک تو اعماق وجودته و شاید گاها نبینی ش،شکرگزار باشی (جسارت نمودم)،

ببین چقد پیشش عزیزی ک همچین محبتی نسبت ب تو رو ،تو دلم انداخته😎🥲(هرچند انقد تو خودم بودم هیچوقت فرصت ندادم ب خودم ک بیانش کنم)،

آرزوی های بهترینا رو دارم واست😁🌱💚

و مرسی ازت 

به مستانه

چشم😁💙🫂ممنونم از بزرگواریت دوست خوب من

و اینک دوستان ،من این بخش احتمالا یا خیلی کم بیام ،یا اصن نیام،🤦‍♀️😂خیلی سخت پیدا میکنم،ب همین جهت...

درپناه نور

به منتظر و خورشید شب

خیلی مهربونید... خیلی خیلی دوستتون دارم و امیدوارم به هرچی میخواین برسین🥺🤍

پیام هاتون و چندبار خوندم و واقعا حالم بهتر شد :)

پریروز رفتم پیش روانشناس.. هرچی تو دلم مونده بود گفتم و واقعا سبک شدم... ایشون گفتن که افسردگی و اضطراب دارم و به مرور درمان میشم=)

منم تصمیم گرفتم جلساتم و ادامه بدم تا کمکم کنه برسم به خود واقعیم.. خود قبلیم...

خیلی ممنونم از محبت و مهربونیتون🥹🫶

براتون بهترینا رو آرزو میکنم 🩷🫂

خب به سختی اینجا رو پیدا کردم بالاخره 😐😂

سلام،

خب ،چیز خاصی نمیخاستم بگم،

فقط 😂آبجی منتظر من خیلی وقته واسم سواله ک چن سالته،

اوایل ب خاطر شخصیت پخته ت فک میکردم خیلی ازم بزرگتری،

تو بخش همکلاسی ک دیدم ،پشت کنکوری ،نظر پیشین بنده نقض شد☻️،

و خیلی بچگونه🙂😂مانند ،انقدری برات ارزش قائلم ک اگ حضوری میدیدمت هرکاری واس دوستی باهات میکردم😂،

خاستم بگم ،وجودت،کمکات،شخصیتت،کلا خودت نعمتی،گوهری ،🙂🤍،و واقعا یکی از افسانه های زندگیمی،

امیدوارم ،تو هر مرحله از زندگیت،تو هر دنیایی،اسطوره و واقعیِ افسانه باشی و بمونی🥲 اصن نمیدونم چ حسیه ،ولی با خودم میگم اگ منتظر(آبجی مهسا) ی آدم برجسته تو دنیای واقعی(چ آخرت و چ دنیای مادی) ،یه آدم والا  ،نباشه، کی میخاد باشه☻️،

میدونی دقیقا طوری هستی ک ،نوری ک دریافت میکنی رو بازتاب میکنی،مث الماسی ک اونو نشر میده و از تک تک کلماتت، و کمک کردنات ،میشه با قلب این درخشش رو دید

واس همین هم از اون بالایی هم از خودت ممنونم ک سر راه من بودی🫂💙

البته اکثر ادمینای اینجا همچین بازتابی دارن:)و از تک تک تون ممنونم،

ولی خب شومارو بیشتر میشناسم🙂،

تن همگی همیشه سالم و سلامت،

روحتون همدم ارامش،ذهنتون خالی از هر مشغله مخ خور،

قلبتون پاک ،پاکیتون ابدی،و پاداشاتون هم اخروی و معنوی و هم دنیوی ،هردوش باشه❣️

درپناه نور💫

به منتظر:

بغضی شدممممم طبیعیه؟🥺🥺به قول حبیب توی سریال لیسانسه ها چرا بین اینهمه آدم به من‌گفتی زیبا و مهربون؟😆🥰

مهربونی و زیبایی ازخودته‌خواهری.بوس بهت

به F

من‌نمیدونم تو تو چه‌حالی هستی..ولی اینارو میگم بلکه عمل بهشون کمی حالتو خوب کنه‌ و قدم به قدم انجامشون بده🙂همین چیزای کوچیک‌که شاید ازتو زندگیت دور شده باشن میتونن یکم حالتو خوب کنن:)

یه روز صبح ازخواب بیدار شو نمازتو بخون.باخدا صحبت‌کن
یکم ورزش کن یا قدم بزن بااهنگ مورد علاقت.
صبحانه مفصل بخور
شروع کن درس خوندن طبق برنامت اگر هنوزم درس خوندنو دوس داری.فک نکنی دیگه اون دختر باهوش نیستیا. بخودت تلقین کن و یادت بیار که چقدر خوب بودی^^
بعدش فیلم یا سریال مورد علاقتو ببین.
یکم با خانوادت وقت بگذرون
اگر دسر ساده ای چیزی بلدی و علاقه داری درست کن.
آخر شبم برنامه فرداتو بنویس و کتابتو بخون و بافکر کردن به رویاهات و شکرگزاری از‌خدا چشماتو بزار روهم‌‌.

منتظرم که خیلی زود بیای بگی که حالت به نسبت قبل خوب شده❤️

به °• F•° 

سلام دوست قشنگم.وقت توهم بخیر.چرا انقد خودتو تخریب میکنی؟؟به ویژگی های‌خوبتم نگاه‌کن‌‌ دختررر😒میدونی؛بنظرم‌همه این مشکلا نشات میگیره از اعتیادت به خ.ا....اینک زیرچشمات گوده.پوستت خراب شده.ریزش مو داری بی حوصله ای.

همه ما‌اینا‌همه رو‌تجربه کردیم و دیدیم بعد مدتی دور شدن ازگناه کم‌کم به روال سابق برگشتن.پس اولین‌کار اینکه‌ پی‌ترک باشی.تو این مسیر خودتم میدونی ک بارها زمین میخوری  ولی دوباره باید بلند شی🥺استفاده ازگوشیو محدود کن؛ذهنتو سمت چیزای بد نبر؛برنامه روزانتو پر کن؛نزار تایمت خالی باشه که بخوای‌اینکارو‌ انجام بدی.برنامه‌بچین درستو بخون حرفه یاد بگیر کتاب بخون.برو گردش .فیلم ببین.

اولللل از‌همه‌خودتی که میتونی‌بخودت کمک کنی تو کل زندگیت.اینو یادت باشه=)

بخودت نگو بی لیاقت..بی لیاقت کسیه ک حتی‌نمیدونه بی لیاقته😂همین که تو پی اصلاح خودتی یعنی قدر کارایی که برات کردن رو میدونی🙂❤

خودتو دوست داشته باش.بخودت برس.ماسک بزار رو پوستت.موهاتو بباف.ظاهرتو خوب‌نگه دار این خودش‌یه انرژی مثبته کوچیکه🙂

بعدشم‌مگه تو چندسالته؟نهایتا ۲۰ ۲۱ دیگه؟میدونی چقدر مسیر پیش‌روته برای پیشرفت؟ببین چه حرفه ای رو دوست داری برو یاد بگیر.باشگاه برو‌.وایسا پیش مامانت‌غذا درست کردن یاد بگیر.🤧😂البته منم بجز ماکارونی هیچی بلد نیستما.قول دادم‌تابستون یاد بگیرم.

خیلی ام‌کار خوبی کردی رفتی روانشناس.انشالله‌که‌کارساز باشه.

حواست بخودت باشه تو خیلی خوبی نزار روزات بد بگذره🙂❤

سلام... وقت همگی بخیر🤍

من خیلی با خودم مشکل دارم...

از ظاهر گرفته تا باطن و رفتارام... از خودم بدم میاد دیگه...

میخوام تغییر کنم اما نمیدونم چیکار کنم.. از کجا شروع کنم؟ 

خیلی هم کمالگرام و همین پدرمو دراورده🥲🔪

بی اراده م تو همه چی... سه ساله درگیر خ.ا ام.. زندگیمو داغون کرده.. روحم جسمم... چشمام ضعیف شد.. بی ریخت شدم... حضور دین تو زندگیم و دیگه حس نمیکنم انگار... ارتباط اجتماعیم خیلی ضعیف شده و اعتمادبه نفسم به کل از بین رفته... 

ولی بازم ترک نمیکنم... نمیتونم...

دوساله کنکور میدم و اونم گند زدم...

افسردگی گرفتم...

قد یه بچه اراده ندارم از جام بلندشم..‌. 

همش منتظرم یکی بیاد نجاتم بده... ولی هیچکی نیست...

خیلی احساس تنهایی میکنم...

دلم میخواد بمیرم وقتی نگاه نگران مامان بابامو میبینم... من خیلی خیلی بی لیاقت و به درد نخورم... ناامیدشون میکنم...

تو هیچی خوب نیستم... نه هنر دارم نه خانه داری بلدم... کل افتخارم درسم بود که اونم گند زدم... 

هعی... دو کلمه درست درمون نمیتونم حرف بزنم...

فردا وقت روانشناس گرفتم اولین جلسمه... نمیدونم از کدوم مشکلم بگم..‌. هزینشم گرونه برام فکرنکنم بتونم جلساتشو ادامه بدم...

کاش فقط محو شم از رو زمین... خلاص شم از دست خودم:)

به مدیر مستانه

ممنون مهربون ..

اتفاقا بعد که اینجا نوشتم سوالم رو پیگیر شدم جستجو کردم در گوگل ، یه تست هم دادم نتیجه و اش هم دیدم

اتفاقا این کتاب با اسم (زندگی خود را دوباره بیافرنید )

تو طاقچه خریدم ، درست می گرفتید بعضی از قسمت هاش حس می کردم سنگینه و همین باعث می شد کامل نخونم ولی مجدد شروع خواهم کرد به خوندش

چند سال پیش عزیزی بهمون کتاب " نیمه تاریک وجود "

معرفی کرد و خیلی اصرار داشت حتما همه مون بخونیم و من خوندم راجع تله ها بود واقعا کمک کننده حداقل فهمیدم علت این رفتار الانم از کجا هست

من احساس کمبود محبت از والدین دارم 

ینی فقط بیشتر تشنه محبت مامانم نه غریبه ها .

باز هم ممنون ان شا الله سر فرصت مشاوره هم می رم .

سلام دوستان

به مدیر مستانه

عزیزم  میشه بیشتر راجع اون طرحواره هایی که در پاسخ به دوستمون گفتی بیشتر توضیح بدی ؟ 

و در این مورد کمبود محبت ، از سوی والدین  چه کتاب هایی میشه خون که موثر باشه ؟

لطفا اگه میشه برام کامل توضیح بدید منم مشکلی شبیه این دوستمون اما با کمی تفاوت دارم .

روحیه ام نمیخوره خب به بودن در این فضا.

بدتر میشه کارکردم از نظر گناه.

زوریه ؟ 😁

آرزوی موفقیت دارم براتون.

ممنون عزیزم.

من خیلی وقته که روانپزشک میرم.

💐